یکی از نتایج مهم ازدواج، ارتباط عمیق و عاطفی بین زوجهاست؛ ارتباطی که آرامش روانی به ارمغان میآورد و انسان در سایه آن بهتر و راحتتر میتواند به وظایف دنیوی و اخروی خود رسیدگی کند. با این حال، برخی زوجها از این مهم فاصله میگیرند و کارشان به طلاق کشیده میشود؛ آن هم طلاق عاطفی.
امام هادی علیهالسلام میفرماید: «خدای متعال ازدواج را مایه الفت دلها و پیوستگی نسبی قرارداد. به وسیله آن، رشتههای خویشاوندی را به هم پیوست و آن را مایه مهر و محبت ساخت. در این کار برای مردمان نشانههایی از قدرت و رحمت خداوند است.»[1]
یکی از نتایج مهم ازدواج، ارتباط عمیق و عاطفی بین زوجهاست؛ ارتباطی که آرامش روانی به ارمغان میآورد و انسان در سایه آن بهتر و راحتتر میتواند به وظایف دنیوی و اخروی خود رسیدگی کند. با این حال، برخی زوجها از این مهم، فاصله میگیرند و کارشان به طلاق کشیده میشود؛ آن هم طلاق عاطفی.
همسرانی که روزهای شیرین با هم بودن را تنها در سالها، ماهها و شاید روزهای اول زندگی مشترکشان تجربه کردهاند. زوجهایی که هر چند زیر یک سقفند، ولی از هم دورند و از با هم بودن عاطفی، به با هم فیزیکی رسیدهاند. زبان هم را نمیفهمند و صحبتهای عادیشان در کمتر از چند دقیقه تبدیل به اختلافی تازه، مرور گذشتههای تلخ و یا بیاحترامی به هم میشود.
خسته و سرد، در پاییز عاطفهها، برگ ریزان عشقشان را نگاه میکنند و انگار هر تلاشی برای رفع مشکلات عاطفیشان جز به بن بست راهی ندارد.
بدیهی است که رابطه عاطفی زوجها نشانه ماندگاری صمیمت و عشق در یک ازدواج است. ارتباط عاطفی موجب میشود که شما نه تنها کنار هم بودن، بلکه برای هم بودن را تجربه کنید. در این نوشتار بر آنیم که شما را برای رسیدن به یک شیرینی پایدار در زندگی یاری رسانیم. برای این منظور لازم است افزون بر آشنایی با پنج محوری که به ارتباط عاطفی زوجین آسیب میرساند، با راهکارهایی موثر برای رفع آنها آشنا شوید؛
محور اول؛ ضربههای کاری
داشتن باورهای غیر منطقی هر یک از زوجها درباره یکدیگر، به رابطه عاطفی آنها ضربههای سختی وارد میکند. دو عامل مهم در شکل گیری باورهای غیر منطقی، نادیده گرفتن تفاوتها و قضاوتهای نادرست است.
1. نادیده گرفتن تفاوتها
زن و مرد از دو جنبه جنسیتی و شخصیتی با یکدیگر متفاوتند. تفاوتهای جنسیتی، مربوط به ساختار بدن و تفاوتهای جسمی است و تفاوتهای شخصیتی مربوط به مسایل روحی و روانی است که باعث شکل گرفتن سبکهای مختلف شخصیتی، مانند درون گرا و برون گرا، احساساتی و حقیقت گرا، خود جوش و برنامه ریز، پر حرارت و آرام، ولخرج و صرفه جو، وقت شناس و بینظم و... میشود.
زن و مرد میتوانند مکمل یکدیگر باشند و یا اینکه با نادیده گرفتن و نپذیرفتن تفاوتهایشان به رقابت و اختلاف با یکدیگر بپردازند. اگر خواهان رابطهای عالی با همسرتان هستید، باید افزون بر آگاهی از تفاوتهای یکدیگر، آنها را به عنوان بخشی از زندگیتان بپذیرید و به دنبال برقراری تعادل بین آنها باشید.
تعادل به این معناست که نقاط قوت یکدیگر را شناسایی و تقویت کرده و از آنها به نفع خانواده بهره بگیرید و با شناسایی نقاط ضعفها، برای جبران نقصها همدیگر را کمک کنید.
2. قضاوتهای نادرست
قضاوتهای نادرست، اغلب به شکل حکمهای کلی، روابط عاطفی زوجها را تیره و تار میکنند. «مردها سرد و بیعاطفه هستند»، «زنها غیرمنطقی هستند»، «مردها سرکوب کننده عواطف همسرانشان هستند»، «زنها از نظر شخصیتی ضعیف هستند»، «مردها همیشه یک طرفه حکم میکنند»، «زنها همیشه کارها را خراب میکنند»، «مردها خودخواه هستند»، «زنها سیری ناپذیرند.» نمونههایی از پیش داوریهای نادرست همسران هستند.
اگر همسران بخواهند بر اساس این گونه پیش داوریهای ذهنی درباره هم قضاوت کنند، در واقع رفتارهای همسرشان را از پشت عینکی میبینند که باعث قضاوتهای اشتباه، موضع گیریهای نادرست و تصمیمگیریهای نامناسب بعدی درباره شیوه برخورد با یکدیگر میشود؛ بنابر این لازم است هر یک از زوجها، یکبار دیگر باورهایشان را در مورد همسرشان بازبینی کنند و با مشورت با افراد مورد اطمینان، باورهای نادرست خود را کنار بگذارند.
محور دوم؛ کم خونی عاطفی
مهارت در ارتباط، خون عاطفه را در پیکره زندگی به گردش در میآورد. زوجها ممکن است در زمینه مهارت ارتباط گرفتار دو مشکل ناتوانی در ارتباط کار آمد و انتقادهای ناکارآمد شوند.
کم نیستند همسرانی که یا با مهارتهای گوش دادن، حرف زدن، محبت کردن، نگاه کردن، لبخند زدن، حالتهای چهره و... آشنایی ندارند و یا معجزه استفاده از این مهارتها را باور ندارند. این که هر چند روز یکبار به همدیگر بگویید دوستت دارم، هزینهای ندارد، اما کار کرد عاطفی بالایی در گرم کردن زندگی دارد. اینکه هنگام حرف زدن دیگری بیتوجه نباشید و یا حرف او را نبرید، یک نوع مهارت در گوش دادن است. آیا میدانید که میتوان با نگاههای محبت آمیز در طول روز، عشق را خیلی سریعتر و تاثیرگذارتر از کلام به یکدیگر منتقل کرد؟
شما برای برقراری هر راه ارتباطی، نیازمند یادگیری مهارتهای آن راه هستید تا بتوانید ارتباطهایی هنرمندانه و عاطفی با همسران برقرار کنید.
در زندگی زناشویی انتقاد کردن منطقی هیچ اشکالی ندارد. اگر یکی از شما به عمل یا رفتار دیگری انتقاد داشته باشید و آن را طوری مطرح کنید که رفتار او بهبود یابد، هیچ مشکلی به وجود نمیآید؛ ولی اگر انتقاد سازنده به مرور جای خود را به ایرادگیری و سرزنش بدهد، همسرتان فکر میکند که شما نه تنها با عملکرد او مخالف هستید، بلکه خودش را نیز زیر سوال بردهاید.
در هنگام انتقاد کردن باید مراقب آفتهای انتقاد نادرست و یا انتقاد به شیوه نادرست باشید. برخی در انتقادهایشان از کلمههای همیشه و هرگز استفاده میکنند؛ مثلا تو همیشه هستی. این گونه انتقادها سمی مهلک برای رابطه عاطفی هستند. برخی از زوجها هم از انتقاد به عنوان موشک، جواب موشک استفاده میکنند؛ یعنی وقتی انتقادی از همسرشان میشنوند، به جای اینکه به محتوا و درست و نادرست بودن آن توجه کنند، به سرعت با انتقادی به مقابله به مثل با همسرشان میپردازند. این گونه انتقادها نیز جز دوری عاطفی زوجها چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد.
محور سوم؛ طعمهای تلخ
تکرار یک رفتار، عادت به آن رفتار را ایجاد میکند. اگر عادت به رفتاری خوب و عاطفی در زندگی شکل بگیرد، رابطه شما بر اساس عشق و عاطفه تعریف میشود؛ ولی اگر عادت به رفتاری ناپسند جای آن را بگیرد، زندگی رو به تلخی و سردی میرود. در این محور به چهار عادت رایج و اشتباه اشاره میکنیم؛
1. دادگاههای صحرایی خانواده
برخی از زوجها هنگام بروز اختلاف، پیش از شنیدن دلیل طرف مقابل، عجولانه حکم صادر میکنند. این افراد اگر قدرت داشته باشند، به هر شیوه ممکن، همسرشان را همان موقع مجازات میکنند و اگر نتوانند، منتظر فرصتی برای تلافی میمانند؛ غافل از اینکه شاید او را برای رفتارش دلیل قانع کنندهای داشته باشد و یا در موقعیتی قرار گرفته باشد که اگر همسرش هم در آن موقعیت بود، جز این رفتاری انجام نمیداد.
تجربه نشان داده است، زوجهایی که عادت به قضاوتهای عجولانه درباره یکدیگر دارند کم کم دچار اختلافها و فاصلههای عمیق عاطفی در زندگی میشوند؛ بنابراین شما هم عجله نکنید و قبل از هر گونه پیش داوری، ابتدا دلیلهای همسرتان را بشنوید و منصفانه قضاوت کنید.
2. یادآوری گذشتههای تلخ
چه بسا برای شما هم اتفاق افتاده باشد که سر مسئلهای کوچک با همسرتان اختلاف نظر پیدا کردهاید؛ بعد یکی از شما با یادآوری خاطره تلخی، آتش نزاع را شعله ور کرده و دیگری هم برای اینکه هنر خود را در حافظه نشان دهد، پای خاطرههای تلخ دیگری را به میان کشیده است، غافل از اینکه تکرار گذشتههای تلخ که معمولا خودش تولید یک خاطره تلخ جدید میکند تنها فاصلههای عاطفی را بیشتر میکند.
پیشنهاد میشود زندگی خود را از همین لحظه، دوباره راه اندازی کنید؛ یعنی گذشتهها را فراموش کنید تا بانک عاطفهتان با پس اندازهای مهربانیتان هر چند اندک پر شود و آتشی به نام گذشتههای تلخ نباشد که این بانک را با تمام دار و ندارش به آتش بکشد؛ بنابراین از همین امروز تصمیم بگیرید که در هیچ شرایطی هنگام بروز اختلافها، گذشتههایی را که خوشی زندگیتان را میگیرد، یادآوری نکنید.
3. منت گذاشتن
سپاس گزاری؛ یعنی توجه به خدمت و لطف طرف مقابل در مورد خود و قبول آن. در واقع شما با قدردانی نشان میدهید که برای محبت او ارزش قائل هستید. تشکر از همسر باعث میشود که او از کار خود احساس لذت و شادی کند و با کمال میل، خود را برای محبتهای بعدی آماده کند. حال اگر یکی از زوجها به کاری که طرف مقابلش در خانه یا بیرون خانه انجام میدهد، بیتوجه باشد و آن را وظیفه طرف مقابل بداند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر همسران عادت به ندیدن محبتهای هم داشته باشند، باعث میشود تا همانند دو طلبکار در کنار هم زندگی کنند؛ به طوری که هر چه دیگری زحمت میکشد، گویا کاری نکرده و به وظیفهاش عمل کرده است و اگر کوتاهی کند، جای سرزنش دارد. یعنی یک زندگی خشک و ماشینی نتیجه قدرنشناسی و نادیده گرفتن زحمتهای یکدیگر است.
3. نیاز به شنیدن و گفتوگو
گاهی یکی از همسران یک مرتبه و بیمقدمه میگوید؛ میداند همسرش چه منظوری دارد و اشتباه او این است که نظر هم میدهد. گاهی در میان صحبت، پیش از اینکه حرفهای طرف مقابل به پایان برسد، میگوید؛ فهمیدم، گرفتم چه میخواهی بگویی. شاید همسرش در پاسخ بگوید: تو واقعا فکرخوان قویای هستی. درست زدی به هدف.
ولی به شما میگوییم، گرم شدن روابط عاطفی زوجها نیاز به فکر خوانی ندارد؛ نیاز به شنیدن، گفتوگو و احترام دارد. مثلا بسیاری از زنها دوست دارند مردشان زمانی را برای شنیدن حرفهایشان اختصاص دهد و از اینکه همسرشان با فکرخوانیهای مکرر حرفشان را قطع کرده و مکالمه را کوتاه میکند، احساس سردی عاطفی میکنند، احساس میکنند مزاحم وقت او شدهاند.
تکرار فکر خوانی موجب میشود، همسر احساس نادیده شدن کند و دیگر اشتیاقی به مکالمه نشان ندهد و این آغاز یک رابطه سرد و غیر عاطفی است.
محور چهارم؛ رگههای سیاه
یکی از محورهایی که روابط عاطفی زوجها را تهدید میکند، برخی صفتهای شخصیتی آنهاست. زودرنجی، عصبانیت، بدخلقی، خساست، حسادت، خودخواهی، آزارگری و... نمونههایی از این صفتهای ناپسند هستند. فرق محور چهارم با محور سوم این است که شاید رفتاری نادرست، برای فرد عادت شده باشد، ولی جزو صفات شخصیتی او نباشد؛ بنابراین اصلاحش راحتتر است، ولی اگر رفتاری ریشه در صفات شخصیتی داشته باشد، اصلاحش به تلاش بسیار زیادی نیاز دارد. مثلا ممکن است زن و شوهری درباره یک موضوع نه چندان ناراحت کننده مشغول گفتوگو شوند که ناگهان یکی از آنها به خاطر داشتن شخصیتی عصبی، یک مرتبه به خروش آید و به همسرش بیاحترامی کند.
چنین شخصی وقتی خشمگین میشود، احتمالا یا به یاد ندارد، یا برایش مهم نیست که سر چه موضوعی بحث میکرده و در یک چشم به هم زدن جلسه را به میدان جنگ تبدیل میکند. در این هنگام ممکن است طرف مقابل هم برای دفاع از خود به میدان بیاید و در پایان پیام هر یک از آنها به دیگری این است که میخواهم آزارت بدهم.
معمولا در این زمانها هر کس میداند چه کند که همسرش را بیشتر زجر دهد. تمسخر، تحقیر، کلمات رکیک، به رخ کشیدن نقطه ضعفها و... تنها گوشهای از هنرنمایی برخی همسران در این گونه موقعیتها نسبت به دیگری است که خاطرهای تلخ را در رابطه عاطفی آن دو به یادگار خواهد گذاشت.
آن چه در برخورد با این محور لازم است، تلاش برای آشنایی با صفتهای منفی شخصیتی، راههای اصلاح و تغییر نگرش در آنها و در نتیجه رسیدن به خود کنترلی رفتاری و گفتاری در زندگی است.
محور پنجم؛ خودکشی اقتصادی
همیشه کار کردن، بدون اینکه فرصتی برای تفریح و با هم بودن وجود داشته باشد، زندگی را خسته کننده و ملال آور میکند. آری! پول در آوردن برای ادراه زندگی لازم است، ولی برخی به پول در آوردن اعتیاد مییابند و یادشان میرود که پول در میآورند که زندگی کنند، نه اینکه زندگی کنند تا پول در بیاورند.
همسران چنین کسانی معمولا خیلی تنها هستند و تاوانی که برای پولدار شدن میپردازند، بسیار گزاف است.
ارزش زندگی به مقدار پولی که وارد آن خانه میشود نیست؛ بلکه ارزش آن به میزان عشق، عاطفه و صمیمیتی است که به آن زندگی تزریق میشود.
باید به جای خرج تراشیهای افراطی چشم و هم چشمیهای اقتصادی، تشریفات، تجملات و... سطح نیازتان را به پول را در زندگی پایین بیاورید تا بتوانید برای تفریحها و با هم بودنها وقت پیدا کنید.
وقتی یکی از زوجها در کسب درآمد زیادهروی میکند، در واقع تمام انرژیاش را برای کار کردن میگذارد و دیگر حال و حوصلهای برای با هم بودن و اهدای محبت و عاطفه به دیگری ندارد؛ بنابراین افراط در کار، یکی از موانع ارتباط عاطفی زوجهاست.
منبع : رسا
پینوشت:
[1]. اصول کافی، ج5، ص373
/2759/