بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی یک کشور چیست؟ آیا آنها همیشه باید هم‌نوا با حکومت باشند و هر چه حکومت می‌گوید را تایید کنند؟ یا باید برعلیه حکومت باشند و آن را با چالش‌های مختلف به کرنش در برابر خواسته‌های مختلف وادار کند؟ کسانی‌که در بین مردم شناخته شده هستند چطور می‌توانند در عصر ارتباطات تکلیف خود را بشناسد؟
يکشنبه، 10 مهر 1401
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران
جواد شاملو: نقل است رهبر انقلاب در ابتدای پیروزی نهضت، در مورد موضع مهدی اخوان ثالث، شاعر نام‌آور شعر نو با او صحبت می‌کنند و او جمله معروفی می‌گوید که البته وجهی از منطق ندارد. او می‌گوید: «ما بر قدرتیم، با قدرت نیستیم.» اخوان قدرت یکپارچه را بد می‌شمارد و چیزی به نام قدرت خوب و قدرت بد را به رسمیت نمی‌شناسد. فارغ از اندیشه و شخصیت اخوان، این رویکرد، گرایشی غالب در بین اهل هنر است. یعنی اهل هنر با بهره‌گیری از امواج اعتراضی، می‌توانند تولید محتوا کنند و خویشتن را بر مخاطبان عرضه کنند. این عرضه خویشتن، ذات و ماهیت کار آن‌هاست و الزاما هم نمی‌توان از این بابت ایشان را ملامت کرد.
 
حکومت‌ها غالبا معترضانی دارند و درونمایه اعتراض، درونمایه‌ای قوی برای تولید هنری است. همچنین هنرمند با سوار شدن بر امواج اعتراضی، می‌تواند بهترین برچسبی که هنرمندان امکان کسب آن را دارند به خود بچسباند و آن صدای مردم بودن است. به این ترتیب هنر متعهد و مردمی، در بسیاری از مواقع هنر معترض است. انقلاب اسلامی توانست بدنه‌ای از هنرمندان را تشکیل دهد که با  حکومت برآمده از انقلاب همراه باشند و صدای ملت انقلابی شوند و از این جهت، کاری نو انجام داد اما هنرمندان غالبا فاصله خود را از قدرت‌ها حفظ می‌کنند.
 
حالا اگر به جای هنرمند، بگذاریم سلبریتی و این قشر را در عصر فضای مجازی بررسی کنیم که همه‌چیز به شکلی عجیب خصلت نمایشی پیدا می‌کند، معلوم است بهره‌گیری از امواج اجتماعی و دامن زدن به آن‌ها، چه جهشی می‌یابد. سلبریتی در شبکه‌های اجتماعی امکانی دارند که پیش از پیدایش این شبکه‌ها نداشتند. آن‌ها حالا علاوه‌بر شهرت، مخاطب نیز دارند و آن هم نه صرفا در محیط حرفه‌ای فعالیت خویش، بلکه همیشه و همه جا می‌توانند با مخاطبانشان در ارتباط باشند. سلبریتی‌ها غالبا در این فضا حداکثر استفاده را برای خودنمایی و کسب محبوبیت انجام می‌دهند. عده‌ای نیز هستند که جایگاه خود را به راستی مسئولیت‌آفرین می‌بینند.
 
در اعتراضات اخیری که در کشور رخ داد، شاهد همراهی عجیب سلبریتی‌ها و هنرمندان بودیم که این همراهی، دلایل متعددی دارد. یک دلیل مهم آن این است که خاستگاه این اعتراضات، طبقه متوسط بود که آن هم مطالبه‌ای فرهنگی داشت. این حقیقت جنس اعتراضات شهریور 1401 را با اعتراضات آبان نود و هشت و حتی هشتاد و هشت متفاوت می‌کند. البته که بر مبنای آنچه بالاتر گفته شد، هنرمندان و سلبریتی‌ها در هر صورت با اعتراضات ضدقدرت همراه می‌شوند، اما اینجا در پی توضیح چرایی افزایش قابل توجه این همراهی در اعتراضات اخیر هستیم. اهل هنر و سلبریتی‌ها خیلی راحت‌تر می‌توانند با اعتراضاتی که هدف خود را باز شدن و مدرن شدن فرهنگ قرار داده و محوریت آن نیز با زنان است همراه شوند. زن اساسا احساسات را بیشتر با خود همراهی می‌کند و در عالم هنر نیز جایگاه مهمی دارند.
 
همچنین جوسازی بسیار قدرتمندی که برای این اعتراضات ایجاد شد، بسیاری از مشاهیر را به این نتیجه رساند که اینجا دیگر آخر قضیه است و این قطار، به ایستگاه پایانی خود رسیده است. جبهه رسانه‌ای دشمن با ایجاد یک فضای مصنوعی پنجاه و هفتی، افراد مشهور را بر سر یک دوراهی قرار داد: با ما یا با آن‌ها. با مردم یا با حکومت. با انقلاب یا با قدرت.
 
سؤال اینجاست که اکنون باید با سلبریتی‌ها چه کرد. همانطور که گفته شد، تعداد این افراد که به نحوی با اعتراضات همراه شدند، بسیار بالاست. آیا باید تمام آن‌ها را دستگیر کرد و پس از مجازات، از گردونه فعالیت خارج ساخت؟ این کار به معنی آن است که اکثر سریال‌ها و برنامه‌های تلویزیون باید از رسانه ملی حذف شوند. اگر بخواهیم کاملا عمل‌گرایانه نگاه کنیم، این کار به لحاظ اجرایی امکان ندارد. یعنی ما امکانات کنار گذاشتن این حجم از افراد هنری و ورزشی‌مان را نداریم. اگر بخواهیم کمی عمیق‌تر شویم، باید بپرسیم این طبقه هنرمند سکولار غرب‌گرا را ما خود ساخته‌ایم، به تدریج و با روش‌های نرم.
 
حالا بیاییم یک دفعه آنچه خود ساخته‌ایم را با روشی سخت نابود کنیم؟ چرا بد عمل کردیم تا این طبقه حیاط خلوت روشنفکری و غرب‌زدگی شود و اکنون چرا بد عمل می‌کنیم که نابودی این طبقه باعث ریزش سرمایه اجتماعی و ضربه دیدن هنر و ورزش و رسانه کشور گردد؟‌ اگر کمی عمیق‌تر شویم باید پرسید این کار اصولا چه فایده‌ای دارد؟ سلبریتی بر موجی سوار می‌شود که در جامعه ایجاد شده، او تنها می‌تواند به این موج دامن بزند اما خالق آن نیست.
 
به نظر می‌‌رسد با سخت گرفتن بر این قشر، داریم کاسه و کوزه را بر سر آن‌ها خراب می‌کنیم و تاوان ناراحتی‌مان را نه از کسانی که قدرت کافی برای مقابله با آن‌ها را نداریم، بلکه از چهار هنرمند و ورزشکار می‌گیریم و کمی هم با ساده‌انگاری مسئله، خیال خود را ناراحت می‌کنیم. یاد جمله اخوان بیفتیم و این نکته را بیاموزیم که نه قرار است و نه نیاز است هنرمند و سلبریتی با حکومت همراه و همنوا باشد. خوب است با نظارتی کلی و نظام‌مند، سلبریتی‌ها را به پایبندی بر منافع ملی الزام کرد اما همراه کردن آن‌ها با حکومت، خطایی راهبردی است و نظام جمهوری اسلامی را تبدیل به رژیمی ایدئولوژیک و طبقه هنرمند آن را، تقلبی و بی‌شخصیت می‌گرداند.
 
آنچه باید بر آن اصرار کرد، منافع ملی است، سلبریتی نباید از ملیت و از ارزش‌های دینی جامعه عبور کند، اما اینکه از لحاظ سیاسی ساز مخالف بزند تا حد زیادی طبیعی است و باید تا جای ممکن تحمل شود. در جریان این اعتراضات هم باید حساب کسی چون علی کریمی را از بسیاری سلبریتی‌ها جدا کرد و نسبت به اغلب آن‌ها، رفتاری توأم با رأفت و وسعت نظر در پیش گرفت./رسالت
 

چرا این روزها سلبریتی‌ها را جدی نمی‌گیریم؟

هرچقدر پای‌بندی روی چارچوب‌های اخلاقی و حتی کاری برای یک چهره سرشناس ارزشمند است؛ منفعت طلبی و پشت‌پا زدن به ارزش‌هایی که حتی زمانی به آن پایبند بوده می‌تواند او را از چشم بیندازد. این روزها برخی چهره‌های شناخته شده هنری تصمیم گرفتند درباره درگیری‌های اخیر موضع‌گیری کنند و برخی‌شان با تلویزیون خداحافظی کردند،اما تجربه مخاطبین سینما و تلویزیون نشان داده‌ است که این خداحافظی‌ها را نباید جدی گرفت و عمر این بیانیه‌ها چندان طولانی نیست.
 
ایسناپلاس: «به عنوان سازنده طراح مجری و کارگردان این برنامه اعلام می‌کنم که نمی‌خوام حتی یک فریم از تصویر من در هیچ برنامه‌ای و از هیچ شبکه‌ای پخش شود. این قدر که حق دارم؟» این پیام مهران مدیری بعد از ضبط بیش از دوسوم برنامه دورهمی برای شبکه نسیم است که تصمیم گرفت بعد از درگیری‌ها و اعتراضات و اتفاقات اخیر اعلام کند که دوست ندارد تصویرش در هیچ شبکه‌ای حتی پخش شود. این در حالی‌است که بعد از انتشار این فیلم تهیه کننده این برنامه اعلام کرد مدیری همه دستمزدش را دریافت کرده است و احتمالا مدیری نمی‌تواند به همین راحتی تعیین و تکلیف کند.
 
مدیری پیش از این چندین و چند دفعه از تلویزیون خداحافظی کرده است و گفته است این سری آخری است که دورهمی را می‌سازد اما بعد از ساخت یک مسابقه نه‌چندان موفق در تلویوزیون باز به ساخت دورهمی روی آورد و در تلویزیون ادامه داد. او پیش از این نیز در سال ۹۵ در برنامه هفت با اجرای بهروز افخمی گفته بود که دیگر نمی‌خواهد چه برای تلویزیون و چه برای شبکه نمایش خانگی برنامه‌ای بسازد و می‌خواهد به همان ساخت سالی یک فیلم سینمایی اکتفا کند.
 
اما باز، هم به تلویزیون برگشت و برنامه‌سازی کرد و هم برای شبکه نمایش خانگی دو سریال ساخت تا این روزها که با صدای محکم‌تری رو به دوربین می‌گوید که دیگر نمی‌سازد، به همان محکمی جدی‌اش نگیریم! چون مدیری نه تنها برنامه که حتی در برنامه‌های تبلیغاتی نیز پررنگ‌تر از قبل شده‌ است. او که تلویزیون را تهدید می‌کند که اجازه ندارد حتی یک فریم از او پخش کند؛ روزانه چندین و چندبار چهره‌اش برای تبلیغ یک فروشگاه زنجیره‌ای پخش می‌شود تا بگوییم گویی احتیاج مدیری به تلویزیون خیلی بیشتر از تلویزیون به او است.
 
هیجانی شدن چهره‌هایی که تلویزیون را تهدید به عدم همکاری می‌کنند و روز دیگر با همین تلویزیون قرارداد می‌بندند فقط به مهران مدیری خلاصه نمی‌شود. «نیوشا ضیغمی» که پیش از این در جملات تند و تیزی گفته‌ بود نه تنها تلویزیون نمی‌بیند بلکه حتی اجازه نمی‌دهد فرزندش هم تلویزیون را تماشا کند. حالا این روزها اگر تلویزیون خانه‌اش را روشن کند می‌تواند خودش را در سریال «بی‌نشان» ببیند!
 
«محسن تنابنده» و «احمد مهرانفر» نیز بارها بعد از تولید یک سری از پایتخت گفته‌اند این آخری بود و از کار با تلویزیون خداحافظی کردند اما سری بعد را پر و پیمان‌تر ساختند و دوباره به رسانه ملی برگشتند.
 
از همین جاست که به نظر می‌رسد برخی از این قهر و آشتی‌ها میان چهره‌ها و تلویزیون و این اظهارنظرهای عجولانه بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و یا اینکه فضای حاکم بر جو سلبریتی‌ها آن‌ها را مجبور به تولید چنین محتواهایی می‌کند تا از سوی همکاران و اطرافیانشان طرد نشوند.
 
کشف حجاب بازیگران زن نیز چندان از این قاعده دور نیست. برخی از بازیگرانی که در چندوقت گذشته با کشف حجاب اعلام کرده‌اند که از تلویزیون می‌روند. در سال‌های اخیر تلویزیون به آن‌ها نه تنها کم لطفی نداشته است بلکه در تعداد زیادی از سریال‌های مناسبتی و پربازدید تلویزیون که چندین و چندبار بازپخش شده حضور داشتند و حتی از خیر پیشنهادهای تبلیغاتی تلویزیون هم نگذشتند.
 
حالا اینکه کدام مقصد بهتری را جز تلویزیون پیدا کرده‌اند و چه سرنوشت بهتری از همکاری در تلویزیون خواهند داشت از جمله سوالاتی است که احتمالا گذشت زمان بهترین پاسخ را به آن‌ها خواهد داد. یا اینکه مثل برخی دیگر با مصاحبه‌های مختلف از اشتباه خود در این زمینه سخن خواهند گفت تا شاید بتوانند دوباره به موقعیت قبل خود برگردند.
 
مخالف‌خوانی چهره‌های سرشناس به خصوص تلویزیونی  این روزها یکی از پربازدیدترین خبرهای رسانه‌هاست. چهره‌هایی که بسیاری از آن‌ها در خارج از مرزهای کشور نشسته‌اند و مردم را به حضور در خیابان‌ها و حتی به آتش کشیدن اموال عمومی تشویق می‌کنند. علی کریمی که چندی پیش خبر رسیده بود برای مهاجرت به امارات رفته در ویدیوها و پیام‌هایی تحریک کننده سعی در رهبری آشوبگران خیابانی دارد.
 
احسان کریمی که پیش از این به عنوان مجری، بازیگر و خواننده در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی فعال بود، حالا دوسال است که در آمریکا زندگی می‌کند و حتی سعی می‌کند چهره‌های داخلی را نیز به همراهی با خودش تحریک کند و با اظهار تاسف و برچسب زدن چهره‌هایی که حداقل سکوت کرده‌اند را تشویق به مخالف‌خوانی کند. اما در بدترین نمونه محمود شهریاری مجری سابق تلویزیون بود که پا را فراتر از بقیه گذاشت و حتی طرز تولید کوکتل مولوتوف را به مخاطبانش آموزش داد تا به شکل علنی به شعله آشوب‌های خیابانی دامن زده باشد.
 
رفت و برگشت چهره‌های شناخته شده کشور و سلام و خداحافظی‌هایشان و حتی ظهور و بروزشان در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد ارتباط مستقیمی با موقعیت لحظه‌ای آن‌ها دارد و با احتیاجات‌شان در آن لحظه تنظیم می‌شود و هیچ بعید نیست کسی که امروز غزل خداحافظی با تلویزیون را می خواند چند وقت بعد با اولین پیشنهاد و موقعیت دوباره سنگ تلویزیون را به سینه بزند. شاید از همین ماجراست که این روزها خداحافظی چهره‌های سرشناس برای مخاطبانشان اهمیت چندانی ندارد.
 

فیلم

 


 

نظرات کاربران فضای مجازی

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربرانبررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

بررسی نقش سلبریتی‌ها در مورد افکار عمومی به همراه نظرات کاربران

سلبریتی‌ها یا آتش بیاران معرکه؟!

مجید ابهری*: محبوبیت امانتی است که از طرف مردم به بعضی، به‌دلیل داشتن استعداد‌های خاص در زمینه‌های ورزشی، هنری یا موارد دیگر داده می‌شود. این امانت باید همانگونه که سپرده شده مورد مراقبت و نگهداری قرار گیرد، در غیر این‌صورت از دارندگان آن باید سلب صلاحیت شود. در جریانات اخیر یعنی بعد از فوت مرحومه مهسا امینی دختری که از کردستان به تهران آمده بود و هنوز حقایق موضوع فوت وی روشن نشده، عده‌ای عجولانه وارد میدان شده و مشغول ریختن بنزین به آتش بعضی از اعتراضات گردیدند، بدون اینکه از واقعیت موضوع خبردار شوند.

افرادی که به برکت صداوسیمای جمهوری اسلامی به پول‌های کلان و نجومی رسیدند یا از طریق میادین ورزشی با حمایت نهاد‌های مربوط به ورزش و مردم دارای اسم و رسمی شدند به جای اینکه جوانان را دعوت به آرامش کنند در جریانی قرار گرفتند که حرف‌ها و بیانیه‌های معاندان و منافقان خارج از کشور را تکرار کرده و جوانان را تحریک به مقابله با نیرو‌های امنیت و وارد آوردن زیان به سازمان‌ها، ابزار و امکانات مردمی کردند.

افرادی که در این جریانات از معروفیت خود سوءاستفاده کردند، همان‌هایی هستند که از شبکه‌های تلویزیونی به پول‌های نجومی، کاخ‌ها، قصر‌ها و هواپیمای خصوصی رسیدند، اما اینک فراموش کرده‌اند که این قدرت اقتصادی از کجا به آن‌ها رسیده‌است. مثلاً آقای مدیری که ناگهان از کوچه‌های برره سر از قصر‌ها و کاخ‌ها درآورد در مورد برنامه‌ای که پول آن را تمام و کمال از تلویزیون گرفته دستور عدم پخش می‌دهد، اگر وی واقعاً چنین نظری دارد، باید پول برنامه‌های پخش نشده را به بیت‌المال پس بدهد و سپس دستور عدم نمایش صادر کند.

آقای مدیری که تا آخرین ریال پول‌ها را دریافت کرده، حالا ژست روشنفکری و حمایت به خود گرفته‌است؛ عملکرد بعضی از چهره‌ها ضرب‌المثل نان به نرخ روز خوردن را به ذهن متبادر می‌کند، چراکه این افراد با بازی در نقش زلیخا و نقش‌های دیگر به برکت تلویزیون و رانت‌های هنری به پول‌ها و معروفیت رسیده‌اند و اینک در مقابل مردمی که با حمایت آن‌ها این امانت به آن‌ها رسیده بود ایستاده‌اند. متأسفانه این اولین‌بار نیست که بعضی از چهره‌های هنری و ورزشی بر خلاف مسیر آب شنا و حرف‌ها و بیانیه‌هایی صادر می‌کنند که به هیچ عنوان با عقل، منطق و درک سیاسی تطابق ندارد.

از نظر رفتار‌شناسی بعضی از این افراد تصور می‌کردند با این سر و صدا‌ها و با چند جوان این نظام سرنگون می‌شود و آن‌ها می‌خواستند در نظام آینده جایی برای خود ذخیره کنند؛ در حالی که غافل از این واقعیت هستند که این نظام بر خون‌های شهدا و بر شانه‌های مردم و نه شانه‌های مردم رفاه زده و راحت‌طلبی ایستاده که تابستان خود را در آنتالیا و زمستان خود را در امارات می‌گذرانند. مردمی پای این انقلاب هستند که تمام سختی‌های کشور را به دوش کشیده و فرزند و برادر تقدیم نظام و انقلاب کردند، تحریم‌ها و کمبود‌ها فشار اصلی خود را به آن‌ها وارد کرده‌است. این مردم با آن‌هایی که با سفارش تلفنی سینه بلدرچین و سبزیجات کوه آلپ در منزلشان برده می‌شود، متفاوت است.

متأسفانه در حالی بعضی از این سلبریتی‌ها اسیر جو ناشی از ناراحتی درگذشت مرحومه مهسا امینی به واکنش کشانده شدند که این واکنش از حقیقت فرسنگ‌ها فاصله دارد. از طرف دیگر در بررسی‌های میدانی ملاحظه می‌شود، جوانان دهه ۷۰ و ۸۰ اکثریت افراد حاضر را در تجمعات تشکیل می‌دادند، جوانانی که لبریز از هیجانات تخلیه نشده هستند. در این زمینه هم دولت‌های گذشته کوتاهی کردند و امکانات تخلیه انرژی و هیجان‌ها را برای جوانان جامعه فراهم نکردند و همین موجب شده تا این‌ها آمدن به خیابان و سر و صدا کردن را برای خود به نوعی تفریح سیاسی قلمداد کنند. البته تلویزیون‌های بیگانه دشمن و شبکه‌هایی که بودجه‌های آن‌ها از طرف سازمان‌های صهیونیستی و جاسوسی تأمین می‌شود و به انتشار اخبار دروغ و بزرگنمایی اخبار مشغول هستند باید بدانند این حرکات نمی‌تواند ذره‌ای نظام را از مسیر اصلی خود منحرف کند. فرزندان ایران همان‌ها هستند که دست بسته به شهادت رسیدند ولی یک وجب از خاک کشور را به دشمن ندادند، ایشان هنوز هم در جامعه هستند.

اینجانب در سفری به یکی از شهر‌های غربی مشاهده کردم که پرچم اقلیم کردستان در دست بعضی از جوانان بود. دخالت دولت‌ها و کشور‌های کوچک همسایه ما که نسبت به قدرت و عظمت ایران و نیرو‌های نظامی ایران دارای ترس، حقد و وحشت هستند، آن‌ها را وادار به تفرقه‌افکنی در میان ایرانیان کرده‌است. این گروه‌ها و هواداران‌شان باید بدانند تا لحظه‌ای که آخرین فرزندان وفادار به نظام زنده هستند، ایران تجزیه نخواهد شد و وجبی از خاک ایران از پیکر مقدسش جدا نخواهد گردید. دخالت‌ها و تحریکات بعضی از کشور‌های همسایه و همچنین دخالت‌های سازمان‌های موساد، سی‌آی‌ای و سایر سازمان‌های جاسوسی پشتوانه این حرکات است.

مردم ما به خوبی می‌دانند آن‌ها که کشته‌سازی می‌کنند و اخبار را به شکل وارونه و مضاعف جلو‌ه‌گر می‌شوند دوست ما نیستند. قصد آن‌ها این است که ایران ضعیف و تجزیه شده وجود داشته باشد نه ایران قدرتمند که قدرت اول منطقه محسوب شود. به امثال آقای مدیری، کریمی یا خانم ریاحی اعلام می‌شود که از این به بعد جایی در هنر و همچنین صداوسیما و سینمای ایران ندارند و دیگر مردم گرایشی به آن‌ها نخواهند داشت. البته از مدیر محترم صداوسیما درخواست می‌کنم که این حرکات را که از سوی این افراد ملاحظه می‌شود، در نظر داشته باشد و هزاران جوان بااستعداد را که در حسرت تلویزیون مانده‌اند به این رسانه آورد و اجازه ندهد مافیای هنری و رانتخواران هنری بیشتر از این از اموال مردم ارتزاق و به اهداف ملی خیانت کند.
*جامعه شناس و متخصص علوم رفتاری
 

هاله مصونیت قضایی سلبریتی اغتشاشگر، پوشالی است!

لیلی تقربی*: فضای مجازی این روز‌ها محلی برای خط‌دهی گروه‌های مختلف از جریان‌های سلطنت طلب، منافقین، تجزیه‌طلب، برخی چهره‌های شناخته‌شده فرهنگی، ورزشی و حتی جریانات سیاسی داخل کشور شده و تشویق به قتل مأموران امنیتی، آتش‌زدن خودرو‌های انتظامی، دولتی، خدماتی، امدادی و تأسیسات شهری بخشی از خط‌دهی این گروه‌هاست که جوانان را تهییج به انجام این قبیل اقدامات مجرمانه می‌کنند؛ جوانانی که بعضاً تحت‌تأثیر فضای آشوب ترسیم‌شده از سوی برخی سلبریتی‌ها شناخته‌شده این تصور را پیدا کرده‌اند که آتش‌افروزی حقی است که در فرایند اعتراض به آن‌ها داده شده‌است. در حالی این تصور برخی جوانان کف خیابان را با مشکلات حقوقی و قضایی روبه‌رو کرده که سلبریتی‌های تهییج‌کننده آن‌ها در هاله‌ای از احساس مصونیت به سر می‌برند، اما واقعیت این است که در قوانین مختلفی رفتار برخی سلبریتی‌ها در قضایای اخیر، جرم‌انگاری شده و حتی می‌توان مجازات پیش‌بینی شده برای این قبیل افراد تشویق‌کننده به اغتشاش را بیشتر یا حداقل مساوی با اغتشاشگران دانست. 

قاضی‌القضات در هشداری صریح به عوامل پشت صحنه اغتشاشات اخیر، چهره‌های ورزشی، فرهنگی و مانند آن‌ها با اجرای یکسان قانون برای همه تأکید کرد: «کسانی که با حمایت این نظام مشهور شدند و به جای اینکه در روز سختی در کنار مردم باشند با دشمن همصدا شدند و دشمن به وسیله زبان و صفحات مجازی آن‌ها اغتشاش ایجاد و جوانان را بدین وسیله تحریک کرد، بدانند خسارت‌های مادی و معنوی به بار آمده برای مردم و کشور را باید پرداخت کنند.» رفتار‌های سلبریتی‌هایی که در جریانات اخیر هیزم به آتش دشمنان کشور ریخته و موجب تفرقه‌افکنی بین اقشار جامعه شده‌اند، از باب رابطه سببیت می‌تواند در شمول مواد قانونی قرار بگیرد. 

نشر اکاذیب 
در شرایطی این روز‌ها شاهد انتشار اکاذیب از سوی سلبریتی‌ها به منظور ترغیب و تهییج جوانان به انواع رفتار ضدامنیتی هستیم که ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی تأکید دارد که هرکس به طور گسترده مرتکب نشر اکاذیب گردد، به گونه‌ای که موجب اخلال شدید در نظام عمومی کشور، ناامنی یا ورود خسارت عمده به تمامیت جسمانی افراد یا اموال عمومی و خصوصی گردد، مفسد فی‌الارض محسوب و به اعدام محکوم می‌شود؛

شاید بتوان این ماده را نمونه خوبی از مجازات پیش‌بینی شده در خصوص رفتار اخیر سلبریتی‌ها در انتشار اخبار دروغ و دعوت جوانان به اغتشاش دانست، هرچند تبصره ماده ۲۸۶ خاطر نشان کرده که هرگاه دادگاه از مجموع ادله و شواهد قصد اخلال گسترده در نظم عمومی، ایجاد ناامنی، ایراد خسارت عمده یا اشاعه فساد یا فحشا در حد وسیع یا علم به مؤثر بودن اقدامات انجام شده را احراز نکند و جرم ارتکابی مشمول مجازات قانونی دیگری نباشد، با توجه به میزان نتایج زیانبار جرم، مرتکب به حبس تعزیری درجه پنج یا شش محکوم می‌شود، اما می‌توان گفت با توجه به تأکیدات متعدد در خصوص جرم بودن رفتار سلبریتی‌های دعوت‌کننده به اغتشاش اشد مجازات در این ماده برای آن‌ها قابل‌تصور است. 

نشر اکاذیب به معنای انتشار و اشاعه اخبار دروغ و وقایع خلاف واقع به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی است. هر کس به قصد ضرر زدن به دیگران یا تشویش اذهان عمومی اقدام به بیان اکاذیب کند، مجرم محسوب می‌شود. نشر اکاذیب از جرائم مطلق است و تحقق آن موکول به وقوع نتیجه ضرر یا تشویش نیست. در اظهار اکاذیب اعمال معینی به شخص یا اشخاص نسبت داده نمی‌شود، بلکه اخبار یا مطالب بی‌اساس به طور کلی اظهار می‌شود. بین اتهام نشر اکاذیب و جرم افترا تناسب و نزدیکی وجود دارد و مجازات‌هایی مشابه هم دارند.

موضوع نشر اکاذیب آنچنان اهمیت دارد که حتی ماده ۶۹۸ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی نیز تأکید کرده که هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی اظهار کند یا با همان مقاصد اعمالی را بر خلاف حقیقت رأساً یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحاً یا تلویحاً نسبت دهد، اعم از اینکه از طریق مزبور به نحوی از انحا ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا خیر، علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان، باید به حبس از دو ماه تا دو سال یا شلاق تا ۷۴ ضربه محکوم شود.»

بر اساس بند ۸ ماده ۶ قانون مطبوعات، نیز افترا و توهین به اشخاص از طریق انتشار عکس یا کاریکاتور منع شده و بر اساس ماده ۳۰ همین قانون، انتشار هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت، افترا، فحش و به کار بردن الفاظ رکیک یا نسبت‌های توهین‌آمیز و نظایر آن به اشخاص ممنوع است. همچنین بر اساس ماده ۳۰ قانون مطبوعات انتشار هر نوع مطلب مشتمل بر تهمت یا افترا یا فحش و الفاظ رکیک یا نسبت‌های توهین‌آمیز و نظایر آن نسبت به اشخاص ممنوع است و مدیرمسئول جهت مجازات به محاکم قضایی معرفی می‌شود. 

جرائم علیه امنیت ملی
جرائم علیه امنیت ملی و محاربه اعمال مجرمانه‌ای هستند که ارتکاب آن‌ها موجب ایجاد هرج و مرج و اغتشاش در نظم داخلی کشور می‌شود. این جرائم در قانون مجازات ایران تحت عنوان جرم محاربه، بغی و افساد فی‌الارض در کتاب دوم قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ و جرائم علیه امنیت ملی در کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۵۷ و مواردی در قانون مجازات جرائم نیرو‌های مسلح جرم‌انگاری شده‌است که جرائم علیه امنیت به دو دسته جرائم علیه امنیت داخلی و جرائم علیه امنیت خارجی تقسیم می‌شوند. 

جرائم علیه امنیت ملی که شامل محاربه، بغی و افساد فی‌الارض، تشکیل یا اداره یا عضویت در دسته یا جمعیت به قصد بر هم زدن امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام یا به نفع گروه‌های مخالف نظام، تحریک مردم، تهدید به بمب‌گذاری وسایل نقلیه و همکاری با دول خارجی متخاصم می‌شود هر کدام از جمله مواردی است می‌توان مصادیق بسیاری از آن‌ها را در رفتار بسیاری از سلبریتی‌ها مانند از دعوت به اغتشاش، حمله به مراکز امنیتی و حتی آمبولانس‌ها تا انواع نافرمانی مدنی برای ایجاد ناامنی و آشوب در کشور مثال زد. 

همچنین در حالی برخی از این چهره‌های شناخته شده به تبلیغ علیه نظام یا به نفع گروه‌های مخالف نظام مشغول هستند که ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی تأکید دارد که هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروه‌های مخالف نظام به هرنحو فعالیت تبلیغی کند به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم می‌شود. 

تحریک به نافرمانی
در خصوص تحریک به نافرمانی نیرو‌های نظامی و انتظامی که از سوی برخی سلبریتی‌ها انجام شد، ماده ۵۰۴ قانون مجازات اسلامی تأکید دارد که هرکس نیرو‌های رزمنده یا اشخاصی را که به نحوی در خدمت نیرو‌های مسلح هستند، تحریک مؤثر به عصیان، فرار، تسلیم یا عدم اجرای وظایف نظامی کند در صورتی که قصد براندازی حکومت یا شکست نیرو‌های خودی در مقابل دشمن را داشته باشد، محارب محسوب می‌شود و الا چنانچه اقدامات وی مؤثر واقع شود، به حبس از دو تا ۱۰ سال و در غیر این صورت به شش ماه تا سه سال محکوم می‌شود. 
*حقوقدان
 

پویشی در محکومیت سلبریتی‌های هنجارشکن

هم‌زمان با آغاز موج رسانه‌ای درگذشت مهسا امینی در شبکه‌های اجتماعی، هدایت هدفمند با تمرکز بر تهییج احساسات و افزایش خشم عمومی از سوی رسانه‌های وابسته به دولت‌های متخاصم نیز آغاز شد. در این میان مدعیان سابق ملی‌گرایی و حامیان آشوبگران خیابانی در فضای مجازی، پا به پای ارتش ایران‌ستیزان اجاره‌ای در فضای مجازی، با هدایت مستقیم رسانه‌های فارسی زبان خارجی در صفحات شخصی خود در شبکه‌های اجتماعی، علیه امنیت ملی کشور دست به اقدام زدند.
 
این بار اغتشاش و شورشگری در خیابان‌ها عاملی شده بود تا برخی سلبریتی‌ها و چهره‌های شناخته شده که پیش از نیز در مقاطعی با نشر اکاذیب تابوهای امنیت ملی را شکسته بودند، تفاوت میان آشوب و اعتراض را نادیده بگیرند و با توهمات القاء شده از سوی یک جنبش مجازی، هم‌سو با تجزیه طلبان بر شعله خشونت‌های خیابانی و رویای فروپاشی ایران بدمند.
 
رفته رفته برخی تحرکات مجازی چهره‌ها رنگ و بویی خلاف امنیت ملی به خود گرفت و هیچ‌گونه مرزبندی با اغتشاش‌گران در واکنش‌های آنان مشاهده نمی‌شد. در واقع این منافع آمریکا، رژیم صهیونیستی و سعودی به کمک ربات‌ها و اکانتهای مصنوعی بود که از حنجره مطالبات خشونت‌‌آمیز اغتشاش‌گران منعکس می‌شد. از سوی دیگر همراهی برخی چهره‌های شناخته شده با تجزیه طلبان و ایران ستیزان واکنش‌هایی از سوی عموم مردم در پی داشت و موجب جریحه‌دار شدن افکار عمومی شده بود.
 
هفته گذشته بیش از 12 هزار نفر از کاربران سامانه تعاملی «فارس من»، در پویشی نسبت به تحرکات ضد امنیت ملی برخی از سلبریتی‌ها در روزهای اخیر واکنش نشان داده‌ بودند. در این پویش با عنوان «سلبریتی‌های حامی فتنه را از سینما و تلویزیون محروم کنید»، آمده است: سلبریتی‌های حامی فتنه و فتنه‌گران و سلبریتی‌های هنجارشکن از جمله کشف حجاب را از حقوق اجتماعی از جمله مشاغل دولتی، کار در سینما و تلویزیون و یا باشگاه‌ها محروم کنید.
 
عزیزی سردبیر پویش «سلبریتی‌های حامی فتنه را از سینما و تلویزیون محروم کنید»، در گفتگو با خبرنگار فارس، در رابطه با اهداف این پویش گفت: بسیاری از افرادی که در اغتشاشات روزهای اخیر دستگیر شده‌اند، حاصل و نتیجه تحریکات و فعالیت‌های برخی از سلبریتی‌‌ها هستند. این اشخاص که هرگاه به قاب تلویزیون نگاه می‌کنیم، در آن حضور دارند، برای جوانان و نوجوانان در نقش الگو پذیرفته شده‌اند. وقتی چنین اشخاصی در جامعه یک نوعی از رفتار را ترویج کنند، دنبال کنندگان آن‌ها چشم بسته مواضع آن‌ها را قبول می‌کنند. در همین فقره کشف حجاب‌، رفتار همین افراد روی جوانان و فرزندان تاثیرگذار بوده است./فارس
 
 
درخواست جمعی از اهالی سینما از سلبریتی‌ها برای "جداکردن صف خود از جریانات ضدملی"
جمعی از اعضای خانواده سینما، با صدور بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن اغتشاشات اخیر، از سلبریتی‌ها خواستند صف خود را از "جریانات ضدملی" جدا کنند. به گزارش ایسنا، در بخشی از این بیانیه آمده است: ما اهالی سینما با محکوم کردن اغتشاشات اخیر، به سینماگران و هنرمندانی که بدون تحلیل و شناخت با همراهی با این تحرکات مشکوک به فضای مجازی آمده‌اند و با بیانیه و اظهاراتی منفعلانه در راستای اهداف دشمن عمل می‌کنند هشدار می‌دهیم صف خود را از این جریانات مخرب ضد ملی جدا کنند.
 
در بیانیه فعالان سینما آمده است: سالگرد هفته دفاع مقدس یادآور مجاهدت‌ها و فداکاری‌های ملتی بزرگ است که توانستند با دست خالی و با تکیه بر ایمان بر همه ساز و برگ نظامی دشمن که مورد حمایت استکبار جهانی و ارتجاع منطقه بود به پیروزی برسد. این حرکت تاریخی ملت ایران الگویی شد که تا کنون نیز باعث صیانت و حفاظت  از انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی شد که میراث شهدا و امام شهیدان است .
 
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: هر از چندی دشمنان این نظام و انقلاب بهانه ای یافته و تلاش می کنند انتقام خود را از طریق تبدیل کردن اعتراضات برخی از مردم به اغتشاش و تخریب و حمله به نیروهای خدوم امنیت و آسایش، جو روانی جامعه را بر هم زنند و دشمنان انقلاب و نظام و ایران عزیز را خوشحال کنند.
 
این بیانیه تصریح می‌کند: بی‌تردید درگذشت دختری جوان به هر دلیلی برای ما غم‌انگیز است و مانیز با خانواده وی همدردی می کنیم اما کسانی که این حادثه را بهانه ای برای اغتشاش و بر هم زدن نظم جامعه قرار داده اند، هر گز از مردم نمی‌دانیم. متاسفانه جریان ضدانقلاب که آسایش و اقتدار ملی ملت بزرگ ایران را نمی تواند ببیند در پشت حمایت از این اعتراضات، اهداف و طرحهای شیطانی خود را دنبال می‌کند و در این راستا جریانی از هنرمندان و سینماگران را نیز با فشار و تهدید در راستای اهداف خود به میدان می‌آورد تا توازن روانی جامعه را بر هم زند.
 
اهالی سینما تصریح کردند: عجیب است سلبریتی‌هایی که در پناه حمایت‌ها و بودجه‌های دولتی به شهرت و فرصت کار هنری دست یافته‌اند بازیچه دست سیاست‌های دشمنانی می‌شوند که امروز علیه ملت و ایران عزیز در فضای رسانه ای و مجازی تمام قد به مقابله برخاسته‌اند که بعضاً از سوی سفارتخانه‌های آنان نیز مدیریت می‌شود.
 
در بخش پایانی این بیانیه آمده است: ما سینماگران و هنرمندان ضمن تسلیت به خانواده مهسا امینی اعلام می‌داریم خدشه به نظام و انقلاب خط قرمز ما می‌باشد. از عمل اغتشاشگران و آشوب‌طلبان اعلان بیزاری می‌نماییم و به سینماگران و هنرمندانی که بدون تحلیل و شناخت با همراهی با این تحرکات مشکوک به فضای مجازی آمده‌اند و با بیانیه و اظهاراتی منفعلانه در راستای اهداف دشمن عمل می‌کنند هشدار می‌دهیم صف خود را از این جریانات مخرب ضد ملی جدا کنند.
ضمن حمایت از نیروی انتظامی که ماموران آسایش و امنیت جامعه هستند، از دست اندرکاران و قانونگذاران می‌خواهیم نسبت به اصلاح امور اجرایی و برخورد با مفسدان و غارتگران بیت‌المال به ترمیم ضعف‌های قانونی و اجرایی که منجر به چالش‌هایی در جامعه می‌شود، اقدام نمایند.
 
این بیانیه به امضای این افراد رسیده است: رضا رستگار، جمال شورجه، عظیم محمدی، جواد شمقدری، مهدی سرتاج، حسن ساجدی، رسول اولیازاده، احمد کوچکیان فرد، علیرضا حاج حسینی، اسماعیل محمودی، محسن محسنی نسب، مهدی عظیمی میرآبادی، احمد فراهانی، حمید قدیریان، روح اله شمقدری، حسن رضوانی، ناصر درخشان، احمد جان میرزایی، روح اله برادری، سیدسعید سیدزاده، حسن ساجدی، رضا برجی، حمید بهمنی، سیدعباس پویا، حسن نجاریان، علی درخشی، محسن علی اکبری، انسیه شاه‌حسینی، سیداحمد میرعلایی، حسین طلابیگی، حبیب اله بهمنی، حسن کاربخش، حجت اله سیفی، داوود رسولیان، سعید الهی، پرویز فارسیجانی، راضیه تجار، علیرضا اسحاقی، عطاءاله سلمانیان، ماشاءاله شاهمرادیزاده، محمدحسین انصاری، محمدرضا اسلاملو، مرتضی حیدری، مریم پوریامین، شفیع، آقامحمدیان، محمدرضا سرشار، مهدی فیوضی، محمد تن، علیرضا حاج حسینی، محمد رضا شرف الدین، حسن راستگو، علیرضا حاج‌حسینی.
 
یوسف اصلانی: به سلبریتی‌های ترسو بگویید این نظام تا ظهور امام زمان(عج) پابرجاست
یک نفر خیال جماعت سلبریتی و بعضی مسئولان را راحت کند و بگوید: ترسوها!نگران نباشید. این حکومت،حکومت امام زمان(عج) است.بعضی‌هایشان دچار وحشت شده‌اند که نکند این نظام سقوط کند. بنابراین حرف‌هایی می‌زنند که حکومت بعدی هوایشان را داشته باشد!به آنها بگویید نظامی که خون 300هزار شهید پای آن ریخته،هیچ اتفاقی برایش نمی‌افتد. نترسید و حرف‌هایی نزنید که جامعه را به هم بریزد.
یوسف اصلانی: به سلبریتی‌های ترسو بگویید این نظام تا ظهور امام زمان(عج) پابرجاست
 
گروه جامعه خبرگزاری فارس- هنوز 45سال را پر نکرده اما تجربه پدری کردن برای 300 فرزند را دارد! فرزندان عزیزکرده‌ای که تعداد زیادی از آنها در سنین حساس نوجوانی و جوانی هستند. به همین دلیل هم، نگرانی‌های خانواده‌ها در روزهای اخیر را با تمام وجودش درک می‌کند.
 
«یوسف اصلانی»، مدیر و مؤسس خیریه «بهشت امام رضا(ع)» که حالا وارد دهه سوم خدمت داوطلبانه‌اش در این خانه شبانه‌روزی شده، این روزها مثل اغلب والدین جامعه، با یک دغدغه بزرگ دست‌به‌گریبان است؛ اینکه چطور فرزندانش را از هجوم القائات نادرست و شبهات در امان نگه دارد و به آنها کمک کند آلوده اغتشاشاتی نشوند که امنیت و اتحاد جامعه را هدف گرفته است.
 
او معتقد است سرمنشأ این اتفاقاً تلخ، برخی سلبریتی‌ها و مسئولان ضعیف و ترسو هستند که برای حفظ موقعیت خود، جوانان جامعه را تحریک کرده و به دل خطر می‌فرستند. با صحبت‌های پدرانه این فعال اجتماعی همراه باشید که اعتقاد دارد مسئولان باید با این سرچشمه‌های تفرقه در جامعه برخورد کنند تا جوانان به آرامش برسند.
 
جوانان با این تناقض‌ها چه کنند؟
«من می‌دانم خانواده‌ها از اتفاقات این روزها چقدر رنج برده‌اند چون خودم 300 تا جوان دارم. در این روزها کنار بچه‌های بهشت امام رضا (ع) می‌نشینم، با آنها حرف می‌زنم و از واقعیت‌های مملکت و نظام و انقلاب برایشان می‌گویم. آن‌ها می‌شنوند و بعد، می‌گویند: حرف‌های شما درست. اما اگر کار افرادی که این تجمعات خیابانی را برپا می‌کنند بد است، پس چرا فلان آقا که قبلاً نماینده مجلس و وزیر و رییس‌جمهور بوده، از آنها حمایت می‌کند؟ چرا هنرمندان و ورزشکاران آنها را تشویق می‌کنند؟... خب، همین چیزها جوانان را دچار تضاد می‌کند و برایشان سئوال و ابهام ایجاد می‌کند.»
 
دل پری دارد آقا یوسف از حوادث اخیر و بی‌مقدمه می‌رود سر اصل مطلب. در این میان، تقصیری را هم متوجه جوانان جامعه نمی‌داند: «درست که نگاه کنیم، این بچه‌ها حق دارند سردرگم شوند. الان وضع مملکت ما طوری شده که از یک طرف، برخی سلبریتی‌ها می‌آیند با حرف‌هایشان جریان درست می‌کنند. از طرف دیگر، افرادی که زمانی مسئولیت رسمی در کشور داشتند، موضع‌گیری‌های عجیب می‌کنند. گاهی این حرف‌ها و مواضع آنقدر با هم اختلاف دارند که جوان جامعه می‌ماند کدامشان درست است. به همین دلیل به اعتقاد من، جوان این دوره، بی‌تقصیرترین جوان دوران تاریخ انقلاب است. بنابراین اگر می‌خواهیم از این بحرانی که جامعه گرفتارش شده عبور کنیم، باید با سرمنشأ این اتفاقات برخورد شود.
 
باید آن فردی که تریبون در اختیار دارد را پاسخگو کنیم. اینهمه گفته می‌شود باید در بحران‌ها و فتنه‌ها بصیرت داشت. الان مشکل ما، بصیرت جوان جامعه نیست. باید بصیرت را به آن بالادستی تریبون‌دار تفهیم کنیم که نیاید حرفی بزند که چهار تا جوانی که هیچ تقصیری ندارند را تحریک کند و بکشاند به خیابان‌ها. من از این مسائل درد کشیده‌ام و می‌دانم حرف‌های این افراد چقدر روی جوانان تأثیر می‌گذارد.
 
در این چند وقت، کار من این شده که مدام با بچه‌های جوانم حرف بزنم و مسائل را برایشان توضیح بدهم تا خدای نکرده تحت‌تاثیر این جو، دست به کار خطرناکی نزنند. مدام اضطراب دارم و نگران بچه‌ها هستم. شب که به خانه می‌روم هم، مدام با تلفن رصد می‌کنم که: محمود کجایی؟ بهرام چی کار می‌کنی؟ علیرضا خونه‌ای؟ فربد کجایی؟ و... واقعاً شبانه‌روز استرس دارم. خب، مسئولان جلوی افرادی که جوانان را تحریک و تهییج می‌کنند، بگیرند.»
 
سلبریتی‌ها نگران موقعیت خودشان هستند، نه دلسوز جوانان
مدیر موسسه خیریه بهشت امام رضا(ع)، سرمنشأ اغتشاشات اخیر را چهره‌های شناخته‌شده‌ای می‌داند که در اثر اشتباه محاسباتی، نگران آینده خود هستند و برای حفظ موقعیت خود، جوانان جامعه را تحریک می‌کنند: «تحلیل من این است که گروهی از این سلبریتی‌ها و برخی از مسئولان دچار یک وحشتی شده‌اند که نکند این نظام سقوط کند. این اتفاق که هرگز نمی‌افتد و این انقلاب و نظام ان‌شاءالله تا ظهور امام زمان(عج) پابرجاست اما اینها آنقدر ضعیف هستند که فکر می‌کنند نکند این سیستم و این حکومت عوض شود. بنابراین حرف‌هایی می‌زنند و موضعی می‌گیرند که اگر حکومت بعدی آمد، بتوانند بگویند ما مخالف جمهوری اسلامی بودیم. ماجرا این است وگرنه دلشان برای هیچ جوانی نمی‌سوزد. آن سلبریتی که از چند ماه پیش اموالش را فروخته و خارج از ایران زندگی می‌کند، اصلاً دلش برای جوان من نمی‌سوزد. او فقط ترسیده که این سیستم عوض شود. می‌خواهد حرفی بزند که به خیال خودش سیستم بعدی هوایش را داشته باشد. و متاسفانه با جوان من برخورد می‌شود اما توی دهان چنین فردی زده نمی‌شود! بابا او را بگیرید. اگر با او برخورد کنید، جوان من آرامش پیدا می‌کند چون اینها هستند که دارند به جوانان خط می‌دهند.»
 
دعوای قرمز و آبی به وسعت یک جامعه
«حکایت این روزهای مملکت شده ماجرای پرسپولیس و استقلال. عده‌ای از جوانان، طرفدار یک تفکر هستند و یک عده، طرفدار تفکر مخالف آن. و همین کافی است که با هم درگیر شوند. به همین سادگی. خب، استقلال و پرسپولیسی وجود دارد که گروهی طرفدارشان شده‌اند. به نظر من، عده‌ای در داخل کشور هستند (چه از مسئولان و چه سلبریتی‌ها) که عامل این دو دستگی در میان مردم شده‌اند. خب، جلوی مشکل را در سرچشمه بگیرید. آنجا مسئله را حل کنید، با آنها برخورد کنید. آنجایی که دارد تفرقه ایجاد می‌شود، وارد عمل شوید و جلویش را بگیرید. نترسید. از چه چیزی می‌ترسید؟ به خدا این سلبریتی‌ها از خودشان چیزی ندارند. فالوورهایشان هم هیچ اعتقادی به آنها ندارند و فقط دنبال ظاهر و اداهای آنها هستند...»
 
یوسف اصلانی بخشی از بحران‌زایی برخی سلبریتی‌ها را ناشی از شهوت دیده شدن می‌داند: «چرا وقتی یک فوتبالیست، دوران بازی و قهرمانی‌اش تمام می‌شود، از یادها می‌رود و فراموش می‌شود؟ چون مردم، طرفدار بازی او بودند. چرا بازیگران وقتی دیگر جلوه سابقشان را ندارند و در تلویزیون به آنها نقش نمی‌دهند، شروع می‌کنند به جیغ و داد و شلوغ‌بازی در فضای مجازی؟ چون دیگر کسی به آنها توجه ندارد و آنها با این کارها می‌خواهند بگویند من هم هستم، مرا تحویل بگیرید. معلوم می‌شود مردم فقط بازی آنها را دنبال می‌کردند و شخصیتشان و خودشان را قبول ندارند.»
 
پول‌ها را پس بده، فیلم‌هایت را آتش می‌زنیم!
«بنابراین این خود ما هستیم که این افراد را بزرگ می‌کنیم. آن‌ها هم کم‌کم آنقدر پررو می‌شوند که به خودشان اجازه می‌دهند هر حرفی را به زبان بیاورند. مثل آن فردی که درحالی‌که کل دستمزدش را گرفته، می‌آید می‌گوید: برنامه‌های مرا از تلویزیون پخش نکنید. باشد.
 
پول‌هایی که گرفتی، پس بده. خودمان فیلم‌هایت را آتش می‌زنیم... چطور وقتی تبلیغاتت از تلویزیون پخش می‌شود، چنین حرفی نمی‌زنی؟ چون آنجا برایت پول دارد؟ ما می‌گوییم آن هم حذف شود، حتی صدایت را هم نمی‌خواهیم بشنویم. مسئولان ما باید با این افراد که در همین نظام و مملکت، چهره شدند و حالا با حرف‌هایشان دارند در جامعه باعث ایجاد تفرقه می‌شوند، برخورد کنند و تصور نکنند این افراد در میان مردم پایگاه دارند.»
 
دود این اغتشاشات فقط به چشم مردم می‌رود
باز هم داغ دل پدری که با خون دل و با همراهی مردم خیرخواه در 22 سال گذشته، آشیانه‌ای امن و پر از محبت برای فرزندان محروم از نعمت پدر و مادر ساخته، تازه می‌شود. حالا او اگر می‌گوید دل‌نگران و غصه‌دار تمام جوانان جامعه است، حرفش یک ادعا نیست.
 
آقا یوسف معتقد است آنکه از حوادث و اغتشاشات اخیر، زخم‌خورده و آسیب‌دیده بیرون می‌آید، مردم و همین جوانان هستند نه سلبریتی‌ها: «من جوانان را که در خیابان می‌بینم، واقعاً ناراحت می‌شوم چون می‌دانم 99 درصدشان برای این اعتراضات، پشتوانه فکری ندارند و فقط چشم‌شان به دهان این سلبریتی‌هاست که ببینند آنها چه می‌گویند. و متاسفانه در کشور ما با این افراد مماشات می‌شود و خیلی راحت هرچه می‌خواهند، می‌گویند. نتیجه‌اش هم می‌شود همین شرایط بحرانی که می‌بینید.
 
البته باز هم آسیب این اغتشاشات متوجه قشر ضعیف جامعه می‌شود. نه آن سلبریتی، نه آن سرمایه‌دار جامعه و نه حتی بسیاری از مسئولان جامعه، هیچ‌کدام آسیب نمی‌بینند. فقط کاسب و مغازه‌دار و کارمندان و مردم عادی که متروسوارند، آسیب می‌بینند؛ چه آن کسی که چادر سر می‌کند، چه کسی که چادر سر نمی‌کند. همه این ماجراها نشان داد مشکل ما اصلاً چادر سر کردن و نکردن نیست. مشکل ما همان آدم‌های ترسویی هستند که از روی ضعف و ترس‌شان یک حرف‌هایی می‌زنند و جامعه را به هم می‌ریزند.»
 
یک نفر، خیال سلبریتی‌های ترسو را راحت کند
«باید به این هنرمندان و ورزشکاران گفت شما نان این مملکت را خورده‌اید و با امکانات این نظام به این جایگاه رسیده‌اید. حالا چرا علیه نظام فعالیت می‌کنید؟ باور کنید در خارج از این ممکلت، هیچ‌کس برای این افراد تره هم خرد نمی‌کند. مگر نرفتند و سرنوشت‌شان را ندیدیم؟ این نظام است که برای آنها ارزش قائل شده است.
 
البته همین پر و بال دادن‌هاست که باعث می‌شود بی‌هنرترین آدم‌ها به جایگاه‌های آنچنانی که استحقاقش را ندارند، دست پیدا کنند. حالا بالاخره مملکت برای این افراد هزینه می‌کند و از آنها حمایت می‌کند که یک‌جا به دردش بخورند. اما آیا اینطور بوده؟ حوادث و بحران‌های اخیر نشان داد برخی از این سلبریتی‌ها هیچ‌وقت به درد این نظام و این کشور نمی‌خورند.»
 
یوسف اصلانی در پایان با تاکید بر ریشه‌های محکم نظام جمهوری اسلامی و جایگاه آن در میان مردم ایران می‌گوید: «یک نفر خیال این دسته از سلبریتی‌ها و بعضی مسئولان را راحت کند و بگوید: ترسوها! نگران نباشید. این حکومت، حکومت امام زمان (عج) است.
 
نظامی که خون 300 هزار شهید پای آن ریخته، هیچ اتفاقی برایش نمی‌افتد. وقتی مادر 3 شهید هنوز می‌گوید من خودم جانم را برای این مملکت می‌دهم، هیچ‌کس نمی‌تواند به این کشور و این نظام تعرض کند. این حرف‌ها را به این جماعت بگویید تا دیگر نترسند و از روی ترس، حرف‌هایی نزنند که جامعه را به هم بریزد.»
 
حساب سلبریتی‌های متعهد، جداست
همه می‌دانند آقا یوسف،‌ دوستان فراوانی از میان چهره‌های مشهور یا همان سلبریتی‌های هنری و ورزشی دارد و بسیاری از آنها در این سال‌ها جزو حامیان بچه‌های بهشت امام رضا (ع) بوده‌اند. شاید به همین دلیل است که لازم می‌داند در پایان صحبت‌هایش تاکید کند خطاب او در این گفت‌وگو، نه به تمام چهره‌های محبوب هنری و ورزشی، بلکه فقط به آنهایی بوده که این روزها به جای فراخواندن مردم به خویشتنداری و حفظ اتحاد ملی،‌ بر آتش اختلافات و اغتشاشات دمیده‌اند: «باید تاکید کنم آنچه گفتم، درباره همه سلبریتی‌ها نبود.
 
حساب سلبریتی‌های متعهد که به جایگاه خودشان و مسئولیتی که نسبت به جامعه دارند، آگاه هستند، جداست. مقصود من، آن دسته از سلبریتی‌ها و مسئولانی بودند که در این شرایط، آتش بیار معرکه شده‌اند و اصلاً برایشان مهم نیست مملکت دارد دچار دو دستگی و تفرقه می‌شود.» اصلانی مکثی می‌کند و در ادامه می‌گوید: «واقعیت این است که اصل برای من، نظام جمهوری اسلامی است و اگر کسی با نظام، زاویه داشته باشد، ارتباطی با او نخواهم داشت. منظور من، سیاست و جناح چپ و راست نیست‌ها.
 
شاهدش اینکه از هر دو جناح، دوستان زیادی دارم. بنابراین اصلاً بحث من، بحث سیاسی نیست. بحث اصل نظام است که من در این زمینه با هیچ‌کس تعارف ندارم. سال‌های قبل هم که برخی از این افراد می‌خواستند به بهشت امام رضا (ع) بیایند، با توجه به خط فکری که از آنها سراغ داشتم، اجازه ندادم. حتی یک‌بار فردی برای حضور یکی از چهره‌های مذهبی زاویه‌دار با نظام پیغام پسغام آورد و گفت ایشان می‌تواند کمک‌های خیلی خوبی به شما بکند. گفتم: نه. نیازی نداریم.»
 
نمی‌شود این سئوال را نپرسیده، گفت‌وگو را تمام کنم. می‌پرسم: نگران نیستید برخی از حامیان بهشت امام رضا (ع) از این صحبت‌ها ناراحت شوند و حمایت‌شان را قطع کنند؟ مدیر موسسه خیریه بهشت امام رضا (ع) که در این سال‌ها با تمام وجود درک کرده که خاطر بچه‌های این خانه برای آن بالایی، خیلی عزیز است، بی‌معطلی در جواب می‌گوید: «نه. اصلا نگرانی ندارم. روزی‌رسان، خداست. مگر روزیِ این بچه‌ها در دست من است که نگران باشم؟ همان‌طور که در این 23-22 سال،‌ لنگ نمانده‌ایم، از این به بعد هم خدا خودش از این بچه‌ها حمایت می‌کند و روزیِ آنها را می‌رساند.»

منابع:
روزنامه جوان
روزنامه رسالت
روزنامه وطن امروز
خبرگزاری فارس


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.