0
مسیر جاری :
دور نیستی... نماز و نیایش

دور نیستی...

روزهای بارانی... روزهای آفتابی ...یکی پس از دیگری می‌آیند و می‌روند. امروز هم یکی از همان روزهای بارانی‌ست. کجاست دریای بیکران محبت تو؟
زیر باران... نماز و نیایش

زیر باران...

خودت گفته ای: «ادعونی استجب لکم ...»و من صدایت می زنم. صدایت می زنم زیر باران. باران که می بارد من به تو نزدیک ترم، و این خودکار آبی یادگاری برای تو می نویسد، اینجا، زیر باران!
شعر در مورد باران شعر

شعر در مورد باران

آغاز می شود... از چشم های پاک خدا... آن گاه، گل می کند در پیچ و تاب گیسوی دریا
چتر بابا... طنز

چتر بابا...

بابای من عقاید عجیب و غریبی دارد. باورتان می‌شود؟ دراین دوره و زمانه که هرکی یک قارقارک زیر پایش انداخته، تا همین چند روز پیش، من ومامان وحمیده، ازداشتن یک ژیان رنگ و رو رفته‌ی اسقاطی هم محروم بودیم...تا...
باران یعنی همین... حرف های خودمانی

باران یعنی همین...

دیده‌ای وقتی باران می‌بارد، شهر چه حال و هوایی می‌گیرد؟دیده‌ای وقتی می‌زند توی صورتت خوشت می‌آید و می خندی؟ درست است که باران خیلی از شعله‌ها را خاموش می‌کند؛ اما یک چراغ را همیشه روشن می‌کند، و آن چراغ...
باران تصمیم‌ها را تازه خواهد کرد، باران شو حرف های خودمانی

باران تصمیم‌ها را تازه خواهد کرد، باران شو

تمام زندگی مسیری است که باید در آن حرکت کنیم، برای همین مهم­ترین تابلوی راهنمای مسیر این است: "آهای! توقف ممنوع" گاهی که پرنده‌ها تشنه‌اند و درخت‌ها بی‌حال شده‌اند و برگ‌ها حوصله‌ باد را ندارند، یک باران...