در سومين نشست "کنفرانس اسلامي" در روز سيزدهم مارس 2008 در برلين، دين اسلام بعنوان يکي از رشتههاي درسي در مدارس آلمان معرفي شد. گر چه همه ايالتهاي آلمان حاضر نشدند اسلام را به عنوان رشتهي درسي وارد برنامهي درسي مدارس خود کنند، اما اين به نوبه خود موفقيت بزرگي براي مسلمانان بود.
هر چند اين اعتقاد وجود دارد که دولت آلمان براي کنترل بيشتر بر مدارس اسلامي دست به اين توافق با جامعه مسلمانان آلمان زده باشد، اما به هرحال مسلمانان اين کشور بايد اين فرصت را غنيمت شمرده و از فرصت پيش آمده بيشترين بهره را ببرند.
دانش آموزان پسر يک مدرسه ابتدايي در مونيخ بر روي نيکتهاي کوچکي در وسط نمازخانه بزرگي واقع در بخش قديمي اين شهر نشستهاند و پي در پي انگشتانشان از راست به چپ بر روي متني عربي حرکت مي دهند. آنها لغت به لغت قرآن را ميخوانند. بچهها به معلمشان که در مقابل آنها ايستاده نگاه ميکنند. او "ايلماز" يک معلم جوان ترک است.
ايلماز از بچهها ميپرسد چه کسي ماه و خورشيد و ستارگان را آفريده است. آنها بهدقت پاسخ ميدهند "الله"... مسلمانان خداوند را در سراسر جهان، در اندونزي،کشورهاي عربي، آلمان و يا در ترکيه اينگونه مينامند و قرآن کتاب مقدس مسلمانان است.
اگرچه اين نوجوانان مسلمان تنها به زبان آلماني و ترکي تکلم ميکنند، اما بديهي است که آنها بايد قرآن را به زبان عربي بخوانند. يادگيري زبان عربي ساعتها و روزها براي کودکان وقت مي برد. بچهها براي ترجمه تحتاللفظي قرآن بايد عربي بيشتري بياموزند در حاليکه امکان چنين کاري را ندارند.
يک نوجوان 14 ساله ميگويد: من قرآن را ميخوانم اما نميتوانم کلمات آن را بفهمم. البته کتابهايي هستند که سورههاي قرآن در آنها بصورت جداگانه ترجمه شدهاند و همچنين معلمان آنها را برايمان توضيح ميدهند. اما اين مقدار درک از قرآن براي يک مسلمان کافي نيست.
حدود 2 هزار و 300 مسجد ترکهاي مسلمان در آلمان وجود دارد و به اين تعداد مساجد ساير مسلمانان نيز از قبيل مسلمانان آلبانيايي و بوسنيايي اضافه ميشود. کسي نمي تواند به درستي مشخص کند که چه شماري از اين مساجد دورههاي آموزش قرآن برگزار ميکند. با اين حال برآوردهايي وجود دارد که از برگزاري سالانه اين دوره ها براي حدود 70 هزار کودک و نوجوان مسلمان در آلمان حکايت مي کند.
به نظر ميرسد که اين دورهها تنها در مدارس معمولي و در واقع بطور خصوصي راهاندازي ميشوند و هيچ برنامه مدون درسي براي آن وجود نداشته و هر مربي هر آنچه را خود درست ميداند به دانش آموزان ميآموزد. پروفسور "فاروق سن" مدير مرکز مطالعات ترکيه در غرب آلمان مي گويد: هر مربي قرآني تفاسير خود از اسلام را در کلاسش ارئه ميکند. در واقع نه اداره آموزش و نه وزارت فرهنگ ايالتي از مفاد درسي اين کلاسها اطلاع دقيقي ندارند.
"اولريک زايسر" يکي از مسوولين وزارت فرهنگ ايالت بايرن اظها ميکند: گاهي اوقات ما به مدارس تدريس قرآن بدگمانيم، چون احتمال ميدهيم که به دانشآموزان در اين دورهها، آموزههاي خاصي غير از روخواني قرآن آموخته شود.
علاوه بر اين دادگاه قانون اساسي آلمان نيز بر اين باور است که در برخي از اين مساجد عقايد راديکال ارائه ميشود،هرچند چنين چيزي تنها در حد يک ادعا باقي مانده است. اما مطمئنا "ايلماز" نمونه مثبتي براي نادرستي اين بدگماني ميباشد. او درباره حملات تروريستي يازده سپتامبر در نيويورک و بمبگذاريهاي لندن اينگونه با دانشاموزانش سخن ميگويد: خداوند ميفرمايد،اگر کسي انساني را به قتل برساند مانند اين است که تمام بشريت را به قتل رسانده است. اينچنين اعمالي مطابق دين ما نيست. افرادي که به نام اسلام اين اعمال را انجام ميدهند در واقع دين ما را آلوده ميکنند.
با اين تفاسير و از آنجاکه امکان کنترل محتواي دورههاي آموزشي، وجود ندارد، وزرارتهاي فرهنگ برخي ايالتهاي آلمان قصد دارند، راهکارهايي براي آموزش عقايد در مساجد ارائه دهند. "زايسر" ميگويد: " هدف طرح مذکور اين است که دانشآموزان مسلمان هم مانند کاتوليکها، ارتدوکسها و يهوديان حق دارند که در مدارس با مفاهيم ديني و مبناي اعتقادات خود مطلع شوند.
در ايالت بايرن آموزش دروس اسلامي براي کودکان و نوجوانان بيشتر با نام "تعليم اسلامي" شناخته مي شود وبيشتر در مدارس ابتدايي داير است. اين آموزش در واقع نوعي آموزش اخلاق اسلامي است که براي ردهي سني تا پنجم دبستان ترتيب داده ميشود. اما براي دانشآموزان مقاطع بالاتر آموزشي وجود ندارد.
"ولکان" 13 ساله هم به کلاس قرآن مسجدي در شهر مونيخ ميرود، زيرا در مدرسهاش آموزش دروس ديني وجود ندارد. او ميگويد: هرچند که در اين کلاسها تنها اخلاق اسلامي تدريس ميشود، اما خوب بود که در مدرسه هم ميتوانستيم دروس اسلامي بياموزيم.
وزارت فرهنگ آلمان در تنظيم برنامه درسي براي کلاسهاي آموزش دروس اسلامي، با دو مشکل روبه روست. يکي اينکه تدريس دروس اسلامي نسبتا طرح پيچيده اي است زيرا مفاهيم اعتقادي را نهاد "دين" ارائه ميدهد و حال آنکه اجازه تدريس آنها را دولت بايد صادر کند.
گذشته از اين وزارت فرهنگ دغدغه انتخاب آموزگار و برنامه هاي درسي را نيز دارد. در مورد گزينش آموزگاران مشکل بمراتب بيشتر است. زيرا بخش عمدهاي از مربيان آموزش دروس اسلامي در آلمان را معلمان ترک تشکيل ميدهند. اين افراد با زبان آلماني آشنايي کمي داشته و نيز از زندگي بچهها در آلمان اطلاع کمي دارند. به همين دليل استفاده از اين معلمان راهحلي موقت است.
هدف کلي اين است که بيشتر از مربيان با تحصيلات آلماني استفاده شود. از اين رو بعنوان مثال در دانشگاه " ارلانگن" از مدتي پيش تعليم علوم اسلامي بعنوان يک رشته تخصصي تحصيلي داير شده و بزودي پس از اتمام دوره آن، نخستين مربيان دروس اسلامي تحصيلکرده در آلمان ميتوانند در مدارس اين کشور تدريس کنند.
هرچند آموزش دروس اسلامي در آينده بهتر سازماندهي شود،اما باز هم اين احتمال که والدين بچهها کماکان فرزندان خود را به کلاسها قرآن در مساجد بفرستند، وجود دارد. در کشوري مانند آلمان، مسجد براي مسلمانان بيش از يک محل عبادت ارزش و معني دارد.
مسجد براي آنها مکاني است که آنجا دوستانشان را ميبينند و ميتوانند به زبان خودشان با هم تبادل نظر کنند. حتي در برخي مساجد قهوه خانه هايي داير ميشود که در آنها جماعت مسلمانان دور هم جمع ميشوند و با هم گفتگو ميکنند. بيسياري از والدين آنچنان به جماعت خود وابستهاند که فرزندان خود را به کلاسهاي قرآن مساجد محل خود ميفرستند.
به نظر پروفسور "فاروق سن" علاوه بر اين،دليل ديگري نيز براي رغبت والدين به مساجد محلي وجود دارد. وي ميگويد: در بين جامعه مهاجرين مسلمان ، والدين اين ترس را دارند که مبادا فرزندانشان از مذهب فاصله بگيرند. به همين دليل مسلمانان آلمان ارزش بيشتري نسبت به هم وطنان خود در ترکيه براي تربيت و تعليم مذهبي قائلند.