توکل و جهاد نتیجه باور قدرت خداست

بنی‌اسرائیل به‌دلیل رفاه طلبی و دوری از جهاد و همچنین تمسخر وعده‌های الهی دچار این عقوبت گردیدند. هنگامی که خداوند وعده کمک و یاری قومی را می‌دهد نباید این وعده دستاویز تمسخر و حتی تنبلی شود. به عبارتی وقتی خداوند دستور میدهد به او توکل کنیم نباید این توکل را به سازش، تنبلی و سستی تعبیر کنیم، بلکه باید آن را برای توسعه و رشد و پیشرفت و رفاه به کار بگیریم.
دوشنبه، 6 بهمن 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توکل و جهاد نتیجه باور قدرت خداست
باور به قدرت خداوند در نابودی دشمن
یکی از مجادلات مرسوم میان مردم بحث «توکل» به خداوند است. هنگامی که از توکل به خدا گفته می‌شود برخی افراد فکر می‌کنند منظور نشستن و دست به هم مالیدن و منتظر یک اتفاق بزرگ افتادن است و از علوم مورد نیاز استفاده نمی‌کنند. درحالی‌‌که خداوند قبل از هرگونه اعلام حمایت، به حرکت افتادن و برنامه‌ریزی کردن و اراده‌ها را محکم کردن امر فرموده. در سوره انفال خداوند به پیامبر(ص) دستور داد هر مسلمان در مقابل ده کافر بایستد. «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ؛ ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز که اگر از شما بیست نفر صابر(و پایدار) باشند بر دویست نفر چیره می‌شوند و اگر از شما صد نفر[صابر و پایدار] باشند بر هزار نفر از کافران چیره می‌شوند؛ زیرا آنان گروهی هستند [که حقایق توحید و قدرت خدا را] نمی‌فهمند» (انفال65)

اولا در این آیه قید «صَابِرُونَ» ‌آمده که نشان از ایستادگی و استحکام در بعد معنوی و مادی دارد؛ دوما همین‌که سپاهیان اسلام خود را برای جنگ آماده می‌کنند و مجهز می‌شوند، یعنی استفاده از عقل، علم و وسایل مورد نیاز برای پیروزی.
 
سوال اینجاست که وقتی خداوند این قدرت را در مسلمانان می‌بیند که برخواسته از تقوایشان است، برعکس کافران(قَوْمٌ لَا یَفْقَهُونَ) چرا خداوند به آنها کمک نکند و نیروی‌شان را ده ‌برابر نکند؟ یعنی به‌جای اینکه از کمک خداوند تعجب کنیم از عدم وجود حالت تقوا و صبر در خودمان باید تعجب کنیم، زیرا در باورمان نمی‌گنجد که خداوند نیرو و توانایی ما را ده برابر کند. آیا مسلمانان صدر اسلام مانند ما تقوای کافی برای باور خداوند داشتند؟! جواب منفی است. آنها مانند بسیاری از ما در تقوا و صبر در حدی نبودند که نیرویشان ده برابر شود. آنها نمی‌توانستند در ذهنشان خداوند را دارای نیروی کافی برای غلبه بر کافران ببینند.

به همین دلیل خداوند فرمود: «الْآنَ خَفَّفَ اللهُ عَنْکُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فیکُمْ ضَعْفاً فَإِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ وَ إِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللهِ‌ وَ اللهُ مَعَ الصَّابِرینَ؛ اکنون خدا به شما تخفیف داد و معلوم داشت که در شما ضعفی هست؛ بنابراین اگر از شما صد نفر صابر باشند بر دویست نفر چیره می‌شوند و اگر هزار نفر [صابر] باشند، به فرمان خدا بر دو هزار نفر چیره می‌شوند و خدا با صابران است» (انفال66) پس قدرت آنها در حد تقوا و صبرشان است. تقوا و صبر ده برابری، قدرت ده‌ برابری می‌آورد و تقوا و صبر دو برابری قدرت دوبرابری می‌آورد.

این باور چه باید باشد؟ باور به قدرت خداوند؛ «إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُم... اگر خداوند شما را یارى ‌کند، هیچ‌کس بر شما غلبه نخواهد ‌کرد و اگر دست از یارى شما بردارد، کیست که بعد از او شما را یارى ‌کند؟! و مؤمنان باید، تنها بر خداوند توکّل کنند.» (آل‌عمران160) توکل یعنی انسان‌ها حرکت کنند و ایمان داشته باشند که خداوند آنان را یاری می‌کند. انسان‌هایی که خیلی به عقلشان اعتماد دارند باید بدانند آن عقل را هم خداوند داده است. آنان که نمی‌توانند قدرت خداوند را باور کنند همان کسانی هستند که در ایمان ضعیفند و به جای بالا بردن خودشان سعی می‌کنند قدرت خداوند را در حد خود پایین بیاورند. به همین دلیل است که وقتی صحبت از یاری خداوند در جهاد و نابودی دشمن پیش می‌آید آن را باور نمی‌کنند.
 

توسعه و پیشرفت دستاورد جهاد است

یک از اصول عقلانی که مورد قبول همه انسان‌ها در همه اعصار و ادوار تاریخی است، رسیدن به نتیجه پس از تلاش می‌باشد. تاجاییکه که شعر سعدی (نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود) تبدیل به یک ضرب‌المثل و قاعده عقلی شد و هر وقت بزرگان می‌خواهند کسی را با یک عبارت کوچک به تلاش وادار کنند این مصرع را می‌خوانند. جامعه و مردمی که می‌خواهند به پیشرفت و توسعه برسند باید در جهت صحیح تلاش کنند و از سختی‌های پیش رو هراس نداشته باشند. خداوند در قرآن بارها بر جهاد تاکید فرموده و پیروزی را پاداش جهادگران دانسته است.

در طول تاریخ کسانی که از تلاش و جهاد و ایثار فراری بودند گرفتار سختی‌های متعدد شدند و به عقوبتی سخت دچار گردیدند. آیه‌ای در قرآن کریم آمده است که از رفتار زشت قوم بنی‌اسرائیل می‌گوید؛ «یا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللهُ لَکُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى أَدْبارِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرینَ؛ [موسی گفت]  اى قوم من! به سرزمین مقدّسى‌که خداوند براى شما معین‌ کرده، وارد‌ شوید و به پشت سرخود بازنگردید [و عقب‌نشینى نکنید] که زیان‌کار خواهید‌ بود...(مائده21) بنی‌اسرائیل گفتند: «اى موسى! تا آن‌ها در آن‌جا هستند، ما هرگز وارد‌ نخواهیم ‌شد؛ تو و پروردگارت بروید و [با آنان] بجنگید، ما همین‌‌جا نشسته‌ایم.» (مائده۲۴) بنی‌اسرائیل به‌خاطر این رفتار عقوبت شدند.

امام صادق(ع) در مورد این آیه فرمودند: «الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْحُسَیْنِ‌بْنِ‌أَبِی‌الْعَلَاء عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ ذَکَرَ أَهْلَ مِصْرَ وَ ذَکَرَ قَوْمَ مُوسَی (علیه السلام) وَ قَوْلَهُمْ فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا إِنَّا هاهُنا قاعِدُونَ فَحَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهًًْ وَ تَیَّهَهُمْ فَکَانَ إِذَا کَانَ الْعِشَاءُ أَخَذُوا فِی الرَّحِیلِ وَ نَادَوُا الرَّحِیلَ الرَّحِیلَ الْوَحَا الْوَحَا فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی تَغِیبَ الشَّفَقُ حَتَّی إِذَا ارْتَحَلُوا وَ اسْتَوَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ قَالَ اللَّهُ لِلْأَرْضِ دِیرِی بِهِمْ فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی إِذَا أَسْحَرُوا وَ قَارَبَ الصُّبْحُ قَالُوا إِنَّ هَذَا الْمَاءُ قَدْ أَتَیْتُمُوهُ فَانْزِلُوا فَإِذَا أَصْبَحُوا إِذَا أَبْنِیَتُهُمْ وَ مَنَازِلُهُمُ الَّتِی کَانُوا فِیهَا بِالْأَمْسِ فَیَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضِ یَا قَوْمِ لَقَدْ ضَلَلْتُمْ وَ أَخْطَأْتُمُ الطَّرِیقَ فَلَمْ یَزَالُوا کَذَلِکَ حَتَّی أَذِنَ اللَّهُ لَهُمْ فَدَخَلُوهَا وَ قَدْ کَانَ کَتَبَهَا لَهُمْ؛ مردم مصر و قوم موسی(ع) گفتند: تو و پروردگارت بروید و بجنگید، ما همین‌‌جا نشسته‌ایم؛ پس خداوند چهل سال آن را بر آن‌ها حرام کرد و آن‌ها را در بیابان سرگردان کرد. در هنگام اوّل شب شروع به کوچ کردن می‌کردند و فریاد می‌زدند که آماده کوچ کردن شوید، بشتابید بشتابید و همیشه این‌گونه بودند تا اینکه خورشید غروب می‌کرد و در حالی‌که حرکت کرده بودند زمین بر آن‌ها راست و مستقیم می‌شد. خداوند به زمین دستور می‌داد که آن‌ها را بچرخان و همچنان در راه بودند تا اینکه سحر می‌شد و صبح می‌کردند می‌گفتند: این آبی است که بر آن وارد شدید، پس پیاده شوید، وقتی که هوا روشن می‌شد می‌دیدند که خانه‌هایشان همان خانه‌هایی هستند که دیروز در آن‌ها بودند و به همدیگر می‌گفتند که: ای قوم گمراه شده‌اید، راه را اشتباه آمده‌اید و همچنان آنگونه بودند تا اینکه خداوند به آن‌ها اجازه داد و وارد آن شهر شدند و آن را بر آن‌ها واجب کرده بود.» (بحارالأنوار، ج۱۳، ص۱۸۱)
 

عمل به جای تمسخر

پس بنی‌اسرائیل به‌دلیل رفاه طلبی و دوری از جهاد و همچنین تمسخر وعده‌های الهی دچار این عقوبت گردیدند. هنگامی که خداوند وعده کمک و یاری قومی را می‌دهد نباید این وعده دستاویز تمسخر و حتی تنبلی شود. به عبارتی وقتی خداوند دستور میدهد به او توکل کنیم نباید این توکل را به سازش، تنبلی و سستی تعبیر کنیم، بلکه باید آن را برای توسعه و رشد و پیشرفت و رفاه به کار بگیریم.

خداوند همیشه وعده یاری جهادگران و اهل تلاش و کوشش داده نه آنانکه با سستی و تنبلی می‌خواهند به نتیجه مطلوب برسند. همچنین آیه‌ای دیگر در قرآن است که به ما می‌گوید جهاد کنید تا دارای فضل و شرافت شوید. آیه 96 سوره نساء که می‌فرمایند: «لَا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا؛ [هرگز] افراد با ایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى، از جهاد خوددارى مى‌کنند، با مجاهدانى که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوند، مجاهدانى را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر کسانى که از جهاد خوددارى کرده‌اند مقام برترى بخشیده...»


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.