لبوبو؛ نماد سلطه فرهنگی و مصرف‌گرایی در دوران کودکی

سیاست فروش جعبه‌های ناشناخته (Blind Box) در محصولات لبوبو، حس کنجکاوی و میل به جمع‌آوری را در کودکان تقویت می‌کند. کودک به‌جای رضایت از یک عروسک، به دنبال نسخه‌های متعدد و خاص‌تر می‌گردد؛ الگویی که قناعت...
سه‌شنبه، 1 مهر 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : آزاده مرنی
موارد بیشتر برای شما
لبوبو؛ نماد سلطه فرهنگی و مصرف‌گرایی در دوران کودکی
در سال‌های اخیر، دوران کودکی افراد بیش از پیش در معرض نفوذ جریان‌های رسانه‌ای، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است و کمپانی‌های مختلف بنا به سیاست‌های خاص و از پیش تعیین شده؛ اقدام به طراحی و تولید انواع ابزار، اسباب بازی، فیلم، بازی‌های کامپیوتری و... می‌کنند تا کودکان را در مسیری ویژه و همسو با اهداف خود رشد دهند! که به اصطلاح به آن شستشوی مغزی (Brainwashing) نیز گفته می‌شود.

یکی از نمودهای برجسته و آشکار این نفوذ، گسترش محبوبیت عروسک‌هایی مانند "لبوبو" (Labubu) است؛ محصولاتی که فراتر از سرگرمی، در شکل‌گیری ساختارهای فکری و اجتماعی کودکان نقش تعیین‌کننده‌ای دارند.

در اینجا با رویکردی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی به بررسی تأثیرات لبوبو بر "الگوهای ذهنی اولیه" یا همان صفرهای ذهنی کودکان می‌پردازیم؛ مفهومی که به نخستین قالب‌های ارزشی، رفتاری و شناختی در ذهن کودک اشاره دارد.

صفرهای ذهنی که ژان پیاژه (Jean Piaget) نیز در مراحل رشد کودکان بدان اشاره دارد؛ به آن دسته از الگوهای فکری و ارزشی اطلاق می‌شود که در سال‌های ابتدایی زندگی کودک شکل می‌گیرند. این الگوها تحت تأثیر محیط خانوادگی، رسانه‌ها، اسباب‌بازی‌ها و تعاملات اجتماعی، بنیان‌های شخصیت، نگرش و رفتارهای آینده کودک را رقم می‌زنند. هر نماد فرهنگی که در این مرحله وارد ذهن کودک شود، می‌تواند اثرات بلندمدت و گاه غیرقابل جبرانی بر مسیر رشد او داشته باشد.
 

سلطه فرهنگی و هژمونی رسانه‌ای

عروسک لبوبو که توسط یک هنرمند و تصویرگر هنگ‌کنگی به نام "کایسینگ لام" (Kasing Lung) خلق شد؛ نمونه‌ای کامل و تمام عیار از هژمونی فرهنگی است؛ یعنی توانایی یک برند یا جریان رسانه‌ای خاص، برای شکل‌دهی به خواسته‌ها، احساسات و الگوهای مصرف کودکان.

به بیان دیگر؛ رسانه‌ها، تبلیغات و محافل آموزشی، این عروسک را به نماد "مد روز" تبدیل کرده‌اند و کودکان بدون شناخت ماهیت و پشت پرده واقعی این ماجرا، تحت تأثیر همسالان و جریان‌های فرهنگی همسو، به سمت خرید و استفاده از آن سوق داده می‌شوند.
 

مصرف‌گرایی و تولید نیاز مصنوعی

طی سال‌های اخیر همواره شاهد ظهور روش‌های نوین و حتی نامتعارف فروش شرکت های تولید کننده اسباب بازی در سراسر جهان بوده ایم؛ از انواع تبلیغات غیر همسو تا شگردهای رسانه ای خاص؛ برای به حداکثر رساندن تقاضا و افزایش فروش انواع محصول.

شرکت‌های تولیدکننده با تاکتیک‌هایی مانند پنهان‌سازی رنگ دقیق عروسک تا لحظه باز کردن بسته‌بندی، حس کنجکاوی و هیجان کنترل‌شده را در کودکان تحریک می‌کنند.

لبوبو؛ نماد سلطه فرهنگی و مصرف‌گرایی در دوران کودکی

سیاست فروش جعبه‌های ناشناخته (Blind Box) در محصولات لبوبو، حس کنجکاوی و میل به جمع‌آوری را در کودکان تقویت می‌کند. کودک به‌جای رضایت از یک عروسک، به دنبال نسخه‌های متعدد و خاص‌تر می‌گردد؛ الگویی که قناعت را تضعیف کرده و میل به تملک را به یکی از پایه‌های ذهنی او تبدیل می‌سازد.

این روش‌ها مشابه تکنیک‌های بازی‌های دیجیتال هستند که نیاز مصنوعی ایجاد کرده و کودکان را به خرید مکرر و ادامه این مسیر بی‌انتها ترغیب می‌کنند تا جایی که در کمتر از چند ماه شاهد فروش چند صد برابری عروسک لبوبو نسبت به ایام نخست رونمایی از آن بودیم. (تا کنون در ایران بیش از 1 میلیون لبوبو به ارزش قریب به ۸۰۰ میلیارد تومان فروخته شده است.)
 

آسیب‌های روانی و اجتماعی

به اذعان جامعه‌شناسان و روان‌شناسان کودک و نوجوان، با ورود هر محصول و برند غربی به کشور ما آسیب‌های گسترده‌ای به فرهنگ و روند فکری کودکان وارد می‌شود که گاهی این آسیب‌ها آن‌قدر عمیق است که جبران آن غیر ممکن به نظر می‌رسد.

ورود عروسک لبوبو و پیشینه غربی و نمادی از تجمل‌گرایی در ایران، یکی دیگر از آسیب‌های اجتماعی این عروسک کودکانه است.

در این راستا، کودکانی که توان مالی خانواده‌شان محدود است، با عدم خرید آن دچار اضطراب و احساس طردشدگی در جمع دوستان و همسالان خود می‌شوند چرا که طی ماههای اخیر، عروسک لبوبو به نمادی برای پذیرش اجتماعی تبدیل شده و نبود آن می‌تواند باعث انزوای برخی کودک شود.

از دیگر سو، کودکان به جای رشد خلاقیت، درگیر رقابت برای داشتن "لبوبوی خاص‌تر" می‌شوند و رقابت فکری و خلاقیت در آن مسیر رنگ می‌بازد.

در این میان نباید از روند تضعیف هویت فرهنگی و تربیتی توسط این عروسک چشم‌پوشی کرد؛ چراکه لبوبو نه تنها نماد فرهنگ وارداتی است، بلکه با حذف عناصر بومی و تربیتی، کودکان را از هویت فرهنگی خود دور می‌کند. در نتیجه، تربیت فرهنگی و اجتماعی کودکان به جای خانواده و مدرسه، توسط برندها و ترندهای جهانی و گاه متعارض با فرهنگ اصیل ایرانی شکل می‌گیرد.
 

راهکارهای تربیتی و فرهنگی

بی‌تردید هیچ آسیب اجتماعی و فرهنگی وجود ندارد که با اقدامان به موقع و راهبردی قابل پیشگیری نباشد. از این رو، تلاش برای آگاهی بخشی و افزایش سواد رسانه‌ای از اهمیت ویژه‌ای و دوچندانی برخوردار می‌شوند.

حائز اهمیت آن که آموزش مفاهیم تبلیغات، ترندهای فرهنگی و انتخاب آگاهانه می‌تواند کودکان را در برابر نفوذ تبلیغات و شگردهای رسانه‌ها مقاوم‌تر سازد.

به موازات افزایش سطح سواد رسانه ای کودکان؛ ضروری است تا به آنها آموزش دهیم که استفاده از نمادهای فرهنگی و داستان‌های بومی ایرانی، جایگزینی سالم و هویت‌ساز برای محصولات وارداتی محسوب می‌شود و این روند با ایجاد فضای گفت و گو در خانواده از تاثیر گذاری دوچندانی برخوردار می شود.

بی تردید، گفت‌وگوی صریح و همدلانه با کودک درباره خواسته‌ها و دلایل انتخاب یا رد یک محصول، نقش مهمی در تربیت فکری آنها دارد و خانواده ها باید تلاش کنند تا ارزش‌های غیرمادی را بی شاز پیش در فرزندان تقویت کنند؛ مفاهیمی همچون مهربانی، خلاقیت، دوستی و قناعت باید در قالب بازی و تعاملات روزانه مورد توجه قرار گیرند.
 

نتیجه‌گیری

عروسک لبوبو، فراتر از یک ابزار سرگرمی، نمادی از نفوذ سرمایه‌داری فرهنگی در ذهن کودکان است. این نفوذ، با شکل‌دهی به الگوهای ذهنی اولیه، می‌تواند مسیر رشد روانی، اجتماعی و فرهنگی کودک را تحت تأثیر قرار دهد. وظیفه جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، والدین و مربیان آن است که با آگاهی، نقد و آموزش، در برابر این سلطه فرهنگی ایستادگی کرده و مسیر تربیتی سالم‌تری برای نسل آینده ترسیم نمایند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
اخبار مرتبط
موارد بیشتر برای شما