مقام عظیم انسانیت

خداوند انسان را اکرام کرد و او را اشرف مخلوقات قرار داد. این اکرام و شرافت یک موهبت الهی است که باید از آن مراقبت کنیم و آن را آلوده به وقایع بیرونی نکنیم. برخی اتفاقات هستند که انسان ها را از مقام انسانیت به پایین میکشند و او را کمتر از حیوانات قرار می دهد. ما در مقابل بدی دیگران نباید بد باشیم و نباید در مقابل برخی گناهکاران در موضع مقابله به مثل قرار بگیریم....
يکشنبه، 14 آذر 1400
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : سید حسین خاتمی
موارد بیشتر برای شما
مقام عظیم انسانیت
خلقت تمام مخلوقات توسط خدا سوای آنکه کامل بوده و هست تام و تمام هم می‌باشد. هرچیزی که خداوند می‌آفریند همراه او اسباب و وسایل لازم را برای ادامه حیات و وظیفه‌ای و کارایی که برایش تعیین شده را هم می‌آفریند. خداوند به هر چیزی که خلق کرده کرامت بخشیده است و از این جهت که مخلوق خداوند است شرافت دارد. به‌همین دلیل است که می‌گویند: «وکلّ شیء شرف فی بابه فإنّه یوصف بالکرم؛ هر چیزى که در باب خودش باشرف، جلالت و عظمت باشد به "کرم" موصوف مى‌شود.»(المفردات فی غریب القرآن، 429) اما در بین مخلوقات، انسان جایگاه ویژه‌ای دارد که خداوند هم وسایل و اسباب زندگی را به او داده است و هم او را جانشین خود در زمین دانسته و به این وسیله او را کرامت بخشیده و گرامی کرده است.

خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا؛ ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و بر دریا و خشکى سوار کردیم و از چیزهاى خوش و پاکیزه روزى دادیم و بر بسیارى از مخلوقات خویش برتری‌شان نهادیم.»(اسرا70) انسان از جهات مختلف دارای شرافت و بزرگی است که یکی از آنها عقل و اختیار است. همه انسان‌ها از این تکریم بهره برده‌اند و به آن واقفند اما برخی از آنان با رفتار و اعمال خاص شأن و منزلت خود را پایین می‌آورند و خود را از آن مقام عظیم انسانی به زیر می‌کشند.

در خصوص تکریم و تفضیل که در آیه فوق آمده است برخی به تبیین آن پرداخته‌اند و عمومیت و خصوصیت را مطرح کرده‌اند اما بهتر است آن را این‌گونه معنا کنیم که وقتی انسان اکرام شده که خداوند به او عقل، اراده و اختیار داده تا راه درست را انتخاب کند، در راه اشتباهی قدم بردارد خود به خود از آن مقام برتر پایین آمده و کسانی که خود را آلوده نکرده‌اند بر او برتری پیدا می‌کنند. پس جمله «وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» به این اشاره دارد که برخی افراد بر برخی افراد دیگر برتری دارند و حتی بعضی انسان‌ها خود را از بعضی غیرانسان‌ها پایین‌تر می‌آورند. پس حالشان شامل آیه: «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا»(فرقان44) می‌شود.

بسیاری از اوقات انسان‌ها روابط و روش زندگی خود را مطابق با مشاهدات‌شان از وقایع و انسان‌های دیگر قرار می‌دهند. مثلا در مقابل فردی که بی‌ادب است بی‌ادب هستند. در مقابل فردی که عصبانی است عصبانی هستند. وقتی می‌بینند فردی حرام خوری می‌کند این افراد هم به خود اجازه می‌دهند به سمت محرمات بروند و قس علی هذا؛ اما خداوند اهل بیت(علیهم السلام) را قرار داده است تا در زیر نور آنها و در راه نورانی‌ آنها قدم برداریم تا در الگوگیری دچار اشتباه و خطا نشویم. باتوجه به این نکات پرسش که وجود دارد این است که انسان‌ها کرامت را چگونه می‌بینند و در مقابل افراد دیگر چطور خود را گرامی‌ می‌دارند؟ آنچه که مسلم است گرامی بودن و شرافت داشتن به رفتار خودمان و نفس خودمان برمی‌گردد نه افراد مقابلمان. اگر در مقابل انسان کریمی بودیم کرامت باید از وجودمان بجوشد و اگر هم در مقابل انسان نااهلی بودیم باز هم کرامت باید از درون‌مان بجوشد و سرچشمه‌ای از شرافت و بزرگی و قداست را ایجاد کند. کرامت و بزرگی و آقایی در اهل بیت(علیهم السلام)، خانواده ایشان و دوست‌دارانش به این شکل است که جوشش درونی دارد و نسبت به شرایط زندگی تغییر نمی‌کند.

به‌طور مثال پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) وقتی دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) می‌خواستند خانواده ایشان را به شام ببرند از مسیرهایی بردند که مسلمان نشین نبود و آداب اسلامی در آن مکان‌ها رعایت نمی‌شد. دشمنان، اسرای کربلا را از منطقه موصل و حدود کرکوک، مرز روم شرقی، ترکیه آن زمان، به دمشق بردند؛ یعنی از مناطقی که اغلب غیرمسلمان بودند. سپس در این شهرها طوری خانواده داغدار امام حسین(علیه السلام) را معرفی می‌کردند که مردم این شهرها بیرون می‌ریختند و آواز می‌خواندند و پایکوبی می‌کردند و به زن و بچه داغ‌ دیده سنگ می‌زدند و چوب پرت می‌کردند. این خانواده تا دمشق این‌گونه رفت، در حال گرسنگی، تشنگی و انواع سختی‌ها.

وقتی به شام رسیدند یزید سؤال می‌کند: «این‌ها از کربلا تا این جا چه عکس‌العملی داشتند؟» در پاسخش گفتند: «دو عکس‌العمل داشتند. یکی این بود که به ما جز آقایی و کرامت نشان ندادند و از کربلا تا شام، نه بچه‌های‌شان و نه بزرگان و نه جوان بیمارشان حتی یک تقاضا از ما نکردند و ما را کمترین هم حساب نکردند. یا اینکه با این سختی راه، گرسنگی و تشنگی هرجا آن‌ها را پیاده کردیم، یا مشغول به خواندن قرآن شدند، یا عبادت کردند، یا صورت روی خاک گذاشتند و مشغول مناجات گردیدند. ما چیزی جز آقا‌ منشی و بندگی خدا از ایشان ندیدیم. این نمونه کوچکی از رفتار اهل بیت(علیهم السلام) است در سخت‌ترین شرایط، که به ما یاد می‌دهد کرامت باید یک صفت درونی باشد نه بسته به شرایط و حوادث بیرونی.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.