مرکز صدا متعلق به انفجاری در حوالی کرج و ملارد بود. اما چگونه صدای این انفجار مهیب در شرقیترین نقاط تهران هم شنیده شد؟ شدت انفجار بهحدی بود که صدای مهیب و لرزش آن شیشه برخی ساختمانهای شهریار و شهر قدس از جمله ساختمان دانشگاه شهر قدس را فرو ریخت و دود غلیظی تا 10کیلومتری محل حادثه پخش شده بود. طولی نکشید که در همهجا این خبر پخش شد: سردار حسن طهرانی مقدم رئیس سازمان خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بههمراه چند تن از پاسداران در پادگان شهید مدرس و بر اثر انفجار زاغه مهمات به شهادت رسیدند.
سردار طهرانی مقدم چهکسی بود؟
پدر موشکی ایران را بهتر بشناسیم
حسن طهرانی مقدم در ششم آبان ماه سال 1338 در محله سرچشمه تهران چشم به جهان گشود. وی در سال 1345 وارد مقطع تحصیلات ابتدایی شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی باقی مراتب تحصیلی را با موفقیت گذرانده و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.طهرانی مقدم همزمان با طی دوران مدرسه، فعالیت های مذهبی خود را در یکی از مساجد محله سرچشمه به نام مسجد حضرت زینب کبری(س) با همراهی برادران خود و کمک آیت الله لواسانی آغاز کرد. وی بعدها به عضویت گروه سرود این مسجد درآمد و این گروه هسته اصلی گروه سرودی بود که در هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره)، سرود خوش آمد گویی برای بنیانگذارکبیر انقلاب را اجرا کرد.
طهرانی مقدم پس از اتمام تحصیلات هنرستان و اخذ دیپلم، یک سال پیش از پیروزی انقلاب در سال 1356 وارد هنرستان صنعتی نفیسی تهران در رشته صنایع گرایش برش قطعات صنعتی شد. وی در سال 1357 که سال های اوج مبارزات انقلابی مردم ایران بود، تحت تشویق یکی از برادران خود به نام محمد مبارزات خود را آغاز کرد.
علاقه او از ابتدا به مباحث نظامی مشهود بود چرا که در نقطه اوج مبارزات مردمی به همراه گروهی از دوستانش در مخفی گاه های زیرزمینی به ساخت نارنجک های دستی مشغول شده بود، البته این علاقه ناشی از تحصیلات وی نیز بود. یک شب پیش از اعلام رسمی پیروزی انقلاب، در محل میدان امام حسین تهران با یکی از همان نارنجک های دستی ساخت خود، یک خودرو جیپ ارتش را مورد هدف قرارداده و سرهنگ سوار بر این جیپ ارتشی را دستگیر کرد.
یک سال پس از پیروزی انقلاب در سال 1358، در مقطع کارشناسی رشته مهندسی صنایع پذیرفته و موفق شد تا در این رشته مدرک کارشناسی خود را اخذ کند. همزمان با تحصیل در سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و مسئول اطلاعات منطقه سوم سپاه شمال شد و تا پایان مهرماه همان سال به فعالیت خود در این سمت ادامه داد.
شرکت و حضور در عملیات ثامن الائمه بود که جرقه های ایجاد واحد توپخانه سپاه را در ذهن وی ایجاد کرد. جرقه اول در عملیات ثامن الائمه زده شد؛ در این عملیات پس از شکست حصر آبادان، دشمن بعثی که یک واحد آتشبار توپخانه 155 میلیمتری کششی را در شمال آبادان و بین دارخوین و پل مارد مستقر کرده بود، از دست داد. این آتشبار بلافصله تعمیر و وارد سازمان رزم سپاه شده و در مناطق عملیاتی به کارگیری شد.
جرقه دوم در عملیات فتح بستان زده شد، در این عملیات که سه ماه پس از عملیات بیت المقدس انجام شد، مجددا یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری ساخت کشور پرتغال که متعلق به ارتش بعث عراق بود به تصرف رزمندگان تیپ 14 امام حسین(ع) اصفهان درآمد. در آن زمان فرماندهی این گردان با حاج حسین خرازی بود و به دستور وی از این آتشبار در عملیات فتحالمبین برای پشتیبانی گردانهای مانوری بسیجی استفاده شد.
حاج حسن طهرانی مقدم در ادامه دوران دفاع مقدس، مسئولیت هایی نظیر؛ مسئولیت تطبیق آتش خمپاره سپاه در قرارگاه کربلا در عملیات طریقالقدس- 1360، تاسیس واحد توپخانه سپاه – 1361، راهاندازی مرکز تحقیقات فنی توپخانه در اهواز- 1361، راهاندازی فرماندهی موشک سپاه- 1362 و ... را بر عهده داشت.
وی در شهریورماه سال 64 پس از صدور فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل نیروهای سه گانه سپاه به سمت فرماندهی نیروی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. یکی از فعالیت های مهم طهرانی مقدم ایجاد مرکز فرماندهی موشکی سپاه بود.
تلاش برای استقلال در صنعت موشکی در سال 1365. راهاندازی یگان موشکی حزبالله در لبنان سالهای 1366-65. دستیابی به "نازعات" اولین موشک ایرانی در سال1366. شرکت در عملیات مرصاد مرداد 1367. موفقیت در ساخت شهاب 3 سال 1377، جانشین نیروی هوا فضای سپاه سال 1384 و رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه سال آذر 1385 از جمله مسئولیت های این شهید والامقام است. لقب هایی که مقام معظم رهبری درباره ایشان بکار برد از جمله «دانشمند برجسته»، «مدیر بلند همت» و «پارسای بیادعا» خود بیانگر اهمیت کار و تلاش های این مجاهد بود.
شهید طهرانی مقدم و تأسیس جهادخودکفایی سپاه
جهاد خودکفایی را راه انداخت که مثلاً با یک سوم آن پول و یک پنجم آن زمان بتواند کار را به نتیجه برساند و فرهنگ کار جهادی را بپاشد توی دل سازمانهای دیگر. آن وقت بعضیها مینشستند خارج گود و میگفتند: "حاجی با این پروژه های بزرگش داره پول مملکت و حروم میکنه..." میگفتند: "کیلویی کاره!" حاج حسن به این حرفها کاری نداشت. هدفی که توی ذهن حاجی بود آنقدر بزرگ بود که توی ذهن بعضی ها جا نمیشد. کاری به کارشان هم نداشت.
تا آخرین روز کسی حاجی را در حال بد گفتن و زیرآب زدن و شکایت کردن ندید. اصلاً این کارها را بلد نبود. حاجی تخصصش راه انداختن بود آن هم نه مثل راه انداختنهای بقیه که مینشینند در انتظار ترفیع و تشویق و قدر دانستن و این چیزها. میگفت: "کاری رو که خوب انجام دادی وانستا همونجا تا تشویقت کنن.، زودی از در پشتی در برو!"
اعلام رسمی قصد ترور شهید تهرانیمقدم در رادیوی منافقین
محمد تهرانیمقدم(برادر شهید) درباره تهدید کردن شهید حاج حسن تهرانیمقدم از سوی منافقین میگوید: « بردارم چند بار از جانب گروهک تروریستی منافقین تهدید شد به دلیل آنکه موشکی به مقر منافقین در داخل خاک عراق زد. همان شب رادیو منافقین اعلام کرد این مقدم را ما میزنیم. زمانی که ترور شهید صیاد شیرازی را طراحی کردند، همزمان طرح ترور حاج حسن آقای مقدم را نیز در دستور کار داشتند و میخواستند هر دوی آنها را ترور کنند که یک گروه از آنها دستگیر شدند».شخصیتی که شناخته نشد
هرچند شهید طهرانی مقدم شخصیت بسیار مکتومی داشت و تا قبل از شهادت حتی بسیاری از نزدیکان او از فعالیتهایش خبر نداشتند، اما روایت برخی از خاطرات همکارانش بعد از شهادت نشانههایی از تلاشهای بیوقفه، استعداد بالای او و آرزوهای بزرگش را برای ارتقای توانمندی جمهوری اسلامی در عرصه موشکی بازگو میکند. بخشهایی از این خاطرات در ادامه میآید که در آن از روایت «یادگاران» در روایت فتح هم انتخاب شده است:
شهید طهرانی مقدم از طرحها و ایدههای همه با روی باز استقبال میکرد. هرکس که با طرح و ایدهای پیش او میرفت، همه را میشنید و هرکدام چشمگیر بود، بررسی میکرد و به نتیجه میرساند. از کنار هر چیزی که مربوط به موشک میشد بهراحتی نمیگذشت حتی بازیهای رایانهای، گاهی به نوجوانان اطرافش سفارش میکرد که نکتههای بازیهای موشکی را برایش بازگو کنند.
دوست داشت با نابودی اسرائیل حاکمیت اسلام ناب محمدی(ص) در جهان برقرار شود. این یکی از آرزوهایش بود به خانوادهاش هم گفته بود روی قبرم بنویسید: «اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند». وقتی یک سوخت و کار جدیدی میساخت اسمش را میگذاشت: «made in shia» همه این نکات ریزی که در کار به آن توجه میکرد برایش علتهای بزرگی داشت.
فعالیتهایش در زمینه موشکی بسیار مهم و البته محرمانه بود. حواسش بود ستون پنجم دشمن سر از کارشان در نیاورد برای همین سفارش ساخت قطعات را به کارخانههای مختلف میداد و قطعات ساختهشده را گوشه یک پادگان یا سوله جمع میکرد تا با نیروهایش آنها را سر هم کند. این طوری کلی سکو و موشک ساخته بود.
وقتی تحریمها و محدودیتها برای ساخت موشکهای دوربرد زیاد شد، حاج حسن هم بیکار ننشست و حسابی تلاش کرد تا ارتباطش با فناوری و دانش روز دنیا قطع نشود،برای همین در پژوهشکده فضایی و سازمان جهاد خودکفایی سپاه شروع به ساخت حامل ماهوارههای کلاس سوخت جامد کرد. این همان «راه روشن» بود که فرماندهکل قوا ترسیم کرده بودند.
شهید به روایت یاران
روحیه حسن طوری بود که خودش می خواست گمنام باشد و همین، کار دوستانش را سخت می کرد. البته ما شهدای زیادی داشتیم که مردم آنها را می شناختند و دوستان و نزدیکان آنها، فقط قدری اطلاعات بیشتر از آنها می دادند اما حسن از اول دوست داشت گمنام باشد و این گمنامی هم به گونه ای بود که غیر از خواص سپاه، کسی او را نمی شناخت.
ما در سی سالی که با حسن بودیم، چیزهای زیادی از او یاد گرفتیم و اولین موضوع که برای ما از همان سالهای اول جنگ، مشهود بود اینست که هر کار او تنها برای رضای خدا بود و دیگران را هم به این کار توصیه می کرد.
اینکه می گویم "هر کاری" یعنی حتی ورزش کردن، غذاخوردن و دعا کردنش هم تنها برای رضای خدا بود و این را در عمل نشان می داد.
در همان روزگار و در سالهای پس از آن، یک برداشت مشترک بین ما و همه دوستان نزدیک حسن وجود داشت و آن اینکه وقتی به چهره اش نگاه می کردیم، مطمئن بودیم که به یک چهره بهشتی می نگریم.
انرژی که حسن برای کارش می گذاشت، در سال 59 و 60 تا همین اواخر در سال 90 هیچ فرقی نداشت، با همان انرژی و روحیه کار می کرد و زمانی که کار به مراحلی میرسید که باید وقت جدی می گذاشت، این کار را می کرد.
ویژگی های خاص او تنها منحصر به عرصه نظامی نبود، او علاوه بر اینکه که انسان مومنی بود که ادعیه فراوانی را حفظ داشت، یک ورزشکار حرفه ای هم بود و برای مثال در عرصه کوهنوردی اکثر قله های مرتفع ایران را فتح کرده بود و یا اینکه بارها مسیر تهران تا شمال را از مسیر کوهستان، با یک گروهی که خودش آن را رهبری می کرد، پیاده طی کرده بود.
اما در اوج کارهایش، حتی زمانی که در ارتفاعات کوهستان، یک متر برف زیر پایش بود، نماز اول وقت را ترک نکرد.
یک بار یکی از دوستان تعریف می کرد که حسن را در نزدیکای قله دماوند دیده بود درحالی که پایش شکسته و بدجوری ورم کرده بود. می گفت به حسن گفتم چرا با این وضع آمدی کوه؟ و حسن گفته بود می خوام روی این پایم را کم کنم! این طور خودش را تربیت کرده بود.
حسن در رعایت اخلاق سرآمد بود و این برخورد خوش با اطرافیان به گونه ای بود که هرکس با حسن آشنا می شد فکر می کرد بهترین و صمیمی ترین دوست اوست. اینقدر با دیگران صمیمی می شد که همه او را با نام کوچک صدا می کردند و این روحیه را از همان سالهای ابتدایی دفاع مقدس داشت.
در پایان
طی چند سالی که از شهادت سردار طهرانی مقدم و همرزمانش در جهاد خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگذرد، هرجا حرفی از موشکهای جدید و تستهای موفق موشکی به میان میآید، سخن از سالها تلاش این شهید سختکوش نیز دوباره بر سر زبانها میافتد. و همه مقامات مختلف نظامی و موشکی کشور میدانند که موفقیتهای چشمگیر امروز سپاه در عرصه هوا و فضا مرهون تلاشهای طهرانی مقدم است که بسیاری از پروژههایش سالها بعد از شهادتش نتیجه داده است و رخ عیان میکند.توییتر
منبع:
1.تسنیم / شهادت سردار طهرانی مقدم و یارانش چگونه رقم خورد؟
2.الکوثر/ پدر موشکی ایران را بهتر بشناسیم؛ فرماندهای با آرزوهای دوربرد
3.باشگاه خبرنگاران جوان / ماجرای ۲ موشکی که شهید تهرانی مقدم اجازه شلیک آنها را نداد
4.تسنیم / دستنوشته های شهید تهرانی مقدم
5.تسنیم / شیوه شهید طهرانی مقدم در به نتیجه رساندن تحقیقات پروژههای موشکی
6.تسنیم / روایتی از تلاشهای شهید طهرانی مقدم برای ساخت حامل ماهواره
توییتر
** درج توییت های کاربران توییتر نشان از تایید یا رد آنها نیست و صرفا برای آگاهی مخاطبین درج می شود.