0
مسیر جاری :
من در تحصن چای می‌دهم داستانک

من در تحصن چای می‌دهم

قرار بود امام(ره) تشریف بیاورند. ما در دانشگاه تهران تحصن داشتیم. جمعى از رفقاى نزدیکى که با هم کار مى‏ کردیم، همه‏ شان در طول مدت انقلاب نام و نشان‌هایى پیدا کردند و بعضى از آنها هم به شهادت رسیدند. مثل:...
کنار خیابان سجده‌ی شکر کردم داستانک

کنار خیابان سجده‌ی شکر کردم

ستاد جدیدی در دبیرستان علوى اسلامى تشکیل دادیم، براى کارهاى تبلیغات و اعزام افراد به کارخانه‌ها. تا از نفوذ بعضى از عناصر مخرب که داشت در کارخانه‌ها صورت مى‌گرفت، جلوگیرى کنند.
این خروس‌ها تخم‌گذارند! داستانک

این خروس‌ها تخم‌گذارند!

یک روز آقای اندرزگو را در بازار «سرشور» مشهد دیدم که با یک موتور گازی می‌آمد. موتور را که نگه داشت، دیدم چند خروس درعقب موتورخود دارد. از او درباره‌ی خروس‌ها پرسیدم، جواب داد: «این خروس‌ها استثنایی‌اند...