يکشنبه، 2 شهريور 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سعید عظیمی
موارد بیشتر برای شما

دیشب خواب بابامو دیدم دوباره

« جهت مشاهده کیفیت و اندازه اصلی، بر روی تصویر کلیک نمایید. »
دیشب خواب بابامو دیدم دوباره

دیشب خواب بابامو دیدم دوباره

دیشب به خوابم آمده بودی بابا، نشستم روی پایت و موهایم را مثل همیشه شانه کردی، خبری از بیابان و ‌کاروان نبود، ویرانه گلستان بود و من شبیه روزهای گذشته می‌دویدم، تو صدایم می‌زدی و من رقیه می‌شدم، بالا می‌رفتم و اوج می‌گرفتم در آغوشت.

در خواب من می‌گفتی: مهربان دلشکسته‌ام! مسافر غریب و کوچکم!
محکم‌ترین دلیل تبسم‌ خواهرم!
می‌دانم این خواب آرام تو، آتش به جان همه می‌زند...
نخواب دخترم!
هیئت هنر



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.