تهران‌ زدایی یا پایتخت‌ گردانی؟ بررسی ابعاد یک بحران ملی!

تهران، به عنوان پایتخت ایران، همواره کانون توجهات، تصمیم‌گیری‌ها و بحران‌ها بوده است. سخنان امروز رئیس جمهور پزشکیان در مورد اجبار به انتقال پایخت مجددا موضوع انتقال پایتخت از تهران را در صدر اخبار کشور قرار داد.
پنجشنبه، 29 آبان 1404
تخمین زمان مطالعه:
نویسنده : سید حسین خاتمی
موارد بیشتر برای شما
تهران‌ زدایی یا پایتخت‌ گردانی؟ بررسی ابعاد یک بحران ملی!

کلاف سردرگم توسعه ملی

تهران، به عنوان پایتخت ایران، همواره کانون توجهات، تصمیم‌گیری‌ها و بحران‌ها بوده است. سخنان امروز رئیس جمهور پزشکیان در مورد اجبار به انتقال پایخت مجددا موضوع انتقال پایتخت از تهران را در صدر اخبار کشور قرار داد. مدتی قبل هم گزارشی تحلیلی در روزنامه اطلاعات با عنوان «خیانت به کل کشور برای یک شهر!» منتشر شد که موضوع تمرکزگرایی افراطی در تهران و پیامدهای آن را به دغدغه ملی تبدیل کرده است. این گزارش با بیان این که «همه می‌گوییم ایران فقط تهران نیست» اما در عمل شاهد تخصیص منابع ملی نامتوازن به این کلانشهر هستیم. این یادداشت با بررسی تحلیل‌های رسانه‌ای، جمع‌آوری نظرات کارشناسان و واکاوی علمی مسئله، به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است: آیا راه نجات تهران و ایران، «انتقال پایتخت» است یا «تمرکززدایی از تهران»؟
 

فصل اول: بحران موجود؛ تهران در آستانه فروپاشی اکولوژیک و اجتماعی

بر اساس گزارش روزنامه اطلاعات، تهران مدت‌هاست که از مرز ظرفیت‌های زیستی خود عبور کرده است. مسئله تنها ترافیک یا آلودگی هوا نیست؛ بلکه مسائل زیرساختی مانند «تاب‌آوری اقلیمی» و «ظرفیت جمعیت‌پذیری» است که نادیده گرفته شده‌اند. متن گزارش هشدار می‌دهد: «همه اینها به زندگی و لذت زندگی و نفس‌کشیدن برای زندگی و زیستن و لذت بردن از صبح و ظهر و شامِ حیات آدمیان در این شهر، کمک که نمی‌کند بلکه احتمالاً آن را به مرگ تدریجی می‌کشاند.»
 
از نظر علمی، مفهوم «ظرفیت برد» (Carrying Capacity) در بوم‌شناسی شهری به حداکثر جمعیتی اشاره دارد که یک منطقه می‌تواند بدون تخریب irreversible از نظر منابع آب، خاک، هوا و انرژی پشتیبانی کند. داده‌های علمی نشان می‌دهد دشت تهران با کمبود جدی آب مواجه است و فرونشست زمین در آن به بحرانی جدی تبدیل شده است. مرحوم دکتر پرویز کردوانی، پدر علم کویرشناسی ایران، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا هشدار داده بود: «تهران دیگر آبی برای نوشیدن ندارد. انتقال آب از خلیج فارس نه مقرون به صرفه است و نه پایدار. این فقط خرید زمان است تا بحران بزرگ‌تری رخ دهد.»!
 
همچنین، مهندس مهدی چمران، رئیس سابق شورای شهر تهران، در گفتگو با روزنامه شرق تأکید کرده است: «ما با ادامه این روند مهاجرت و ساخت‌وساز، تهران را به سمت یک فروپاشی اجتماعی پیش می‌بریم. وقتی خدمات شهری نتواند پاسخگوی جمعیت باشد، نارضایتی و شکاف اجتماعی عمیق‌تر می‌شود.»
 

فصل دوم: راه حل کاذب؛ انتقال پایتخت به مثابه شعبده ‌بازی سیاسی

ایده انتقال پایتخت مدت‌هاست که در محافل سیاسی و کارشناسی مطرح می‌شود. اما کارشناسان شهری به شدت نسبت به کارآمدی این طرح شک دارند. همان طور که در متن گزارش نیز به نقل از یک کارشناس اشاره شده است: «این تصور که فکر کنیم با انتقال پایتخت مشکلات تهران حل شود تصور غلطی است.»
 
دکتر سید محسن حبیبی، استاد دانشگاه تهران و متخصص برنامه‌ریزی شهری، در تحلیلی برای مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی می‌گوید: «انتقال پایتخت یک اقدام پرهزینه و زمان‌بر است که انرژی و منابع ملی را به سمت پروژه‌ای عظیم اما کم‌بازده هدایت می‌کند. مشکل اصلی، تمرکز قدرت، ثروت و فرصت در تهران است، نه صرفاً وجود ساختمان‌های حکومتی.»
 
تجربیات بین‌المللی نیز این ادعا را تأیید می‌کنند. همان طور در گزارش اشاره شده، انتقال پایتخت ترکیه از استانبول به آنکارا منجر به کوچک شدن استانبول نشد. استانبول همچنان به عنوان قطب اقتصادی، فرهنگی و جمعیتی ترکیه باقی ماند و آنکارا تنها به یک مرکز سیاسی بدل شد. دکتر علی اصغر سعیدی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران، در گفتگو با هفته نامه تجارت فردا خاطرنشان می‌کند: «مدل‌های انتقال پایتخت در کشورهایی مانند برزیل (برازیلیا) یا مالزی (پوتراجایا) نشان داده که این طرح‌ها بیشتر جنبه نمادین و نمایشی داشته و مشکلات کلانشهرهای قبلی را حل نکرده است.»

تهران‌ زدایی یا پایتخت‌ گردانی؟ بررسی ابعاد یک بحران ملی!
 

فصل سوم: راهبرد حقیقی؛ تمرکززدایی به مثابه نسخه نجات بخش

به نظر می‌رسد راه حل اصلی، نه در انتقال فیزیکی پایتخت، که در «سیاست‌های عدم تمرکز» و «توسعه متوازن منطقه‌ای» نهفته است. همان طور که در گزارش اطلاعات تأکید شده، مشکل اصلی این است که «تا زمانی که توزیع مناسب فرصت، ثروت، رفاه، امکانات، کار و اشتغال در جغرافیای گسترده ایران عزیزمان در دستورکار قرار نگیرد» نه تنها مشکلات تهران حل نخواهد شد، که مهاجرت ناگزیر به آن نیز ادامه خواهد یافت.
 
دکتر محمد سعید ایزدی، معاون سابق وزیر راه و شهرسازی، در مصاحبه با خبرگزاری فارس پیشنهادهای عملی ارائه داده است: «ما نیازمند بسترسازی برای ایجاد قطب‌های اقتصادی جدید در کشور هستیم. برای مثال، می‌توان با ایجاد مراکز پژوهشی و فناوری در اصفهان، شیراز یا تبریز، جاذبه‌های اشتغال‌زایی را در این شهرها تقویت کرد. نمونه موفق این سیاست، اجرای «محدودیت شعاع ۱۲۰ کیلومتری توسعه صنایع» بود که منجر به ایجاد شهر صنعتی البرز در قزوین شد و توانست بخشی از فشار را از تهران کم کند.»
 
از نظر علمی، نظریه «قطب‌های رشد» (Growth Poles) در اقتصاد منطقه‌ای تأکید می‌کند که با سرمایه‌گذاری متمرکز در شهرهای میانی و دارای پتانسیل، می‌توان جریان مهاجرت معکوس را ایجاد و از فشار بر کلانشهرها کاست.
 

فصل چهارم: مانع اصلی؛ اقتصاد رانتی و منافع ذی‌نفعان

سؤال کلیدی اینجاست که اگر راه حل روشن است، چرا اقدام مؤثری صورت نمی‌گیرد؟ گزارش اطلاعات به درستی به یکی از ریشه‌های اصلی اشاره می‌کند: «تا زمانی که رگ حیات درآمدی شهر تهران بسته به افزایش ساخت‌وساز باشد... و تا زمانی که تمام نظام تصمیم‌گیری، منافع خود را با تأمین منافع شهر و زندگی در آن گره خورده ببینند.»
 
دکتر حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا، در تحلیلی برای روزنامه اعتماد می‌گوید: «اقتصاد تهران یک اقتصاد رانتی است که بر اساس زمین‌خواری و ساخت‌وسازهای بی‌ضابطه می‌چرخد. شبکه‌ای از ذینفعان قدرتمند، از ادامه این وضعیت سود کلان می‌برند و در برابر هرگونه تغییر مقاومت می‌کنند.»
 
این موضوع یک پدیده شناخته شده در علوم سیاسی است. نظریه «ذینفعان» نشان می‌دهد گروه‌هایی که از وضع موجود نفع می‌برند، با استفاده از منابع قدرت خود در برابر اصلاحات مقاومت می‌کنند. در مورد تهران، این ذینفعان شامل پیمانکاران بزرگ، صاحبان برج‌ها و مراکز تجاری و حتی بخشی از بدنه دیوانسالاری هستند که تمرکز در تهران را به نفع خود می‌بینند.
 

فصل پنجم: جمع‌بندی و سناریوهای پیش رو؛ نجات تهران یا نجات ایران؟

در جمع‌بندی نهایی باید گفت که بحران تهران، نماد بحران بزرگ‌تر «توسعه نامتوازن» در ایران است. راه حل انتقال پایتخت، یک راه حل فانتزی و پرهزینه است که به جای پرداختن به ریشه مشکل، تنها علائم آن را جابه‌جا می‌کند. نسخه واقعی، «تمرکززدایی برنامه‌ریزی شده» و «بازتوزیع عادلانه فرصت‌ها» در سطح ملی است.
 
دکتر محمد فاضلی، جامعه‌شناس و معاون وزیر نیرو، در گفتگو با شبکه علمی ایران نتیجه‌گیری می‌کند: «مسئله، نجات تهران از ایرانیان نیست، بلکه نجات ایرانیان از اجبار زندگی در تهران است. ما باید کاری کنیم که یک جوان خلاق در کرمان، سیستان یا ایلام، همان فرصت‌های پیشرفت را داشته باشد که در تهران دارد. آنگاه است که هم تهران نجات می‌یابد و هم ایران.»
 
سناریوهای پیش رو عبارتند از:
تداوم وضع موجود: که منجر به تشدید بحران‌های زیستمحیطی و اجتماعی در تهران و افزایش شکاف بین پایتخت و سایر مناطق می‌شود.
انتقال پایتخت: که منابع ملی را به هدر داده و مشکل اصلی را حل نمی‌کند.
اجرای سیاست‌های تمرکززدایی: که اگرچه دشوار و زمان‌بر است، اما تنها راه حل پایدار برای نجات همزمان تهران و ایران است.

تهران‌ زدایی یا پایتخت‌ گردانی؟ بررسی ابعاد یک بحران ملی!
 

جهان در حال شهرنشینی

پدیده شهرنشینی شتابان یکی از ویژگی‌های بارز قرن بیست و یکم است. بر اساس گزارش‌های سازمان ملل متحد، بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی می‌کنند و پیش‌بینی می‌شود این رقم تا سال ۲۰۵۰ به ۶۸ درصد برسد. این رشد سریع، اغلب بدون برنامه‌ریزی و توسعه متناسب زیرساخت‌ها رخ داده و منجر به پیدایش "اَبَرشهرهایی" (Megacities) شده است که درگیر چالش‌های عمیق مسکن، حمل‌ونقل، آب، انرژی و مدیریت پسماند هستند.
 

آسیا؛ درس‌هایی از موفقیت و شکست

کشورهای آسیایی، پیشتازان مدیریت رشد شهری سریع هستند. سنگاپور نمونه درخشان یک برنامه‌ریزی متمرکز و پیشگیرانه است. این کشور-شهر با وجود تراکم جمعیتی بسیار بالا، توانسته است یکی از قابل زندگی‌ترین شهرهای جهان باقی بماند. سیاست کلیدی سنگاپور، "سیاست محدودیت مالکیت خودرو" از طریق سیستم "گواهی سهمیه ‌بندی" (Certificate of Entitlement) و سرمایه‌گذاری عظیم در سیستم حمل‌ونقل عمومی کارآمد است. علاوه بر این، برنامه‌ریزی مسکن توسط "هیئت مسکن و توسعه" (HDB) تضمین کرده است که بیش از ۸۰ درصد جمعیت در آپارتمان‌های دولتی با کیفیت و قابل خرید زندگی می‌کنند. لی کوان یو، بنیانگذار سنگاپور مدرن، در خاطرات خود نوشت: «ما از ابتدا فهمیدیم که زمین منابع محدودی است. اگر اجازه می‌دادیم بازار آزاد بدون کنترل عمل کند، به زودی در ازدحام و آلودگی غرق می‌شدیم.»
 
در مقابل، مانیل، پایتخت فیلیپین، نمونه یک شکست است. این کلانشهر با تراکم جمعیتی وحشتناک، ترافیک فلج ‌کننده و سکونتگاه‌های غیررسمی وسیع (Slums) مواجه است. دلیل اصلی، فقدان یک برنامه‌ریزی جامع شهری، فساد اداری و ناتوانی در ایجاد قطب‌های رشد اقتصادی در سایر جزایر فیلیپین است. این ناکامی باعث شده مانیل به عنوان یکی از "ناقابل زندگی‌ترین" شهرهای جهان رتبه‌بندی شود.
 

فصل دوم: آمریکای لاتین؛ نبرد با حاشیه‌نشینی

کشورهای آمریکای لاتین با چالش سکونتگاه‌های غیررسمی (Favelas) در اطراف کلانشهرهایی مانند سائوپائولو در برزیل و مکزیکوسیتی در مکزیک روبرو بوده‌اند. رویکرد این کشورها ترکیبی از "بازآفرینی شهری" (Urban Regeneration) و "توسعه شهرهای جدید" بوده است.
 
برزیل در دهه‌های گذشته تلاش کرده است با پروژه‌های بزرگ زیرساختی مانند "طرح رشد سائوپائولو"، خدمات اولیه را به حاشیه‌نشینان برساند و از طریق اجرای قوانین سختگیرانه استفاده از زمین، از گسترش بیشتر این سکونتگاه‌ها جلوگیری کند. با این حال، موفقیت این طرح‌ها محدود بوده است.
 
تجربه موفق‌تر، مربوط به کلمبیا و شهر میدلین است. این شهر که روزی به دلیل قتل‌عام و قاچاق مواد مخدر بدنام بود، از طریق یک استراتژی معروف به "تحول شهری" (Urban Transformation) دگرگون شد. سرمایه‌گذاری عظیم در فضاهای عمومی، کتابخانه‌های پارکی، سیستم حمل‌ونقل کابلی (Metrocable) برای اتصال مناطق کوهستانی حاشیه‌نشین به مرکز شهر و برنامه‌های فرهنگی، نه تنها امنیت را بازگرداند، بلکه مهاجرت معکوس را تشویق کرد. سرخیو فارامدیان، شهردار سابق مدلین، در مصاحبه‌ای گفت: «ما به جای جنگ با فقرا، برای فقرا سرمایه‌گذاری کردیم. وقتی مردم در منطقه خودشان امکانات و فرصت داشته باشند، انگیزه‌ای برای مهاجرت به مرکز شهر ندارند.»
 

فصل سوم: اروپا و مدل توسعه چندقطبی

کشورهای اروپایی از دیرباز با مفهوم برنامه‌ریزی منطقه‌ای و توزیع متوازن قدرت آشنا بوده‌اند. آلمان نمونه بارق این موفقیت است. در حالی که برلین پایتخت سیاسی است، قطب‌های اقتصادی قدرتمندی در فرانکفورت (مرکز مالی)، مونیخ (فناوری بالا و خودروسازی) و هامبورگ (بندر و تجارت) وجود دارند. این امر به طور طبیعی از تمرکز بیش از حد جمعیت و فعالیت در یک شهر جلوگیری کرده است. قانون اساسی آلمان با اعطای اختیارات گسترده به ایالت‌ها (Länder)، این مدل غیرمتمرکز را نهادینه کرده است.


تهران‌ زدایی یا پایتخت‌ گردانی؟ بررسی ابعاد یک بحران ملی!


فرانسه نیز با چالش تمرکزگرایی در پاریس دست و پنجه نرم کرده است. برای مقابله با این پدیده، دولت از دهه ۱۹۶۰ سیاست "تخفیف شهری" (Désurbanisation) و "توسعه متوازن منطقه‌ای" (Aménagement du territoire) را در پیش گرفت. این سیاست شامل ایجاد "شهرهای جدید" (Villes Nouvelles) در اطراف پاریس برای جذب سرریز جمعیت و همچنین تقویت شهرهای بزرگی مانند لیون، مارسی و لیل به عنوان قطب‌های رقیب بود. اگرچه پاریس هنوز هم به عنوان قطب اصلی باقی مانده، اما این سیاست‌ها از انفجار جمعیتی بیشتر جلوگیری کرده است.

فصل چهارم: خاورمیانه و رویای شهرهای آینده

کشورهای خاورمیانه با درآمدهای نفتی، رویکردی متفاوت داشته‌اند: ساخت شهرهای جدید از پایه. مصر با بحران عظیم قاهره روبرو است. پاسخ دولت، ساخت "پایتخت جدید اداری" در شرق قاهره است. این پروژه عظیم که با هزینه ده‌ها میلیارد دلار در حال ساخت است، هدف انتقال تمام وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی را دارد تا فشار را از قاهره کم کند. با این حال، منتقدان می‌گویند این طرح نیز شبیه به ایده انتقال پایتخت در ایران است و به جای حل مسئله توسعه نامتوازن در کل کشور، تنها یک مرکز جدید و لوکس برای نخبگان ایجاد می‌کند.
 
عربستان سعودی نیز پروژه بلندپروازانه "نئوم" (NEOM) را کلید زده است که فعلا متوقف شده است. این پروژه بنا دارد نه تنها یک شهر جدید، که یک منطقه اقتصادی کاملاً جدید باشد که با تکیه بر انرژی‌های پاک و فناوری‌های پیشرفته، قطب جدیدی برای اقتصاد غیرنفتی عربستان ایجاد کند. این پروژه نشان ‌دهنده یک استراتژی برای ایجاد قطب‌های رشد خارج از شهرهای سنتی مانند ریاض و جده است.
 

نتیجه‌گیری: جمع‌بندی تجربیات جهانی

تجربیات کشورهای مختلف در مدیریت انفجار جمعیت شهری، چند درس کلیدی به همراه دارد:
 
هیچ راه حل واحدی وجود ندارد: موفقیت در گرو ترکیبی از راهکارهای مختلف شامل توسعه حمل‌ونقل عمومی، مسکن اجتماعی، تقویت شهرهای میانی و سیاست‌های مالیاتی هوشمند است.

تمرکززدایی سیاسی و اقتصادی کلید است: تا زمانی که قدرت و ثروت در پایتخت متمرکز باشد، جریان مهاجرت متوقف نخواهد شد. مدل آلمان در ایجاد چند قطب موفق، الگویی قابل تأمل است.

شهرهای جدید تنها در صورت توزیع واقعی فرصت‌ها کارآمدند: ساخت یک شهر جدید تنها زمانی موفق است که همراه با انتقال واقعی فرصت‌های شغلی، سرمایه‌گذاری و مراکز تصمیم‌گیری باشد، نه اینکه فقط خوابگاهی برای پایتخت قدیمی باشد.

نقش حکمرانی خوب: مبارزه با فساد، شفافیت و مشارکت دادن شهروندان در برنامه‌ریزی، عناصر حیاتی در هر طرح موفق شهری هستند.
 
برای ایران و کلانشهرهایی مانند تهران، درس اصلی این است که راه نجات، نه در یک پروژه عظیم و پرهزینه مانند انتقال پایتخت، که در یک "برنامه ملی توسعه منطقه‌ای" جدی و بلندمدت نهفته است. برنامه‌ای که بر اساس آن، شهرهایی مانند اصفهان، تبریز، شیراز، مشهد و کرمان به عنوان قطب‌های واقعی اقتصادی، فرهنگی و علمی تقویت شوند و هر ایرانی در زادگاه خودش امکان یک زندگی آبرومند و پرامید را داشته باشد.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
سیره عبادی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ اسوه بندگی و عرفان عملی
سیره عبادی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها؛ اسوه بندگی و عرفان عملی
بالاخره اسفناج را خام بخوریم یا پخته؟
بالاخره اسفناج را خام بخوریم یا پخته؟
اهل بیت علیهم السلام در مرکز توجه قرآن
اهل بیت علیهم السلام در مرکز توجه قرآن
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
زن در منظومه فکری رهبر انقلاب؛ از الگوی فاطمی تا اقتدار خانواده شهید و نقد تمدن غرب
افتتاح پروژه انتقال آب دریا به صنایع اصفهان توسط رئیس‌جمهور
play_arrow
افتتاح پروژه انتقال آب دریا به صنایع اصفهان توسط رئیس‌جمهور
واکنش قلعه‌نویی و سرمربی‌های هم گروه با ایران بعد از مشخص شدن گروهشان
play_arrow
واکنش قلعه‌نویی و سرمربی‌های هم گروه با ایران بعد از مشخص شدن گروهشان
جزئیات بازداشت تروریست‌های سلطنت‌طلب توسط وزارت اطلاعات
play_arrow
جزئیات بازداشت تروریست‌های سلطنت‌طلب توسط وزارت اطلاعات
لحظه مشخص شدن ۳ هم گروه ایران در جام جهانی ۲۰۲۶
play_arrow
لحظه مشخص شدن ۳ هم گروه ایران در جام جهانی ۲۰۲۶
بدون تعارف با فرمانده نیروی دریایی سپاه
play_arrow
بدون تعارف با فرمانده نیروی دریایی سپاه
خلاصه بازی سپاهان ۲ _ فجر سپاسی ۰
play_arrow
خلاصه بازی سپاهان ۲ _ فجر سپاسی ۰
نعیم قاسم: برادر من چه می‌گویی؟ تو وکیل مدافع اسرائیل هستی؟
play_arrow
نعیم قاسم: برادر من چه می‌گویی؟ تو وکیل مدافع اسرائیل هستی؟
نمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه در آب‌های خلیج فارس
play_arrow
نمایش اقتدار نیروی دریایی سپاه در آب‌های خلیج فارس
پشت پرده جایزه فیفا به دونالد ترامپ
play_arrow
پشت پرده جایزه فیفا به دونالد ترامپ
سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه به همه سلاح‌ها مجهز است
play_arrow
سرلشکر پاکپور: نیروی دریایی سپاه به همه سلاح‌ها مجهز است
ترفند رسانه‌های غربی برای سفیدشویی اسرائیل لو رفت
play_arrow
ترفند رسانه‌های غربی برای سفیدشویی اسرائیل لو رفت