راسخون: شمار روز افزون مواد طلاق موجب شده تا صاحبنظران به فکر پیدا کردن راه حل هایی باشند که ازدواجی موفق و سالم را فراهم ساخته تا مانع از شیوع و افزایش آمار طلاق که یقینا عواقب بعدی آن بسیار دشوارتر و سخت تر است، شوند.
مشاوره قبل از ازدواج ابتدا در زمینه مسائل پزشکی، مساله گروههای فوتی و ژنتیکی آغاز گردید و امروزه کم کم در زمینه مسائل شخصیتی و روانی و روابط نیز در حال شکل گیری و کاربرد است.
مشاوره قبل ازدواج در الویت اول به روشن ساختن ملاکهایی میپردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامی های بعدی میشوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش میشود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.
دکتر مصطفی اقلیما، پدر علم مددکاری اجتماعی در گفتگوی اختصاصی با راسخون به لزوم مشاور از زمان خواستگاری تا عقد می پردازد،با ما باشید.
مشاوره قبل از ازدواج ابتدا در زمینه مسائل پزشکی، مساله گروههای فوتی و ژنتیکی آغاز گردید و امروزه کم کم در زمینه مسائل شخصیتی و روانی و روابط نیز در حال شکل گیری و کاربرد است.
مشاوره قبل ازدواج در الویت اول به روشن ساختن ملاکهایی میپردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامی های بعدی میشوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش میشود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.
دکتر مصطفی اقلیما، پدر علم مددکاری اجتماعی در گفتگوی اختصاصی با راسخون به لزوم مشاور از زمان خواستگاری تا عقد می پردازد،با ما باشید.
آقاي دکتر منظور از يک مشاور در زمينه ي ازدواج چه کسي است و در يک نگاه کلي وظيفه ي اين مشاور چيست؟
منظور از يک مشاور در اين زمينه نه روانپزشک است و نه روانشاس. چون روانپزشک، پزشکي است که يک بيماري را تشخيص مي دهد و وقتي تشخيص داد به سراغ روانشناس مي فرستد و روانشناس طبق آن بيماري با مريض صحبت مي کند ولي مشاور بايد يک متخصص مسائل اجتماعي باشد که فرهنگ، خانواده و خواسته ي مردم را بشناسد و اعتقاد آنها را بداند. در واقع متخصصاني که درکشورهاي خارجي کار مشاوره انجام مي دهند، همه مدد کاران اجتماعي هستند. چون اين افراد مي دانند دخترها و پسرها چه مي خواهند و براي ازدواج به دنبال چه مفهومي هستند. توقع خانواده ها در چه سطحي است، فرهنگ ها را مي شناسند. ما مددکاران اجتماعي فرهنگ ها را با هم آشنا مي کنيم . مثلاً به دختر مي گوييم که اين پسر با اين فرهنگ 30 سال بزرگ شده و تغيير نمي کند و10سال بعد با تو همگن تر مي شود ولي تغيير نمي کند. يک مشاور نبايد به خود اجازه دهد که بگويد يک فرد خوب است يا بد، بلکه او بايد مسائل را با جو امروز باز کند و تصميم نهايي را به عهده ي طرفين بگذارد. در ازدواج اولين چيزي که مهم است وظايف و جايگاه است که مشاور به آن افراد مي فهماند. ازدواج با دوست شدن خيلي فرق دارد. ازدواج منطق مي خواهد ولي دوست شدن هيچ چيز ندارد و ممکن است همه چيز سريع تمام شود. البته بايد توجه داشت که اولين مشاوراني که مي توانند در اين زمينه وجود داشته باشند پدر و مادر هستند چون آنها خصوصيات داخلي فرزندان خود را بهتر از هر مشاور ديگري مي شناسند.
وجود مشاور از چه زماني ضرورت پيدا مي کند؟ از ابتدا يا صرفاً در مراحل آخر.
قبل از اينکه عاشق شويم که ديگر نظر مشاور برايمان بي اهميت باشد بايد مشاوره کنيم. چون معمولاً وقتي دختري و پسري سراغ مشاور مي روند و او به آنها مي گويد که آزمايش ژنتيک برويد آنها اگر عاشق همديگر شده باشند ديگر فايده ندارد و اگر يکي از آنها مشکل ژنتيکي هم داشته باشد و احتمال ناقص شدن بچه ي آنها نيز وجود داشته باشد، آنها حتي حاضر به قبول اين اصل علمي نيستند و مي گويند با هم ازدواج مي کنيم و مي بينيم خدا چه مي خواهد. پس اين گونه مشاوره به هيچ دردي نمي خورد. البته مشاوره در روز اول هم نيست و اين مشاوره بعد از مدتي است که خانواده ها دختر و پسر را قبول کردند. در اين زمان مشاور واقعيت هاي زندگي که دو طرف رودربايستي کرده اند و به هم نگفته اند را طبق تخصص هايي که مددکاران اجتماعي دارند براي دو طرف باز مي کند و تمام چيزهاي مهمي که براي دوام زندگي اهميت دارند را براي آنها بازگو مي کند.
دکتر يک مشاور خوب چه ويژگي هايي بايد داشته باشد؟
معمولاً تمام افراد يک جامعه مشاورند. هر کسي در زمينه اي که تخصص دارد يک مشاور است. متخصصاني که در زمينه ي خانواده مي توانند مشاوران خوبي باشند مددکاران اجتماعي هستند. چون اين مسائل خانوادگي و زناشويي بيماري نيستند بلکه مسئله هستند. مشاور خوب در آن زمينه بايد حداقل 10 تا 15 سال سابقه ي کاري داشته باشد. نه اينکه صرفاً علم داشته باشد. در کشور ما متأسفانه مردم نمي دانند و بقيه هم که تحصيل کرده هستند سوء استفاده مي کنند و در زمينه اي که تخصص ندارند اظهار نظر مي کنند و اطلاعات عاميانه ي خود را به مردم مي گويند و نظر مي دهند در صورتيکه يک مشاور خوب هيچ گاه نظر خود را نمي گويد بلکه مسائل را باز گو مي کند. و تصميم گيري را به عهده ي خود فرد مي گذارد.
البته ما در مشاوره ي خانواده نظر مي دهيم چون خانواده را يک سيستم مي دانيم و مي خواهيم سيستم مديريت خانواده را عوض کنيم. و نه ارتباطات را. ما نظر مي دهيم که کجاي اين سيستم غلط بوده ولي در مشاوره ي فردي ما حق نظر دادن را نداريم.
پس يک مشاور خوب کسي است که تخصص دارد و تجربه و اين حرف که يک مشاور خوب مثلاً بايد خودش زن داشته باشد يا نه در هيچ جاي دنيا وجود ندارد و حرف خنده داري است و تخصص و تجربه دو فاکتور مهم و اساسي براي يک مشاور خوب است.
آيا هرکدام از طرفين بهتر است مشاور جداگانه اي داشته باشند يا خير؟ توضيح دهيد.
اگر مشاوران ما همه متبحر و کاردان باشند، تعدادشان مهم نيست ولي اگر افراد مختلف مثلاً دوستان يا فاميل و ...همه بخواهند در حالي که هيچ تخصص ندارند مشاوره راجع به ازدواج دهند، اگر سراغ اين افراد روند همه چيز فرق خواهد کرد و همه علمي صحبت نمي کنند و کار بلد هم نيستند. معمولاً در ازدواج يک مشاور بيشتر نبايد باشد تا حداقل نگاه يک فرد براي طرفين مشخص شود چون اين مسئله يک بيماري نيست که تمام پزشکان يک تشخيص دهند بلکه مسئله است و چون در اين زمينه تخصص نداريم هرکس نظر شخصي خود را مي دهد.
مشاور براي شناخت دو طرف احتياج به ويژگي هايي دارد، چه ويژگي هايي از فرد را بايد بشناسد تا بتواند به طرف مقابل او مشاوره ي خوبي دهد؟
مشاور در ابتدا سؤالاتي مي پرسد و تمام خصوصيات يکي از طرفين را مي شناسد مانند اينکه اهل کجاست؟ خانواده او چه کساني هستند؟ از چه قومي هستند و از کدام شهر به کدام شهر رفته اند؟ نظر و ديدگاه هاي او را به طور کامل مي شناسد، ميزان وابستگي او به خانواده را مي سنجد و سپس تمام خصوصيات که فرد دارد به طور کامل براي طرف مقابل باز مي کند، مثلاً مي گويد اين دوستان را دارد، اخلاقش اين گونه است و... تا وقتي زندگي مشترکشان شروع شود اگر حرکتي دو طرف انجام دادند، برايشان عادي باشد نه اينکه شوکه شوند و اختلاف ميانشان ايجاد شود.
يک مشاور بايد اين ويژگي را داشته باشد که بتواند دو طرف را با واقعيت وارد زندگي کند نه با داستان.
دکتر آيا اين مشاور در جلسات خواستگاري هم بايد حضور داشته باشد؟
حضور يک فرد غريبه در جلسه خواستگاري اصلا لازم نيست. درجلسه ي خواستگاري فقط خانواده ي عروس يعني پدر و مادر او و خانواده ي پسر يعني پدر و مادر او بايد حاضر باشند. حتي ما توصيه مي کنيم که برادر و خواهر هم که بزرگ هستند نيايند. چون نظرهاي متفاوت در زمينه هاي تعيين مهريه و... مي تواند مشکل ساز شود. درجلسات آشنايي شادي همه خانواده حضور داشته باشند. چون بحث، آشنايي وشناخت خانواده است ولي درجلسه خواستگاري اين طور نبايد باشد.
در جلسات آشنايي شايد همه ي خانواده حضور داشته باشند چون بحث آشنايي و شناخت خانواده هاست ولي در جلسه خواستگاري اين طور نبايد باشد. در جلسات آشنايي در جمع بزرگ خانواده ها را بهتر مي توان شناخت و نگاه و رفتار آنها را به طور کامل مي توان ديد.
در نهايت اگر صحبتي هست لطفاً بفرماييد.
در نهايت يک بحثي در مورد ازدواج است که مي گويند ما سايت هايي را در باب ازدواج باز مي کنيم که يعني کسي که ازدواج مي کند بايد دوره ي خاصي قبلاً ديده باشد و پروانه و گواهي گذراندن دوره و کلاس ازدواج را داشته باشد، اين بحث، بيهوده است که هيچ جاي دنيا هم وجود نداشته و ما بايد بدانيم که بچه ها آموزش ازدواج را در خانواده از بچگي با عروسک بازي ياد مي گيرند و تفکرشان تفکر پدر و مادر است. اگر مي خواهيم براي ازدواج آموزش داشته باشيم، بايد در مدارس از راهنمايي نه روانپزشک و نه روانشناس بلکه مددکار اجتماعي کلاس هايي داشته باشد که آزاد باشد ونه اجباري. در اين کلاس ها مسائل دختر و پسرها را بگويد و فرهنگ ها را باز کند و اينکه خانواده ها چه مي خواهند. وقتي ما دختر را به پسر و پسر را به دختر شناسانديم و خانواده را شناسانديم اين فرد بعد از 6 سال که هفته اي 2 ساعت آموزش داشته و همه هم با دل و جان سرکلاس مي آيند چون نمره نيست و سؤالات خود را مي خواهند بپرسند خود به خود همه ي اين مسائل وارد گوششان شده و در زندگي خود درگير نمي شوند ولي با اين گواهي هاي يک هفته اي هيچ چيز درست نمي شود. اميدوارم اين چيزهاي تشريفاتي بي خود از بين برود و ما به دنبال برطرف کردن علت هاي اصلي باشيم نه اين که بخواهيم براي عده اي کاسبي درست کنيم.
اميدوارم روزي شود که نياييم در زندگي خصوصي مردم دخالت کنيم بلكه فقط مشکلات آنها را حل کنيم .آدم ها مي فهمند و مي دانند چه کار مي کنند. پس لزومي به دخالت بي مورد در زندگي شخصي آنها نيست. اگر درحال حاضر آمار طلاق جوانان 20 تا 24 ساله زياد است اشکال از 10 سال برنامه غلط ماست چون 10 سال وام داديم و با 2يا 3 ميليون تومان وام جز اينکه زندگي اجبار مي کند وخراب مي کند کار ديگري به پيش نمي رود.
جوان کار مي خواهد و دولت هم بايد کار توليد کند، هر وقت کار توليد شد و جوان کار داشت احساس شخصيت مي کند و زن مي گيرد و تا آخر راحت است ولي وقتي 3 ميليون تومان وام مي گيرد و کار ندارد اين پول تمام مي شود و او آن زمان است که با مشکلات روبه رو خواهد شد. اين برنامه ي وام در غني ترين کشور تا فقير ترين کشور ها هيچ کدام به اسم ازدواج وجود ندارد در اسلام هم داريم که مردي مي تواند ازدواج کند که خرج خودش و به اندازه اي يک نفر ديگر را هم داشته باشد .اميدوارم که با برنامه هاي بهتري براي جوانان در نظر گرفته شود.
گفتگو از نويد حجازي
جذب خبرنگار افتخاري