یکی از ویژگیهای حاج قاسم تعبد داشتن به ولایت بود. تعبد ما نسبت به خدا مبتنی بر قویترین تعقلهاست! بههمین جهت حاج قاسم میگفت: «همین تعقل به ما میگوید در برابر ولی خدا هم متعبد باشیم.» برای شهید سلیمانی حجت ولایت بود خطش را از ولایت میگرفت کارش را انجام میداد و کاری با هیچ سمت و سویی نداشت. شاید یکی از عواملی که حاج قاسم از حد اعتدال خارج نشد و گرفتار جریانهای سیاسی نشد همین ولایتمداری او بود.
بنای حاج قاسم بر این بود که به طریقی رفتار نکند تا برای رهبر انقلاب تصمیم سازی کند. یعنی صحنه را طوری طراحی نمیکرد که رهبر انقلاب به خواسته او تن دهد. در حالیکه برخی مسئولان و سیاسیون حرفی را به مقام معظم رهبری تحمیل نمیکنند، ولی صحنهای طراحی میکنند که رهبر انقلاب حرفی را که آنان میخواهند بزنند. اما ایشان اینگونه عمل نمیکرد و تمام حقیقت را بیان میکرد وتصمیمات مقام معظم رهبری(مدظه العالی) را مو به موعمل میکردند.
مدیریت بحران
توانمندی و قدرت مدیریت بحران از صفات ایشان بود. حاج قاسم در اوج بحران با حوصله تصمیم میگرفت، همانند عقب راندن داعش در سوریه وعراق. این از فضیلتهای این شهید بزرگوار بود که با مدیریت در یک زمین ناآشنا کار انجام دهد و موفق هم بشود. این مرد بزرگ ریسک پذیر بود و در بحران منفعل نبود. مثلا شنیده شده است در بحبوحه جنگ سوریه روزی داعش فرودگاه سوریه را با سلاحهای برد کوتاه مورد هدف قرار میداد، یعنی خیلی نزدیک بود، روحیه همه بههم ریخته بود. اما ایشان با درایت و ریسک پذیری که داشتند نیروهایشان را با هواپیما به همان فرودگاه میبرد تا هم به داعش بفهماند که نمیتواند کاری از پیش ببرد و هم قوت قلبی برای نیروهای سوری باشد و قائله را ختم داد و حتی در این بین از نیروهای سوری هم غافل نشدند و پشتیبانی آنها را هم تامین نمود.ایشان منطق استواری داشت مثلا در جریان اقناع سازی قوا در بحث حضورارتش روسیه در سوریه نقش مهمی داشت. روسیه از بعد شوروی دیگر برای ایدئولوژی هزینه نمیکرد و نگاهش به جنگ و درگیری کاملا اقتصادی بود. یعنی اگرمنفعتی برایش نداشته باشد وارد جنگ نمیشود، هرکس میرفت با پوتین جلسه میگذاشت نمیپذیرفت، اما سردار سلیمانی با دو ساعت جلسه پوتین را اقناع کرد.
اخلاص زمینه سعادت
یکی از صفات بارز ایشان که باعث شد در قلوب همه افراد نفود کند اخلاص ایشان بود. تمام کارهایشان را برای خدا انجام میدادند و مشخصا هر کس برای خداوند کار کند خداوند هم او را بدون پاداش نمیگذارند چه در این دنیا وچه در آخرت. اخلاصِ سپهبد سلیمانی بود که مشهورش کرد، چه در بحث قبل از شهادت ایشان و چه بعد از شهادت که به حد اعلا رسید.ایشان انسانی ساده زیست بودند. این مورد در منزل ایشان به چشم دیده میشود. حاج قاسم از نظر مالی ضعیف نبود، ولی هیچ وابستگی به دنیا نداشت. حتی در مواردی مشاهده میشد که از مال خود میبخشید برای جانبازان و فقرا... ایشان همانند مقام معظم رهبری(مدظله العالی) ارادت ویژه ای به خانم حضرت فاطمه زهرا(س) داشتند وشهره خاص و عام بودند در این زمینه حتی در ایام فاطمیه روضه هم میگرفتند.
یکی دیگر از ویژگیهای ایشان قدرت تکلیفشناسی و تکلیفگرایی بود و میدانست در کجا چه تکلیفی دارد و باید به آن چگونه عمل کند. این ویژگی باعث میشود انسان به مقامات اخروی برسد و تقوای انسان را زیاد کند. در زمان جنگ و در گرده قلاویزان تکلیف خود دید که با نیروهایش وارد عمل شود و دشمن را دور کند در حالیکه کسی جرأت ورود در آن لحظه را نداشت. شهید سلیمانی بدون تلفات موفق شد یک عملیات سنگین را به اتمام برساند. این موفقیت مدیون تکلیف شناسی ایشان بود.
بصیرت و ثبات قدم
«بصیرت» یکی از عواملی بود که این شهید بزرگوار به درجات عالیه برسد. هیچکس را ندیدهایمچنین بصیرتی داشته باشد. بصیرت عاملی است که نمیگذارد کسی از خط ولایت خارج شود و با بصیرتی که این شهید داشت نه تنها از خط ولایت جدا نشد بلکه با خونش این راه را مستحکمتر کرد.یکی از آخرین دغدغه حاج قاسم وحدت بین ملت ایران وعراق بود. مکتب شهید سلیمانی باعث وحدت و عزت مسلمانان بود که حتی بعد از شهادتش هم این راه ادامه دارد. ایشان و شهید ابومهدی تاکید داشتند به این وحدت که به این هدف هم رسیدند و روز به روز این امر بیشترهم می شود و اختلاف افکنیهای دشمنان به جایی نمیرسد. در کل یکی از مهمترین پیامهایی که شهادت حاج قاسم برای ما داشت اتحاد بود.
چه اتحاد ملیتی، قومی، دینی، نژادی وچه اتحاد بین ولی فقیه ومردم و این را با کمک دادن به مردم کردستان عراق در دفع داعش اثبات کرد و همچنین کمک به ایزدیها توسط شیعیان حشد الشعبی که آنها هم جزو مکتب مقاومت هستند.
شهادت جریان ساز
از خصوصیات و ویژگیها و روش سردار دلها به این نتیجه میرسیم که شهادت او و یارانش یک شهادت عادی نبوده و از شهادتهای جریانساز بود. امثال این شهادتهای جریانساز در تاریخ هم وجود داشته و میشود از شهادت آقا و مولایمان حسین ابن علی(علیه السلام) یاد کرد که خونشان آغازگر جریانهای بسیاری بود و باعث سرنگونی دشمن گردید.مکتب مقاومت نیز همان تبلور مکتب حسینی(ع) است و خون شهدای مقاومت نیز جریانسازاست و البته باعث سرنگونی و بیآبرویی دشمنان نظام اسلامی است. خون این شهیدان باعث محکم شدن مسیر مقاومت و ولایت شده و میباشد.
اما در مقابل پیام شهیدان مقاومت، شیاطین پیام دیگری دارند »إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ» پیام شیاطین این است: «یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ» پیام ناامیدی از ادامه راه، نا امیدی از مقاومت. این را همه باید بدانند آنکه شما را وادار میکند که بترسید، مأیوس بشوید، ناامید بشوید، او شیطان است.
امروز این شیطانها از طریق رادیو و تلویزیون و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و امثال اینها مرتّب مشغول کارند برای اینکه بترسید. نه، نترسید، «فَلا تَخافوهُم» از آنها نترسید؛ از انحراف از راه خدا بترسید «وَ خافُونِ» که اگر چنانچه از راه مستقیم انحراف پیدا کردیم، سرنوشت ما سرنوشت کشورهایی است که زیر بال آمریکایند.
شیاطین میخواهند پیام شهدا را وارونه جلوه دهند. آنان، مردان بزرگ ما را به شهادت میرسانند تا به ما بگویند اندوهگین باشید، بترسید، نا امید شوید. ما را به ترک میدان و سازش وادار کنند، اما پیام شهدا نقطهی مقابل این است «اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون» خوف و حزن برداشته است.
در میدان شهادت
دشمنان ما را از شهادت میترسانند و میخواهند از آنها بترسیم. دائم میگویند «إنّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم» کشورها علیه ما اجماع جهانی کرده اند، از آنها بترسیم! اما پاسخ قرآن یک چیز است «فقالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل» خدا با ماست.وقتی باور داشتیم خدا با ما است، نتیجه این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی این است که «فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوءٌ وَاتَّبَعوا رِضوانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذو فَضلٍ عَظیمٍ» (آلعمران۱۷۴) هیچکدام از آن جامعه جهانی هیچ بدی و آسیبی به ما نمیتوانند برسانند.
درکل حاج قاسم مزدش را از خدا گرفتند. کسی که با خدا معامله میکند مزدش را هم خداوند محفوظ نگه میدارد و دشمنان بدانند شهید قاسم سلیمانی خطرناک تر از حاج قاسم سلیمانی است به قول رزمنده همدانی به نقل از مقام معظم رهبری اگر میخواهی از سیم خاردار رد شوی اول باید از سیم خاردار نفست عبور کنی. این شهید والا مقام نیز همینکار را کرد از سیم خاردار نفس عبور کرد و به سیم خاردار دشمن رسید و غلبه کرد بر دشمن که نتیجهاش جهانی شدن این مکتب بود.