نسل کشی صهیونیستها فقط به بمباران غزه ختم نمیشود. آنها با آواره کردن مردم غزه، بی آب و غذا گذاشتن آنها، عدم کمک رسانی به بیماران و تخریب بیمارستانها و کشتن پزشکان، دفن نکردن پیکر شهدا به نیت انتشار بیماری و... قصد دارند این مردم را نابود کنند اما به حول قوه الهی این بار هم در برابر اراده مستحکم مردم مسلمان شکست میخورند. در عین حال سران کشورهای عربی در تمام این جنایات و حتی در جنایت اخیر سفاکان صهیونی در بیمارستان شفا سکوت کرده و هیچ اقدامی جهت نجات برادران و خواهران مسلمان خود نمیکنند.
جنایت و نسل کشی هنگامی رخ میدهد که مردم جهان ذهنشان درگیر مادیاتشان باشد و انسانیت را در خود کشته باشند. آزادی اول باید از ذهن شروع شود. اگر نتوانیم ذهن خود را از مادیات و زیباییهای ظاهری دنیا آزاد کنیم مانند سران کشورهای عربی فقط به بردگی صهیونیستها و ساخت برج و ساختمان و زیبا کردن شهرهایمان توجه میکنیم. یادمان نرود دنیا فریبنده است و کسانی که خیره به آن میشوند نمیتوانند حقایق دیگر را درک کنند.
مفهوم نسل کشی
نسلکشی به هرگونه اقدام و مبادرت به نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت یک گروه نژادی، قومی، ملی، مذهبی یا ایدئولوژیکی توسط یک گروه دیگر اشاره دارد. این عمل معمولاً به صورت جمعی انجام میشود و میتواند شامل کشتار، زندانهای اجباری، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان گروه مورد هدف، جابهجایی اجباری فرزندان گروهها به یکدیگر و سایر اقدامات مشابه باشد. این اقدامات بارز نسلکشی را تشکیل میدهند.نسلکشی یک مفهوم حقوق بینالملل بشردوستانه است و در دادگاههای نورنبرگ و توکیو به عنوان جرم ضدبشری محاکمه شده است. همچنین، بیانیهٔ سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۸ نیز تعریف قانونی نسلکشی را ارائه داد و این مفهوم به عنوان جرم بینالمللی شناخته شد. نسلکشی یکی از تاریخنگاری تراژیکترین وقایع تاریخ است، بهخصوص هولوکاست که در طی جنگ جهانی دوم به کشتار دستهجمعی نزدیک به شش میلیون یهودی اروپایی بر پایهٔ نژاد، مذهب و ملیت منجر شد. مفهوم نسلکشی نشاندهندهٔ فاجعهای است که باید با تمام تلاشهای ممکن جلوگیری از آن شود.
جلوگیری از نسلکشی
برای جلوگیری از نسلکشی، میتوان اقدامات زیر را انجام داد:آموزش و آگاهی: آموزش مردم در مورد اهمیت حفظ حقوق بشر و احترام به تنوع فرهنگی و نژادی بسیار مهم است. آگاهی از تاریخچه نسلکشی و تأثیرات وحشتناک آن میتواند به جلوگیری از تکرار آن کمک کند.
قوانین و تشریعات: تدوین و اجرای قوانین و تشریعات مناسب برای محکوم کردن نسلکشی ضروری است. این قوانین باید تشدید شوند و تخلفات به دقت پیگیری شود.
ترویج تسامح و همزیستی: ترویج فرهنگ تسامح، همزیستی و احترام به تفاوتها میتواند به جلوگیری از تشدید تنشهای نژادی و مذهبی کمک کند.
توجه به تاریخنگاری: یادآوری تاریخنگاری نسلکشی و نمایش آن در موزهها و مراکز آموزشی میتواند به تقویت آگاهی عمومی و جلوگیری از فراموشی این وقایع تاریخی کمک کند.
همکاری بینالمللی: همکاری بین کشورها و سازمانهای بینالمللی برای تشدید تلاشها در جلوگیری از نسلکشی بسیار مهم است. این شامل تبادل اطلاعات، تدوین استانداردها و تشکیل کنفرانسها و کارگاههای آموزشی است. با توجه به تاریخچه تراژیک نسلکشی، همه باید با همکاری و تلاش مشترک جلوی تکرار آن را بگیریم.
تعدادی از نسل کشی های معاصر
در تاریخ، چندین کشور در نسلکشیها دخالت داشتهاند. این فهرست به تخمین تعداد کشتهشدگان در نتیجهٔ نسلکشیها میپردازد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به عنوان نسلکشی شناخته شدهاند. در ادامه، برخی از نسلکشیهای مهم در تاریخ آمده است:نسلکشی روهینگیا در ایالت راخینه، میانمار (از سال ۲۰۱۶ تا کنون): تخمین زده میشود که بین ۹٬۰۰۰ تا ۱۳٬۷۰۰ نفر کشته شدهاند.
نسلکشی دارفور در دارفور، سودان (از سال ۲۰۰۳ تا کنون): تخمین زده میشود که بین ۹۸٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ نفر کشته شدهاند.
نسلکشی اچولی و لانگو تحت حکومت ایدی آمین در اوگاندا (سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۸): تخمین زده میشود که بین ۱۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر کشته شدهاند.
نسلکشی ایکیزا در بوروندی (سال ۱۹۷۲): تخمین زده میشود که بین ۸۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر کشته شدهاند.
نسلکشی بنگلادش در پاکستان شرقی (کنونی بنگلادش) (سال ۱۹۷۱): تخمین زده میشود که بین ۳۰۰٬۰۰۰ تا ۳٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر
مفاهیم مربوط به حق بین الملل چگونه با نسل کشی در ارتباط هستند؟
نسلکشی در حقوق بینالملل یک مفهوم حقوقی است که به هرگونه اقدام و مبادرت به نابودی و حذف فیزیکی بخش یا کلیت یک گروه نژادی، قومی، ملی، مذهبی یا ایدئولوژیکی توسط یک گروه دیگر اشاره دارد. این عمل معمولاً به صورت جمعی انجام میشود و میتواند شامل کشتار، زندانهای اجباری، تحمیل معیارهایی برای جلوگیری از تولد فرزندان گروه مورد هدف، جابهجایی اجباری فرزندان گروهها به یکدیگر و سایر اقدامات مشابه باشد. این اقدامات بارز نسلکشی را تشکیل میدهند. نسلکشی یکی از تاریخنگاری تراژیکترین وقایع تاریخ است، بهخصوص هولوکاست که در طی جنگ جهانی دوم به کشتار دستهجمعی نزدیک به شش میلیون یهودی اروپایی بر پایهٔ نژاد، مذهب و ملیت منجر شد. مفهوم نسلکشی نشاندهندهٔ فاجعهای است که باید با تمام تلاشهای ممکن جلوگیری از آن شود.نسلکشی صهیونیستها در غزه یک نسلکشی آشکار است. حداقل هفتاد درصد شهدای فلسطینی از مردم و شهروندان غیر نظامی شامل زنان و کودکان هستند. اقدامات رژیم صهیونیستی بنا به گفته سازمانها و مجامع بینالمللی به عنوان «نسل کشی» و نقض فاحش حقوق بشر شناخته میشود. این وضعیت نیازمند توقف فوری است تا امکان ارسال کمکهای بشردوستانه فراهم شود.
حقوق بین الملل در مورد امن بودن بیمارستان ها و پزشکان در جنگ چه نکاتی گفته است؟
براساس کنوانسیون ژنو، بیماران و مجروحان، کادر پزشکی، بیمارستانها و مراکز درمانی سیار در زمان جنگ محافظت میشوند. آنها تحت هیچ شرایطی نمیتوانند مورد حمله قرار گیرند و هدف قرار دادن آنها به عنوان جنایت جنگی تلقی میشود 12. بمباران بیمارستانها در مناطقی که جنگ یا تنش وجود دارد، اثرات مخربی بر روی تحولات انسانی دارد و معمولاً برای مردم و کارکنان بهداشتی آسیبهای ناشی از نقض حقوق بشریت ایجاد میکند. بمباران بیمارستانها در هر قالبی باید محکوم شود و جلب مسئولین نهادهای مرتکب به عدالت بینالمللی مطالبه شود 3.حقوق بین الملل در مورد امن بودن خبرنگاران در جنگ چه نکاتی گفته است؟
در کنوانسیونهای ژنو مورخ ۱۲ آگوست ۱۹۴۹ و پروتکل الحاقی آنها تاکید شده است که خبرنگاران و اصحاب رسانه به موجب این کنوانسیون حق دارند در زمان جنگ از رفتاری همانند یک غیرنظامی برخوردار باشند 12. این حقوق شامل موارد زیر است:حمایت از خبرنگاران: کنوانسیونها تأکید دارند که خبرنگاران در مناطق درگیری مسلحانه حق دارند به عنوان غیرنظامیان تلقی شوند و از حملات مستقیم محافظت شوند.
عدم تعرض به تجهیزات رسانهای: تجهیزات و تاسیسات رسانهای، اهداف غیرنظامی هستند و نباید هدف حمله قرار گیرند.
حق دسترسی به اطلاعات: خبرنگاران باید دسترسی به اطلاعات داشته باشند و بتوانند از آنها در گزارشهای خود استفاده کنند.
حفاظت از زندگی و امنیت خبرنگاران: این حقوق به منظور حفاظت از زندگی و امنیت خبرنگاران در زمان جنگ و درگیریهای مسلحانه تعیین شدهاند.
به عنوان یک جامعه بینالمللی، ما باید از حقوق خبرنگاران در زمان جنگ پشتیبانی کنیم تا اطلاعرسانی آزاد و مستقل را تضمین کنیم.
واکنش بی فایده سازمان ملل در مورد کشته شدن پزشکان و خبرنگاران در غزه
سازمان ملل به شدت انتقاداتی را در مورد کشته شدن پزشکان و خبرنگاران در جنگها و مناطق درگیر دارد. به عنوان مثال، در مورد کشته شدن خبرنگاران در غزه، سازمان ملل از عملکرد اسرائیل در این زمینه نگرانی و تأسف خود را بیان کرده است. این عملکرد به عنوان خطرناکترین تلاش برای کشتن خبرنگاران در تاریخ اخیر توصیف شده است. از طرف دیگر، سازمان ملل نیز از همه طرفها درگیر در جنگ خواستار حفاظت از خبرنگاران و محافظت از حقوق آنها شده است. این حقوق شامل حفاظت از زندگی و امنیت خبرنگاران، عدم تعرض به تجهیزات رسانهای و حق دسترسی به اطلاعات میشود. به عنوان یک جامعه بینالمللی، ما باید از حقوق خبرنگاران در زمان جنگ پشتیبانی کنیم تا اطلاعرسانی آزاد و مستقل را تضمین کنیم اما هیچیک از این واکنش ها اثری در عملکرد رژیم فاسد صهیونیستی نداشته است.سازمانهای بشر دوست و حقوق بشر، چطور میتوانند به خبرنگاران کمک کنند؟
سازمانهای بشر دوست و حقوق بشر نقش مهمی در حفاظت از خبرنگاران دارند. این سازمانها میتوانند به خبرنگاران به شکلهای زیر کمک کنند:پیگیری و گزارش تخلفات: سازمانها میتوانند تخلفات علیه خبرنگاران را پیگیری کنند و در گزارشهای خود اطلاعرسانی کنند.
آگاهیرسانی و افزایش آگاهی عمومی: این سازمانها میتوانند از طریق اظهارنظرها، نامهها و گزارشها، آگاهی عمومی را در مورد موارد خاص و تحریمها در برابر خبرنگاران افزایش دهند.
همکاری با دولتها و سازمانهای بینالمللی: این سازمانها میتوانند با دولتها، سازمانهای بینالمللی و سازمانهای مدنی در مورد حفاظت از خبرنگاران همکاری کنند.
آموزش و آگاهیبخشی: سازمانها میتوانند برنامههای آموزشی برای خبرنگاران در مناطق درگیر اجرا کنند تا آنها را با استانداردهای بینالمللی مرتبط با حقوق خبرنگاری آشنا کنند.
تشکیل کنفرانسها و رویدادها: سازمانها میتوانند کنفرانسها، گردهمآییها و رویدادهای مرتبط با حقوق خبرنگاری و حفاظت از خبرنگاران برگزار کنند.
توصیههای فنی: این سازمانها میتوانند توصیههای فنی برای تأسیس و عملکرد مکانیزمهای خاص حفاظتی برای خبرنگاران ارائه دهند. با همکاری و تلاش مشترک، میتوانیم حقوق خبرنگاران را حفظ کرده و اطلاعرسانی آزاد و مستقل را تضمین کنیم.
آمار نسل کشی در غزه تا این ساعت
به گزارش ایسنا، اسماعیل الثوابته، مدیرکل دفتر اطلاع رسانی دولت در غزه اعلام کرد: اشغالگران پنج پزشک و پرستار در مجتمع پزشکی الشفا را به شهادت رساندند. این در حالی است که این دفتر در آمار جدید خود اعلام کرد زنان و کودکان بیشترین درصد قربانیان را به طور کلی تشکیل میدهند به طوری که بر اساس جزئیات ثبت شده ۱۴ هزار و ۲۸۰ کودک شهید شدهاند که از این تعداد ۲۷ نفر بر اثر قحطی تحمیلی در شمال غزه به شهادت رسیدهاند. این درصد تا به امروز به ۷۳ درصد قربانیان رسیده است.علاوه بر ثبت ۹ هزار و ۳۴۰ شهید زن و ۶۰ هزار زن باردار که به دلیل نبود مراقبتهای بهداشتی در معرض خطر هستند. همچنین شمارش شده است که ۱۷ هزار کودک امروز در نوار غزه بدون والدین یا یکی از آنها زندگی میکنند.
تیمهای پزشکی و رسانهای
در گزارش منتشر شده از سوی دفتر اطلاعرسانی دولتی در غزه، تعداد شهدای پرسنل پزشکی از آغاز جنگ تاکنون ۳۶۴ تن به شمول ۴۸ شهید پرسنل دفاع مدنی شمارش شده است. همچنین ۲۶۹ مورد دستگیری پرسنل پزشکی به ثبت رسیده که اکثر آنها در حین انجام وظیفه بشردوستانه از داخل بیمارستانها دستگیر شدهاند. بمباران اسرائیل و حملات مداوم به بخش بهداشت در غزه، ۳۲ بیمارستان و ۵۳ مرکز بهداشتی را از کار انداخت. این از بین از ۱۵۸ موسسه بهداشتی است که توسط اشغالگران هدف قرار گرفتهاند. علاوه بر این، اشغالگران ۱۲۶ آمبولانس را هدف قرار دادند که برخی از آنها در حین انجام کار مورد هدف قرار گرفتند. در تیمهای رسانهای ۱۳۶ خبرنگار شهید و همچنین ۱۲ مورد دستگیری آنها تایید شده که اسامی آنها مشخص و سرشماری شد.
مریض و مجروح
برخلاف تمام قوانین جنگ و معاهدات بینالمللی، نه مجروحان و نه بیماران در نوار غزه از درمان خاصی برخوردار نشدند که شرایط و نیازهای آنها تامین شود. گزارش وزارت بهداشت نوار غزه ۱۱ هزار مجروح را شمارش کرده که برای نجات جان خود برای درمان نیاز به مسافرت داشتند، بنابراین اقامت در غزه هر روز آنها را در معرض مرگ قرار میدهد. علاوه بر اینکه ۱۰ هزار بیمار سرطانی در معرض مرگ و نیازمند درمان هستند و ۷۰۰ هزار بیمار مبتلا به بیماریهای عفونی در نتیجه جابجایی شدهاند. جابجایی همچنین باعث شیوع برخی اپیدمیهای عفونی مانند هپاتیت C شده که ۸۰۰۰ مورد را تحت تاثیر قرار داد.
علاوه بر این، ۳۵۰ هزار بیمار مزمن به دلیل عدم مصرف دارو در معرض خطر هستند. دفتر رسانهای دولتی در گزارش خود از تخریب ۱۶۸ مقر دولتی توسط رژیم صهیونیستی خبر داد. در بخش آموزشی، اشغالگران ۱۰۰ مدرسه و دانشگاه را به طور کامل و ۳۰۵ مدرسه و دانشگاه را به صورت جزئی ویران کردند. اما در مورد عبادتگاهها نیز باید اشاره کرد آنها در امان نماندند، زیرا سرشماری حاکی از تخریب کامل ۲۲۶ مسجد و ۲۹۰ تخریب جزئی و هدف قرار دادن و تخریب سه کلیسا توسط نیروهای اشغالگر بود.
اشغالگران همچنین ۷۰ هزار واحد مسکونی و ۲۹۰ هزار واحد مسکونی را به طور جزئی ویران کردند، اما آنها دیگر قابل سکونت نیستند. ارتش اسرائیل علاوه بر خسارات مادی، ۲۰۰ مکان باستانی و آثار تاریخی را نیز تخریب کرد. به عنوان یکی از نتایج حاصل از هر آنچه در بالا توسط دفتر رسانهای دولتی در نوار غزه برشمرده شد، این وضعیت ناشی از پرتاب ۷۰ هزار تن مواد منفجره در خاک نوار غزه، علاوه بر حملاتی است که توسط نیروهای پیاده و زرهی انجام شده است. غزه همچنین شاهد موج بزرگی از آوارگی داخلی است که به ۲ میلیون آواره رسیده است که بیشتر آنها در شهر رفح در جنوب نوار غزه هستند.
در عین حال هلال احمر فلسطین نیز از شهادت یک فرد آواره بر اثر اصابت گلوله به سرش در داخل بیمارستان الامل در خان یونس در جنوب نوار غزه خبر داد. این در حالی است که گردانهای القدس، شاخه نظامی جهاد اسلامی اعلام کرد که با خمپارههای معمولی کالیبر ۶۰، تجمع سربازان دشمن را در مجاورت مجتمع الشفا در غرب غزه بمباران کرد.
روایتهایی از نسلکشی در غزه
در کنار ضربه های غافلگیر کننده نظامی و اطلاعاتی، شاید تاثیر بحران غزه بر افکار عمومی جوامع غربی مهمترین ضربه ای باشد که بر پیکر رژیم صهیونیستی وارد آمده و چهره این رژیم در غرب را به شدت مخدوش کرده است. نگاهی به روند این تحول و موشکافی روایت ها و گفتمان های رسانه ای، درک این تحول و چگونگی بروز آن را روشن می کند.بطور کلی، رسانه های رژیم صهیونیستی و به تبع آن، رسانه های غربی، جنبش های مقاومت درخاورمیانه را سازمان های تروریستی می خوانند و مقاومت در برابر اشغالگر را به رسمیت نمی شناسند و در دیدارها و گفتگوها وقتی به آنها گفته می شود در جنگ دوم جهانی که کشور فرانسه به اشغال ارتش آلمان نازی در آمد، چرا عملیات چریکی ملت فرانسه علیه نیروهای اشغالگر،مقاومت بود و قانونی محسوب می شد اما عملیات ملت فلسطین یا لبنان علیه اشغالگر را تروریستی می خوانید، از پاسخ در می مانند و حاضر نیستند به وجود معیارها و استاندارهای دوگانه اعتراف کنند.
با این حساب، جمهوری اسلامی ایران به دلیل حمایتش از مقاومت در منطقه، از نظر آنها کشوری حامی تروریسم است. جالب است که در رسانه های کشورهای عربی، در مورد مقاومت فلسطین و تمجید از این مقاومت چه در غزه و چه در لبنان یا یمن، نامی از ایران برده نمی شود، در حالیکه همه می دانند اگر کمک های جمهوری اسلامی نبود، مقاومت در هیچ یک از جبهه های یاد شده نمی توانست به پیشرفت وپیروزی دست یابد، اما محافل عربی به دلائل تاریخی و روانشناختی مایل نیستند در موفقیت ها وامدار ایران باشند و ترجیح می دهند همه موفقیت ها را عربی جلوه دهند. اما در رسانه های غربی، این موضوع برعکس است و آنها بطور پیوسته در مورد همه جبهه های مقاومت نام ایران را هم وارد می کنند و مثلا به جای «ارتش و نیروهای انصارالله یمن»، می گویند«حوثی های مورد حمایت ایران»!
همین گفتمان در عراق ، سوریه و لبنان نیز به کار می رود و این نتیجه سیاست های دیکته شده از سوی محافل صهیونیستی و آمریکایی است تا اولا وانمود کنند که این جنبش ها مورد حمایت ملت ها و دولت هایشان نیستند و شورشی و آشوب طلب محسوب می شوند. این در حالیست که تظاهرات میلیونی ملت یمن در هر جمعه در شهرهای صنعا و صعده خلاف این گفتمان را ثابت می کرد . ثانیا جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار دهند و مسئول این «ناآرامی ها» معرفی کنند.
از اینجاست که اهمیت انتخاب مفردات و کلید واژه ها در گفتمان ها و تبلیغات رسانه ای معلوم می شود که بسیار حائز توجه و دقت است و متاسفانه گاه مشاهده شده است که در کشور ما و دیگر کشورهای منطقه، مترجمان و تحلیلگران به این موضوع اهمیت نمی دهند و همان کلید واژه های رسانه های غربی را به کار می برند. در آغاز عملیات طوفان الاقصی در نوار غزه، رسانه ها و شبکه های رادیو تلویزیونی در اروپا و آمریکا، همان روایت اسرائیل را پذیرفته و تبلیغ می کردند که تروریست ها به یک جشن در غلاف غزه حمله کرده عده زیادی افراد غیر نظامی را کشته، کودکان را سر بریده و به زنان تجاوز کرده اند. فشار به حدی بود که در روزهای اول، در برنامه های تفسیر خبری کسی حق نداشت حتی کلمه حماس را به کار ببرد هرچند با گذشت زمان و آغاز مذاکرات غیر مستقیم با حماس برای آتش بس، به تدریج مجبور شدند کلمه حماس را به کار برند.
اما از آنجائی که در عصر حاضر با انقلابی که در صحنه اطلاعات و شبکه های اجتماعی در فضای مجازی رخ داده هیچ حقیقتی پنهان نمی ماند و از آنجا که شبکه های رادیوتلویزیونی مجبور بودند ضمن حفظ کلید واژه ها و گفتمان خود، حادثه ها را پوشش دهند، جوامع غربی رفته رفته به حقیقت اوضاع پی بردند و نفرت از اسرائیل بالا گرفت و تظاهرات گسترده ضد اسرائیلی در پایتخت های اروپائی و ایالت های آمریکا شروع شد. در حالیکه رژیم صهیونیستی، طی ده ها سال با مظلوم نمایی چنین وانمود کرده بود که به عنوان تنها دولت دموکراتیک در خاورمیانه مورد تهدید "عرب های وحشی و گروهک های تروریستی" قرار دارد و در حال دفاع مشروع از خود است، ناگهان جوامع غربی چهره واقعی و ضد انسانی این رژیم را مشاهده کردند و رشته های چند ده ساله محافل صهیونیستی پنبه شد.
تحقیقات و بررسی های خودِ مراکز مطالعاتی در اسرائیل نشان می داد که میزان تنفر و احساسات ضد اسرائیلی در جوامع غربی بین 65 تا 95 درصد است و این زنگ خطری بود که برخی چهره ها و فعالان طرفدار اسرائیل را به فکرچاره جویی افکند؛بدینگونه که آنها شروع کردند به ترویج این گفتمان که همه تقصیرها را به گردن شخص نتانیاهو بیاندازند و سیاست های غلط او را مسئول این وضع معرفی کنند تا بطور ضمنی موجودیت اسرائیل را بیگناه جلوه دهند. این نکته مهمی است که تحلیلگران ما باید متوجه آن باشند و از تکرار این گفتمان خودداری کنند. سرانجام، برای نخستین بار مشاهده می شود که در جوامع به اصطلاح دموکراتیک غرب، تحت تاثیر آنچه در غزه می گذرد، شکاف عمیقی بین ملت ها و افکار عمومی با دولت ها و سیاست های آنها پدید آمده که این امرممکن است در آینده باعث تحولات مهمی در بافت سیاسی آنها و معادلات بین المللی بشود.