رفت و برنگشت و این رسم روزگار ماند چشم جادهها هنوز، محو در غبار ماند این همه شب است و باز، این همه حضور تلخ فصلهای محکم خالی از بهار ماند
رفت و برنگشت و این رسم روزگار ماند
چشم جادهها هنوز، محو در غبار ماند
این همه شب است و باز، این همه حضور تلخ
فصلهای محکم خالی از بهار ماند
چشم جادهها هنوز، محو در غبار ماند
این همه شب است و باز، این همه حضور تلخ
فصلهای محکم خالی از بهار ماند