معادله بردـ برد؛ تعمیق مناسبات تهران و دوحه
برسام محمدی: «سیاست همسایگی» و گسترش همکاریهای اقتصادی، بازرگانی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و... با کشورهای همسایه، مهمترین اولویت سیاست خارجی دولت سیزدهم است. در شش ماه گذشته که دولت جدید بر سر کار آمده است، این سیاست با اهتمام ویژه شخص رئیسجمهور و دستگاه دیپلماسی کشور، به صورت جدی در دستور کار قرار گرفته است.سفر اخیر رئیسجمهور اسلامی ایران به قطر که به دعوت رسمی تمیمبنحمد آل ثانی، امیر قطر انجام شد، یکی از سفرهای خارجی مهم ایشان از زمان آغاز به کار دولت سیزدهم بوده است. ایران و قطر در سالهای اخیر، وضعیت سخت اقتصادی را سپری کردهاند. ایران متأثر از تحریمهای همهجانبه آمریکا و قطر متأثر از تحریم کشورهای عربی در شرایط تحمیلی مشابهی از نظر جنگ اقتصادی قرار گرفتهاند؛ وضعیتی که البته هر دو کشور را به بازنگری در سیاست اقتصادی و رابطه با دیگر کشورها و حرکت به سمت استقلال اقتصادی و گسترش همکاریهای دوجانبه پیش برده است.
قطر یکی از کشورهای خوشنام و مهم عربی در منطقه و جهان اسلام است که مناسبات دوستانهای با جمهوری اسلامی ایران دارد. بر خلاف بیشتر کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس که از منطق «صفر و صد» در رابطه با جمهوری اسلامی تبعیت کرده و رویکرد سیاست خارجیشان را با منافع و دیدگاههای آمریکا تنظیم میکنند، قطر همیشه دیدگاه «واقعبینانهای» نسبت به جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان اسلام داشته و همواره نیز جمهوری اسلامی ایران را جزء مهمی از راهحل معماهای امنیتی منطقه دیده است.
تعمیق مناسبات جمهوری اسلامی و قطر که با تلاشهای دوجانبه میتواند سطح روابط دو طرف را به «مشارکت جامع راهبردی» ارتقا دهد، یک «همکاری بردـ برد» است که دو کشور به صورت متناسب از آن سود میبرند. البته باید تأکید داشت، نگاه قطر در گسترش همکاریهای دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران عمدتاً سیاسی و امنیتی است؛ اگرچه موضوع اقتصاد و تجارت خارجی هم مهم است. این در حالی است که برای جمهوری اسلامی نیز در کنار همکاریهای سیاسی و امنیتی، مسئله گسترش همکاریهای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری خارجی و انرژی در اولویت قرار دارد.
اگرچه افزایش روابط ایران و قطر در مقاطع مختلف، موجب بروز اختلافات و تنشهایی میان دوحه با سایر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس شده است، اما با توجه به اینکه قطر از منطق «واقعبینانه» و «عملگرایانهای» در حوزه روابط خارجی و در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران برخوردار است، لذا اختلافات مذکور که حتی در مقطعی باعث قطع روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی شد، نتوانسته است این کشور را از تهران دور کند. قطر به خوبی میداند که جمهوری اسلامی ایران با اینکه یک کشور غیرعربی است، اما در مقایسه با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و کشورهای غربی «شریک قابل اتکا» است که در سختیها و بحرانها نیز دوستان خود را تنها نمیگذارد.
گسترش روابط خارجی دوحه با تهران با اینکه برای جمهوری اسلامی ایران دارای فرصتها و دستاوردهای مهمی در حوزههای اقتصادی و بازرگانی و غیره است، برای قطر نیز یک سیاست مطمئن تلقی میشود که دوحه به وسیله آن میتواند به یک «توازن مطلوب» در مقابل عربستان دست یابد. سعودیها که حتی در مقطعی اقدام به محاصره قطر کرده و با این کشور قطع رابطه کردند، همیشه دنبال این بودهاند که قطر را از نظر استقلال سیاسی در ذیل خود تعریف کنند. از این نظرگاه روابط عمیقتر با ایران میتواند وسیلهای باشد که قطر از آن در فراز و فرودهای منطقهای استقلال را از عربستان حفظ کند. ضمن اینکه ارتقای سطح روابط خارجی با ایران از نظر کمی و کیفی میتواند آسیبپذیری قطر در مقابل فشارهای آمریکا و شورای همکاری خلیجفارس را کاهش داده و جبران کند.
پیامدهای گفتوگوهای تهران و ریاض
محمدرضا بلوردی: در روزهای اخیر، حسین امیرعبداللهیان و فیصلبنفرحان آل سعود، وزیران خارجه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی هر یک در سخنانی جداگانه از دور پنجم گفتوگوهای بین ریاض و تهران که عمدتاً در بغداد انجام شده، استقبال کرده و ابراز امیدواری کردهاند که دور جدید گفتوگوها به تغییری قابل توجه در وضعیت موجود در روابط بین دو کشور منجر شود.روابطی که از سال 2016 و به دنبال تنشهای به وجود آمده درپی اعدام شیخ نمر باقر النمر، روحانی شیعه سعودی و اقدامات صورت گرفته علیه سفارت و کنسولگری ریاض در تهران و مشهد قطع شده است و اکنون هر یک از این دو کشور جهان اسلام امید دارند که بتوانند خواستههای خود را در مذاکرات پیش رو محقق کرده و یخ موجود در روابط را آب کنند. در عرصه منطقهای هر گونه دستاوردی که در مذاکرات آتی بین تهران و ریاض حاصل شود، تأثیر مستقیمی بر مجموعهای از پروندهها خواهد داشت. مهمترین این پروندهها جنگی است که نزدیک به یک دهه است از سوی عربستان و همپیمانان آن بر مردم یمن تحمیل شده است.
مقامات ریاض با این دیدگاه که در مدت زمان کوتاهی میتوانند جنگ در یمن را با نتیجه دلخواه خود به پایان برسانند، تجاوزی همهجانبه را علیه یمن آغاز کردند؛ اما با مقاومت شدیدی از سوی جنبش انصارالله مواجه شدند و با وجود به کارگیری مزدوران داخلی و خارجی نتوانستند دستاورد میدانی قابل توجهی کسب کنند و حتی در ادامه با حملات پهپادی انصارالله به عمق خود نیز مواجه شدند. از همین روست که تلاش میکنند ضمن به نتیجه رساندن مذاکرات خود با ایران، جنگ علیه یمن را هم به شکل آبرومندانهای پایان دهند.
یکی دیگر از صحنههای متأثر از سیاستهای منطقهای عربستان سعودی، کشور لبنان است. جایی که در سالهای اخیر سنگاندازیهای سعودی مانع از توافق گروههای سیاسی لبنانی در قضایای مختلفی، همچون انتخاب رئیسجمهور، انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت شده است و در عین حال از نظر اقتصادی هم فشارهای سنگینی که به اقتصاد ضعیف این کشور وارد کرده است. طبیعی است که توافق بین ایران و عربستان سبب میشود تا سعودیها بخشی از سیاستهای خود در قبال بیروت را تعدیل کنند.
از سوی دیگر، میتوان گفت یکی از بازندههای اصلی هر گونه توافق احتمالی بین ایران و عربستان سعودی، رژیم صهیونیستی خواهد بود؛ در طول سالهایی که شرایط حاکم بین تهران و ریاض متشنج بود، این صهیونیستها بودند که با دامن زدن بیش از پیش بر ایرانهراسی در بین کشورهای عرب حوزه خلیجفارس توانستند روابط خود را با کشورهایی، همچون امارات متحده عربی و بحرین عادی کنند. با این حال، عربستان سعودی که ملاحظات خاص خود را در خصوص عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی دارد، درصورتی که با ایران به توافقاتی دست پیدا کند، نسبت به نزدیکی بیش از پیش خود با تلآویو با احتیاط بیشتری عمل خواهد کرد.
پیامدهای عملیات پهپادی حزبالله
نام: اللهکرم مشتاقی، کارشناس مسائل لبنان: «ما این توانایی را پیدا کردهایم که هزاران فروند از موشکهایمان را به موشکهای نقطهزن تبدیل کنیم. ما امروز در لبنان و از مدتها پیش ساخت پهپاد را آغاز کردهایم. با توجه با اقدامات صهیونیستها علیه لبنان، مقاومت تصمیم گرفت پدافند هوایی خود را که از سالها پیش به آن مجهز است، فعال کند.» صهیونیستها گمان نمیکردند سخنان سیدحسن نصرالله دو روز بعد این موضوع جنبه عینی به خود بگیرد. آنها حتی شب پنجشنبه 28 بهمن ادعا کردند، یک پهپاد متعلق به مقاومت فلسطین در غزه را رهگیری و منهدم کرده است.
از سوی دیگر، صهیونیستها چند هفته پیش ساخت دیوار بتنی که به وسیله آن محاصره غزه را کامل کرده بودند، جشن گرفتند و در پشت رزمایشهای انبوه نظامی در سطوح مختلف خود را به عنوان رژیمی آماده، شکستناپذیر و قدرتمند در برابر «دشمنان» قلمداد میکردند. هنوز چند ساعت از اعلام رادیو ارتش صهیونیستی از سرنگونی پهپاد مقاومت در غزه نگذشته بود که خبر عملیات موفقیتآمیز پهپاد ساخت مقاومت لبنان و گشت اطلاعاتی آن در آسمان سرزمینهای اشغالی، معادلات صهیونیستها را به هم ریخت. پهپاد «حسان» توانسته بود به مدت 40 دقیقه بر فراز سرزمینهای اشغالی پرواز کند. این پرواز نقطه عطفی در توازن قدرت مقاومت لبنان و دشمن صهیونیستی به شمار میآید، در ادامه به تأثیرات آن اشاره می کنیم:
1ـ شریک نامطمئن
رژیم صهیونیستی که به تازگی بنای قراردادی تسلیحاتی(عمدتا سامانه رهگیری موشکی) به ارزش 600 میلیون دلار با مراکش را گذاشته بود، حالا با چالشی جدی روبهروست. مقامات نظامی تلآویو قصد داشتند سامانههای گنبد آهنین را در اختیار امارات و بحرین قرار دهند! ناتوانی این سامانه در رهگیری پهپاد مقاومت لبنان کارایی آن را به شدت زیر سؤال برده است.
2ـ آمادگی مقاومت
رژیم صهیونیستی در معادلات خود گمان میکند مقاومت لبنان و فلسطین به دلیل وضعیت بحرانی معیشتی و اقتصادی قادر به تمرکز روی رژیم صهیونیستی نیستند. البته نبرد سیفالقدس این تصور را در اردیبهشت 1400 باطل کرده بود، واکنش راکتی حزبالله در مرداد سال جاری علیه سرزمینهای اشغالی نیز به آن افزود؛ اما اکنون نفوذ این پهپاد به عمق سرزمینهای اشغالی نشان داد که هیچ مسئلهای نمیتواند تمرکز مقاومت را از «دشمن شماره یک» برگرداند.
3ـ سایه ایران
تحلیلگران صهیونیست و رسانههای موجود در سرزمینهای اشغالی میگویند وقتی تلآویو توان مقابله با حزبالله، گروههای مقاومت سوری، حماس و سایر جریانهای مبارز را که صرفاً سایهای از ایران هستند، ندارد، چگونه میتواند از سیاستهای خیالپردازانه و پر طمطراق با عناوینی چون «بریدن سر افعی»، «نبرد بین جنگها» و «کشتن با هزاران زخم» برای مقابله با قلب مقاومت، یعنی ایران حرف بزند. آنچه مقاومت لبنان در قالب پهپاد حسان به نمایش گذاشت، دهها برابر کمتر از قدرت اصلی و ویرانگری است که ایران در اختیار دارد.
4ـ شکست هیمنه بازدارندگی
در سالهای گذشته، دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی بر این موضوع استوار بود که ارتش اشغالگر، هر نوع وسیلهای را که به سرزمینهای اشغالی وارد شود، با مشت آهنین مواجه خواهد کرد. صهیونیستها حتی پرتاب بالنهای آتشزا از سوی نوار غزه را نیز با موشک پاسخ میدادند؛ اما در جریان نفود پهپاد حسان به سرزمینهای اشغالی، رژیم صهیونیستی به پرواز دو جنگنده بر فراز بیروت اکتفا کرد؛ چون اساساً نمیدانست محل دقیق پرتاب «حسان» کجا بوده و از سوی دیگر نگران بود که هر نوع واکنش منجر به رد آن از سوی مقاومت حزبالله شود. رژیم صهیونیستی در سالهای اخیر تلاش زیادی کرده که به دلیل برخوردار نبودن از عمق استراتژیک، قاعده بازدارندگی خود را افزایش دهد؛ اما آنچه حزبالله با عملیات پهپادی اخیر خود به اجرا در آورد و همچنین آنچه هم اکنون در کرانه باختری و سرزمینهای موسوم به عرب48 میبینیم، نشاندهنده شکست صهیونیستها در این مسئله است.