گفته شده تاریخ تولد و وفات عبدالعظیم در منابع قدیم ذکر نشده است؛ اما در منابع متأخر تولد وی در ۴ ربیعالثانی سال ۱۷۳ق و وفاتش در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ قمری نقل شده است.
بنابر گزارش های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز، خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی (علیه السلام) از سامرا به ری که از پایگاه های مهم عباسیان بود هجرت کرد. برخی هم نقل کردهاند به قصد زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آنجا مخفی شد.
نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده است که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه یکی از شیعیان در محله سِکة المَوالی کوچه و محله دوستان اهلبیت ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می پرداخت، روز را روزه می گرفت و شب را به عبادت می گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می آمد و به زیارت قبری می رفت که آن را قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر (علیه السلام) می دانست. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.
از جمله ویژگی های حضرت عبدالعظیم حسنی این است که افکار و عقاید خود را به امام هادی (علیه السلام) عرضه کرد و مورد تایید امام قرار گرفت؛
دوم اینکه ثواب زیادی برای زیارت قبر ایشان در شهر ری روایت شده است. در روایتی امام هادی (علیه السلام) خطاب به یکی از اهالی ری فرمودند: بدان که اگر قبر عبد العظیم در شهر خودتان را زیارت کنی، همچون کسی باشی که حسین بن علی (علیه السلام) را زیارت کرده باشد. علت این ثواب عظیم برای زیارت ایشان را خدا می داند، اما شاید یک حکمت آن این باشد که متوکل و حاکمان عباسی هجده بار دستور تخریب قبر امام حسین (علیه السلام) را دادند و حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) فردی بود که در هر هجده بار تخریب قبر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در احیای مجدد قبر ایشان نقش داشتند.
سوم اینکه اهل جهاد با طاغوت بود. در موضوع تخریب حرم امام حسین (علیه السلام ) حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) از حرم امام دفاع و با تخریب کنندگان مقابله می کند.
چهارمین ویژگی ایشان این است که اهل علم و تبلیغ بود و نسبت به امام معصوم معرفت و ادب داشت. ایشان نسبت به امامان معصوم (علیه السلام) معاصر خود از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) تا امام هادی (علیه السلام) شناخت و بصیرت کامل داشته است.
پنجم اینکه راوی حدیث است و در سلسله سند روایات شیعه قرار گرفته است.
ششم این که وکیل و مورد اعتماد امام بود. ابو حماد رازی می گوید، خدمت حضرت هادی (علیه السلام) رسیدم و از آن جناب مسائلی پرسیدم، هنگامی که اراده کردم از محضر مقدسش بیرون شوم فرمود، هرگاه مشکلاتی برایت پیش آمد کرد، آنها را از عبد العظیم حسنی بپرس، و سلام مرا هم به او برسان.
هفتمین ویژگی ایشان این است که انتساب قطعی به امام معصوم (علیه السلام) دارد. نسبت ایشان به اهل بیت علیهم السلام و درک چهار امام معصوم و همچنین مکان قبر ایشان یقینی است.
هشتم این است که اطاعت و تبعیت از امام معصوم (علیه السلام) داشت. آنچه که انسان را به سعادت و شهادت می رساند تبعیت محض از امام معصوم هست.
متن نامه امام رضا (علیه السلام) به عبدالعظیم حسنی
یا عَبدَ العَظیمِ ، أبلِغ عَنّی أولِیائِیَ السَّلامَ، وقُل لَهُم أن لا یَجعَلوا لِلشَّیطانِ عَلى أنفُسِهِم سَبیلاً ، ومُرهُم بِالصِّدقِ فِی الحَدیثِ وأداءِ الأَمانَةِ ، ومُرهُم بِالسُّکوتِ ، وتَرکِ الجِدالِ فیما لا یَعنیهِم ، وإقبالِ بَعضِهِم عَلى بَعضٍ ، وَالمُزاوَرَةِ ، فَإِنَّ ذلِکَ قُربَةٌ إلَیَّ . ولا یَشغِلوا حدیث أنفُسَهُم بِتَمزیقِ بَعضِهِم بَعضًا فَإِنّی آلَیتُ عَلى نَفسی أنَّهُ مَن فَعَلَ ذلِکَ وأسخَطَ وَلِیًّا مِن أولِیائی دَعَوتُ اللّه َ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنیا أشَدَّ العَذابِ وکانَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرینَ . وعَرِّفهُم أنَّ اللّه َ قَد غَفَرَ لِمُحسِنِهِم وتَجاوَزَ عَن مُسیئِهِم إلاّ مَن أشرَکَ بِهِ أو آذى وَلِیًّا مِن أولِیائی أو أضمَرَ لَهُ سوءًا فَإِنَّ اللّه َ لا یَغفِرُ لَهُ حَتّى یَرجِعَ عَنهُ ، فَإِن رَجَعَ ، وإلاّ نَزَعَ روحَ الإیمانِ عَن قَلبِهِ وخَرَجَ عَن وَلایَتی ، ولَم یَکُن لَهُ نَصیبًا حدیث فی وَلایَتِنا ، وأعوذُ بِاللّه ِ مِن ذلِکَاى عبدالعظیم! دوستانم را از جانب من سلام برسان و به آنان بگو که شیطان را به خود راه ندهند؛ و ایشان را به راستگویى و امانتدارى سفارش کن. به آنان توصیه کن که خاموشى گزینند و بحث و جدلهاى بیهوده را رها کنند، به یکدیگر روى آورند و به دیدن هم بروند؛ زیرا که این امور، باعث نزدیک شدن به من مى شوند، خود را سرگرم تکه پاره کردن یکدیگر نکنند؛ زیرا من به جان خودم سوگند یاد کرده ام که هرکس چنین کند و دوستى از دوستان مرا خشمگین سازد، از خدا بخواهم که در دنیا، سخت ترین عذاب را به او بچشاند و در آخرت، از زیانکاران باشد. به آنان بگو که خداوند، نیکوکار ایشان را آمرزیده و از بدکارشان گذشت کرده است، مگر کسى که بدو شرک آورد یا دوستى از دوستان مرا آزار دهد و یا نسبت به او قصد بدى داشته باشد؛ زیرا در این صورت خداوند او را نمى بخشد تا زمانى که از این کارها یا از این بداندیشى دست بردارد و اگر دست برنداشت، روح ایمان از دلش کنده شود و از ولایت و دوستى من خارج گردد و نصیبى در ولایت ما نداشته باشد، پناه مى برم به خدا از این امر.
شرح مضامین نامه امام رضا (علیه السلام) به عبدالعظیم حسنی
در ادامه مقاله با استناد به آیات و روایات به شرح این حدیث پرمحتوا می پردازیم.1.شیطان را از خانه دل برانید
بنابر آیات 39 و 40 سوره حجر یکی از مهمترین مشکلات بشر و ریشه بسیاری از اختلافات در دین و دنیا و عامل هبوط و سقوط بشریت، ابلیس و وسوسه های اوست. خداوند در آیات بسیاری بیان کرده است که ابلیس این شیطان رانده شده از پیشگاه خداوند سوگند خورده است جز بندگان مخلص خداوند که بیرون از دسترس تصرف شیطانی هستند، همه بشر را گمراه کرده و به دوزخ گرفتار کند.شیطان هر چند که از نظر حیلهگری دارای ضعف است، اما به سبب دو عامل می تواند به مقاصد خویش برسد.عامل نخست، بستری است که در ذات انسان به عنوان هواهای نفسانی وجود دارد؛ ابلیس و شیاطین پیرو مکتبش، با بهرهگیری از این نقطه ضعف انسانی امکان آن را مییابند تا به مقاصد شوم و پلید خویش در گمراه کردن انسان برسند و او را به سقوط بکشانند و از خداوند و صراط مستقیم عبودیت که هدف و فلسفه آفرینش انسان و جن است دور سازند.
بسیاری از مردم به جای پیروی از عقل، از شهوت و غضب پیروی میکنند و اینگونه است که هواهای نفسانی را معبود خویش قرار میدهند، هر چند ممکن است از اهل بصیرت و بینایی و از عالمان برجسته باشند. اصولا براساس آموزههای قرآنی چنانکه حضرت یوسف (علیه السلام) بیان می کند، نفس بسیار امرکننده به بدی و زشتی به جای خوبی و زیبایی است.
عامل دومی که به ابلیس و شیاطین جنی کمک میکند، نهان بودن آنان از چشم انسانهاست؛ زیرا جنیان که از عصاره آتش هستند، دارای جسمی بسیار لطیفند که امکان دیدن آنان نیست. آنان ما را می بینند ولی ما آنان را نمیبینیم؛ البته این بدان معنا نیست که آنها از امور غیبی از جمله غیب درون و نیات باطنی ما خبر داشته باشند و گرنه از مرگ حضرت سلیمان (علیه السلام) آگاه می شدند در حالی که نشدند؛ این شیاطین تنها از راه نشانه های ظاهری می توانند به باطن و نیات درونی ما آگاه شوند و علم غیب نمیدانند.
به هر حال، ابلیس و شیاطین هر چند که دارای موقعیت برتری از یک جهت هستند، ولی انسانها از موقعیتهایی برخوردارند که ابلیس و شیاطین در اختیار ندارند؛ از این رو میتوانند با تلاشها و کمینهای شیطانی مقابله کنند؛ اما اگر اجازه دهند تا ابلیس به درون دلشان راه یابد، دیگر خود این انسان است که خویشتن را تحت ولایت شیطان درآورده و زمام امورش را به او سپرده است. در این حالت این ابلیس و شیطان است که افکار و اعمال فرد را مهار و مدیریت میکند و شخص، بازیچهای در دست شیطان و عامل او میشود. این همان چیزی است که خداوند به عنوان اولیای شیطان از آن یاد کرده و در برخی از موارد، چون شخص انسانی و یا حتی جنی، ایمان خود را از دست داده و شیطانی شده و هویت شیطان را پیدا کرده است، به عنوان شیاطین انس و جن از آنان یاد میکند.
2.در گفتارتان صداقت داشته باشید
در کتاب بحارالانوار آمده است بیگمان کلید بسیاری از گناهان، دروغ و عدم صداقت در گفتار است. امام حسن عسگری (علیه السلام) می فرماید: جعلت الخبائث کلها فیبیت و جعل مفتاحها الکذب؛ تمام زشتی ها در اتاقی قرار داده شده و کلید آن، دروغ است.در روایت است که شخصی به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد: من بیشتر گناهان را مرتکب میشوم، ولی تصمیم گرفتهام که خود را اصلاح کنم، ولی نمیدانم چگونه؟ حضرت فرمود: راست بگو و دروغ نگو و هر گناهی که می خواهی، انجام بده. او در محضر پیامبر تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید.
پس از مدت کوتاهی، شیطان او را وسوسه کرد تا کار خلافی انجام دهد. بی درنگ به فکر فرو رفت که اگر من مرتکب چنین عملی شوم و فردا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از من در این باره بپرسد، چه بگویم. اگر راست بگویم، حد بر من جاری میکند و اگر دروغ بگویم، که خلاف تعهد است. به همین ترتیب، هر گاه میخواست مرتکب گناهی شود، قدری اندیشه میکرد و به این ترتیب، ترک دروغ سبب شد دیگر گناهان را نیز ترک کند.
در آیات و روایات نخستین شرط سلامت نفسانی، صداقت دانسته شده است. خداوند دروغ را دشمن میدارد و آن را جزو گناهان کبیره قرار داده و وعده دوزخ به دروغگو داده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) دروغ را به هر شکلی نادرست و باطل می داند حتی اگر برای شادی و سرور دیگران باشد. ایشان میفرماید: ویل للذی یحدث فکذب لیضحک به القوم ویل له، ویل له؛ وای بر کسی که کلام دروغی را نقل کند تا دیگران بخندند. وای بر او، وای بر او.
3.امانتدار باشید
در آیات و روایات بر ادای امانت و ترک خیانت، بسیار تاکید شده است. به طور مثال خداوند در آیه 58 سوره نساء و آیه 27 سوره انفال، فرمان می دهد که امانت را چنان که تحویل گرفته اید ادا کرده و به صاحبان آن برگردانید و خیانت در امانت نکنید. خیانت در امانت نسبت به هر کسی چه مومن و چه کافر یا فاجر و فاسق و سالم، جایز نیست و برخلاف روش یهودیان که خیانت به دیگر امتها را روا میدانند، خداوند این رویه را باطل و بر خلاف حکم شرع می داند.از جمله این روایات در کتاب بحارالانوار از امیر مومنان (علیه السلام) آمده است سوگند می خورم که لحضهای قبل از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله) سه بار از او شنیدم که فرمود: یا اباالحسن! ادالامانه الی البر و الفاجر فیما قل و جل حتی فی الخیط و المخیط؛ ای علی! امانت را به نیکوکار و بدکار پس بده، کم باشد یا زیاد، حتی نخ و سوزن.
همچنین در کتاب تحف العقول آمده است آن حضرت در یکی از وصیتهایش فرمود: «ادوا الامانات ولو الی قتله الانبیاء؛ امانتها را رد کنید، گرچه به قاتلان پیامبران باشد.
نیز میفرماید: لیس منا من خان مسلما فی اهله و ماله؛ آنکه به ناموس و مال مسلمانی خیانت کند، از ما نیست.
روایت دیگری که در کتاب شرح غرر الحکم به امیرمومنان علی (علیه السلام) منتصب است این است که شر الناس من لا یعتقد الامانه و لا یجتنب الخیانه؛ بدترین مردم کسی است که به امانت معتقد نباشد و از خیانت پرهیز نکند.
4.سکوت طلای ناب
اگر سخن گفتن نقره وسیم باشد، سکوت، طلای ناب است؛ زیرا در سخن گفتن بویژه پر گویی ممکن است خلاف گویی رخ دهد و فرد، سخنی را به سهو و یا عمد بگوید که موجب رنجش دیگران شود. البته هر سکوتی خوب نیست، بلکه سکوتی پسندیده است که انسان به جای خیالبافی به اذکار و اوراد و یا به تفکر و تدبر و تعقل بپردازد. اصولا انسان نمیتواند ساکت باشد، زیرا ذهن و قلب او همواره درگیر است، پس باید آن را بهگونهای ترتیب کند که اگر تفکر و تعقل نمیکند و با پرسش و پاسخهای درونی به حل و فصل امور نمیپردازد و در هستی و آیات الهی تفکر و تدبر نمیکند، لااقل به ذکر و وردگویی بپردازد نه آنکه با دیگران بنشیند و هم سخن شود و یا به لغو و لهو بپردازد و یا در آینه خیال و اوهام خود به گردش باطل و موهوم برود.در زمینه تاثیر سکوت در تعمیق تفکر و استواری عقل، از رسولخدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود: اذا رایتم المومن صموتا فادنوا منه فانه یلقی الحکمه و المومن قلیل الکلام کثیرالعمل والمنافق کثیر الکلام، قلیل العمل؛ هرگاه مومنی را بسیار ساکت یافتید به او نزدیک شوید، زیرا در حالت سکوت، بر قلب مومن حکمت جاری میشود. مومن، کمگو و پر عمل است اما منافق، پرگو و کم عمل است.
امام موسی کاظم (علیه السلام) نیز فرموده است: اکثر صمتک یتوفر فکرک و یستنر قلبک و یسلم الناس من یدک؛ بسیار خاموشی برگزین تا فکرت زیاد شود و عقلت نورانی گردد و مردم از دست و زبان تو سالم بمانند!.
در روایات اسلامی صمت به عنوان نشانههای مومن معرفی شده؛ چرا که آغاز عبادت با صمت و سکوت همراه است؛ و با سکوت این امر فراهم میاید که انسان به تفکر بپردازد یا به ذکر الهی اقدام کند و عبادت خداوندگار نماید.
امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) درباره فواید سکوت میفرماید: من علامات الفقه الحکم و العلم و الصمت ان الصمت باب من ابوب الحکمته، ان الصمت یکسب المحبه انه دلیل علی کل خیر؛ از نشانههای فهم عمیق و درست، بردباری، دانش و سکوت است دری از درهای حکمت است. سکوت محبت میآورد و راهنمای هر خیری است.
امام صادق (علیه السلام) نیز درباره فواید سکوت میفرماید: لایزال العبد المومن یکتب محسنا مادام ساکتا فاذا تکلم متب محسنا او مسیئا؛ بنده مومن مادام که خاموش است جزء نیکان شمرده میشود، پس هرگاه زبان بگشاید، یا نیکوکار است یا بدکار.
5.جدال بی فایده را ترک کنید
در آیات قرآنی از جدال جز به جدال احسن و مجادله به روش نیک نهی شده است. جدال احسن که با هدف تعلیم و بیان حقیقت صورت می گیرد با استفاده از معقولات مقبول در نزد مخاطب است. اما روش های دیگر جدال جز زیان برای دو طرف چیزی دربر ندارد. از این رو امام رضا (علیه السلام) در سفارش خویش به شیعیان می فرماید که از درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده پرهیز کنند.6. صلهرحم
رفت و آمد با دیدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم بویژه میان خویشان و نیز برادران ایمانی امری است که امام رضا (علیه السلام) بر اساس آموزه های قرآنی به آن دعوت می کند؛ چرا که این کار باعث تقریب به خدا و اهل بیت عصمت (علیه السلام) و دیگر اولیای الهی می شود. و موجب طول عمر شخص و افزایش روزی می گردد.بهترین صله رحم همان زیارت قریب و بعید چهارده معصوم (علیه السلام) است که خداوند فرمان به آن داده و از قطع آن نهی کرده است. و یکی از راه های صله رحم صلوات فرستادن و اظهار دوستی و محبت به اهل بیت (علیه السلام) و اطاعت از آنان است.
7. نیکی و بخشش
امام رضا (علیه السلام) در سفارش خویش به شیعیان می فرماید: به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش قرار داده و بدکاران آنان را جز اهل شرک و آزار رسان به مومنان و کینه ورزان می بخشد. به نظر می رسد که جز این سه امر خیر همه امور قابل بخشش و عفو است و انسان می بایست احسان را در این امر تمام کند، چرا که یکی از مصادیق احسان به دیگری همان عفو و بخشش از گناهان است. البته اگر انسان یکگام فراتر رود و افزون بر احسان بهمقام اکرام وارد شود و پس از عفو و بخشش، بذل و اکرام و مساعدتی مالی و معنوی و مانند آن داشته باشد، بسیار به ایمان نزدیکتر خواهد بود.8. ترک شرک
براساس آموزه های قرآنی شرک، ظلم بزرگی است که بخشیده نمی شود. انسان ها باید از هرگونه شرک خود را برهانند. متاسفانه بسیاری از مسلمانان دچار نوعی شرک خفی هستند که باید از آن اجتناب شود.منبع: دین پژوهی راسخون