جایگاه تحریف کنندگان نزد خداوند
«أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»؛ آیا انتظار دارید (که یهودیان) به (دین) شما ایمان بیاورند؟ در حالى که عدهاى از آنان، سخنان خدا را مىشنیدند و پس از فهمیدنش، آن را تحریف مىکردند با آنکه (حقّ را) مىدانستند. (بقره75) گاهی افرادی گناهی انجام میدهند که این گناه قابل هم قابل بخشش هست و هم اثر آن ماندگار و مخرب نیست، تا جاییکه میتوان اصلاحش کرد. اما برخی گناهان و برخی رفتارها چنان اثر بدی در انسانها و جوامع میگذارند که شاید به هیچ عنوان نشود اثرش را از بین برد و آن را اصلاح کرد.«تحریف» حقایق از جمله گناهانی است که محو کردن اثر آن غیرممکن باشد. زیرا انتشار یک دروغ و کج کردن راه حق و حق طلبان اثری میگذارد که نمیتوان به راحتی آن را اصلاح و به راه درست آورد. تحریف در لغت به معانی دگرگونی و روی گشتن از چیزی میباشد. در اصطلاح، تحریف به معنای دگرگون کردن و وارونه سازی است که روشها، انواع و مصادیق گوناگونی دارد. پیامبر(ع) برای هدایت همه انسانها تا قیامت تلاش کرده است.
اما خداوند در این مورد، تلاش را بیفایده خوانده است. البته خداوند این تلاش پیامبر(ع) و مومنان برای اصلاح انسانها را نهی نکرده است و اتفاقا علاقه پیامبر(ص) برای هدایت را به ما نشان داده و از آن به عنوان «طمع» یاد کرده است. ضمن آنکه این طمع را در مورد برخی افراد بیفایده خوانده است نه همه آنها، آن افراد هم تحریف کنندگان هستند. در این آیه تحریف به تغییر دادن حقیقت و سخن درست، تعلق گرفته، که قید عالمانه بودن هم به آن اضافه شده است.
یعنی این تحریفات به صورت عالمانه و در عین هوشیاری و آگاهی صورت گرفته؛ عدهای حق را دیدند، صحیح بودن آن را فهمیدند، اما نه تنها قبولش نکردند، بلکه در مقابل فهم خود و دیگران مانع ایجاد کردند و دسترسی به آن را غیرممکن کردند. این رفتار آن قدر ضربه زننده است که نابخشودنی دانسته شده و جالب آنکه خداوند عدم هدایت را به خود نسبت نداده و نفرمودند من هدایت نمیکنم، بلکه فرموده آنها هدایت نمیشوند زیرا این فعل را انجام میدهند. سپس میفرماید: «فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلا...»؛ پس واى بر کسانى که کتاب [تحریفشده اى] با دستهاى خود مىنویسند، سپس مىگویند این از جانب خداست تا بدان بهاى ناچیزى به دست آرند. پس واى بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته و واى بر ایشان از آنچه [از این راه] به دست مىآورند.(بقره79)
این افراد تمامی صفات رذیله را در خود جای دادهاند. پیمان شکن هستند و به خداوند نسبت دروغ میدهند. (بقره80) این افراد با دست خودشان آلوده شدند و مستحق عذاب در جهنم گردیدند و کسی که خودش نمیخواهد نجات پیدا کند، قابل نجات و هدایت نیست. «آرى کسى که بدى به دست آورد و گناهش او را در میان گیرد اهل آتش هستند و در آن ماندگار خواهند بود.» (بقره81)
زیباسازی برای ایجاد انحراف
آنچه در دنیا باعث انحراف انسانها میشود و آنان را به سوی گناه میکشاند زیبا انگاشتن گناهان است. گاهی شیطان و نفس آدمی آن گناه را توجیه میکند و گاهی آن را زیبا میبینند و لذتهای گذرا و منفی را با ارزش و ماندگار جلوه میدهند. این زینت دادن گاهی توسط خودمان صورت میگیرد، گاهی از سمت شیطان اتفاق میافتد. در هر دو حالت انحراف در دیدن واقعیت به وجود میآید که باعث تغییر جهت درست است. در قرآن وقتی گفته میشود «وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ...» (انفال48) از آن معانی زیادی میتوان برداشت کرد. یکی از آن معانی ترغیب و تشجیع است. کسانی که اهل انحراف هستند، هرچیزی را زیبا جلوه میدهند و همه را به سوی آن فرامیخوانند.این ترغیب کردن همراه با تشجیع است، یعنی نوعی شجاعت و جسارت هم در مردم ایجاد میکند تا بدون ترس به سمت آن بیایند. در همین آیه آمده است که وقتی سپاه کفر و سپاه اسلام روبروی هم قرار گرفتند و شیطان عرصه را بر کافران و مشرکان تنگ دید خود را کنار کشید و گفت من از قدرت خدا میترسم. در آیه آمده است که: «و هنگامى که شیطان، اعمال آنها (مشرکان) را در نظرشان(زیبا) جلوه داد و گفت: «امروز هیچکس از مردم بر شما پیروز نمىگردد و من در کنار شما [و پناه دهندهی شما] هستم». امّا هنگامىکه دو گروه [کافران و مؤمنان] در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما [پیروانم] بیزارم من چیزى مىبینم که شما نمىبینید من از خدا مىترسم، خداوند سخت کیفر است»!
انحرافگران هنگامی که راه را بسته میبینند و احتمال عدم موفقیت میدهند، جلوهگریها را منکر شده و به انسانها پشت میکنند. حمایت آنها از مردم در سخنان و اهدافش تا وقتی دوام دارد که احساس خطر نکردهاند. در آیه دیگری از قرآن میخوانیم: «إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلى لَهُم»؛ به یقین کسانى که بعد از روشنشدن راه هدایت براى آنها، پشت به آن کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهاى طولانى فریفته است.(محمد25) شیطان و تحریفگران برای اهدافشان تصویرسازی و آیندهسازی میکنند. برنامه آنها همیشه معطوف به یک شرایط عالی است که هیچ تلاش و کوشش و هیچ تقوایی را ضمیمه آن نمیکنند.
اینکه القا میکند اگر این کار اتفاق بیفتد یک نتیجه بزرگ به دست میآید، یا اگر این کار را کنار بگذاری یک موفقیت بزرگ نصیبت میشود و یا برای رسیدن به هدفی که موجود است نیاز به پشتیبانی خدا و اخلاق ندارید و... جزو آن تصویرسازیها و ترسیم کردن باطل به جای حق است. کار شیطان زیباسازی، زینت دادن، توجیه کردن و آرزو درست کردن است. او همه چیز را به آیندهای نامعلوم گره میزند. به عبارتی کاری میکند که انسانها داشتهها خود را رها میکنند برای رسیدن به وضعیتی در آیندهای نامعلوم. در آیه فوق هم آمد که شیطان در صورت یک انسان مدام مشرکین را ترغیب به ایستادگی و جنگ میکرد و آنها بدون در پیروز میخواند، اما اینچنین نشد و خودش اولین نفر بود که فرار کرد.
تحریفگران اولین قربانی تحریف
خداوند در قرآن به تحریف کنندگان وعده عذاب داده است. تحریف کنندگان کسانی هستند که منافقند، دروغگویند و ایمان ندارند، حتی اگر به زبان خود را اهل ایمان معرفی کنند. جالب است که بدانیم هیچکس در دنیا تحریف را بهتر از تحریف کننده نمیشناسد. آن کسی که در دنیا خودش را هم فریب میدهد در آخرت نیز دست از این کردار برنمیدارد و با لجاجت و سرسختی در کفر باقی میماند، مستحق عذاب است و خداوند در دنیا و عقبا آنان را با تفکرات و اعمالشان تنها میگذارد. در قرآن کلامی از خداوند است که خصوصیت تحریفگران را برمیشمارد و به آنها وعده عذاب میدهد.«یَاأَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ؛ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا؛ سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ؛ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ...» ای پیغمبر اکرم(ص) محزون نکند تو را جماعتی از منافقین که در رسیدن به کفر سرعت دارند و بهزبان میگویند: ما ایمان آوردیم ولی در دل ایمان نیاوردهاند و (محزون نکند تو را ) جماعتی از یهود که میشنوند برای دروغ و میشنوند سخنان تو را تا برای گروهی که نزد تو نیامدهاند آن را تحریف کنند. (آنها میگویند که اگر پیغمبر(ص) موافق کلام ما بود قبول کنید و اگر بر خلاف آن فرمود قبول نکنید و (محزون نشو برای) کسی را که خداوند اراده فرموده او را در عقوبت و شدت و عذاب بیندازد...(مائده41)
شأن نزول این آیه جریان نزاعی میان یهودیان است که در آن یکی از علمای یهود به نام «عبداللهبنصوریا» اقرار میکند: «ما احکامی که در تورات دستور داده شده بود را به نفع اشراف و بزرگانمان تحریف و کم و زیاد کردیم.»
خداوند در این آیه از منافقان، دروغگویان و تحریف کنندگانی میگوید که در میدانی از یکدیگر سبقت میگیرند برای رسیدن به کفر! در واقع این سبقت جویی و این رفتار ناپسند است که پیامبر(ص) را محزون کرده و خداوند از او میخواهد که از دیدن این رفتار محزون نباشد. دلیل دیگر حزن رسول خدا(ص) این بود که وقتی دو نفر از یهودیان نزد او آمدند تا در نزاع دو گروه از ایشان کمک بخواهند، او را دعوت به دروغ و تحریف احکام خداوند کردند. این دعوت به تحریف و کتمان واقعیت پیامبر اسلام(ص) را به شدت آزرده خاطر کرد. در واقع با این سخن از ایشان خواستند که مرتکب گناهی بزرگ شود.
در نزد اولیای خدا تحریف واقعیات و تحریف قوانین الهی از جمله بزرگترین گناهان است که میتواند انسانهای بیشماری را به ورطه نابودی بکشد و آسایش و آرامش را از انسانها در این دنیا بگیرد. در واقعهای که در میان یهودیان رخ داد، آن عالم یهودی گفت: «تغییر احکام توسط ما باعث فراگیری فساد و گناه میان اشراف و بزرگانمان شد، در حالی که ما ضعیفان یهود را به خاطر همان گناهان مجازات میکردیم.» نتیجه آنکه تحریف همیشه به نفع یک گروه و جریان خاص صورت میگیرد و اتفاقا دامنگیر همان گروه و جریان است و همین تحریفات است که باعث نابودیشان میشود و نه بقا و سعادتشان...