جمعه، 2 بهمن 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

هدی عباسی، سومین خلیفه عباسی، پسری به نام ابراهیم داشت که نسبت به حضرت علی(ع) کینه خاصی می‌ورزید. روزی نزد مأمون، هفتمین خلیفه عباسی آمد و به او گفت: در خواب حضرت علی(ع) را دیدم که با هم راه می‌رفتیم تا به پلی رسیدیم؛ او مرا در گذشتن از پل مقدم داشت. من به او گفتم: تو ادعا می‌کنی که امیر بر مردم هستی، ولی ما در مقام حکم‌رانی پادشاهی، از تو سزاوارتریم. مأمون گفت: آن حضرت بر تو چه پاسخی داد؟ ابراهیم گفت: ‌چند بار بر من سلام کرد و گفت: سلاماً ... سلاماً ... . مأمون گفت: او تو را نادانی که قابل پاسخ نیست، معرفی کرده است؛ زیرا قرآن در توصیف بندگان خاص خود می‌فرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا. (فرقان: 63) بندگان [خاص خداوند] رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبر بر زمین راه می‌روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]،‌به آنها سلامی می‌گویند و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند.

هدی عباسی، سومین خلیفه عباسی، پسری به نام ابراهیم داشت که نسبت به حضرت علی(ع) کینه خاصی می‌ورزید. روزی نزد مأمون، هفتمین خلیفه عباسی آمد و به او گفت: در خواب حضرت علی(ع) را دیدم که با هم راه می‌رفتیم تا به پلی رسیدیم؛ او مرا در گذشتن از پل مقدم داشت. من به او گفتم: تو ادعا می‌کنی که امیر بر مردم هستی، ولی ما در مقام حکم‌رانی پادشاهی، از تو سزاوارتریم. مأمون گفت: آن حضرت بر تو چه پاسخی داد؟ ابراهیم گفت: ‌چند بار بر من سلام کرد و گفت: سلاماً ... سلاماً ... . مأمون گفت: او تو را نادانی که قابل پاسخ نیست، معرفی کرده است؛ زیرا قرآن در توصیف بندگان خاص خود می‌فرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا. (فرقان: 63) بندگان [خاص خداوند] رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبر بر زمین راه می‌روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]،‌به آنها سلامی می‌گویند و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.