0
مسیر جاری :
منو ببخش ناصر عبدالهی

منو ببخش

منو ببخش كه نديده مي گرفتم التماس اون نگاه نگرونو منو ببخش كه گرفتم جای دست عاشقتو دست عشق ديگرونو لايق عشق بزرگ تو نبودم خورشيد بانو غافل از معجزه تو شد وجودم
تنها ناصر عبدالهی

تنها

نه صدای پا میاد نه زنگ در ، نه تلفن صبر من تموم شده دیر نشده کاری بکن دل این کُلونِ دَر می زنه ، اما بی صدا دلهره یه عالمه نَفَس یه آهِ بی هوا دم به دم یه حرفی باز
فصل بهار ناصر عبدالهی

فصل بهار

نارِت ز يادُم اُو لحظه ئوني كه با تو بودُم آتش عشقت تو دامن ايزه به تار و پودُم وقتي كه تُمدي نگاهت اُمكه عاشقت بودُم تير نگاهت ايخا تو قلبُم لَرزي وجودُم نارِت ز يادُم اُو لحظه ئوني كه با تو بودُم آتش...
بهت نگفتم ناصر عبدالهی

بهت نگفتم

بهت نگفتم تا حالا اینکه چقد دوست دارم اما حالا بهت می گم بی تو دارم کم میارم بهت نگفتم تاحالا که بدجوری عاشقتم بهت نگفتم تا حالا اما حالا بهت می گم
دلتنگ ناصر عبدالهی

دلتنگ

دل تنگ دل تنگم بي تاب بي تابم بيدار بيدارم امشب نميخوابم از تو چه پنهان خواب تو را ديدم از ترس بيداري با گريه خنديدم از تو چه پنهان پروانه دلگيره امروز راهي شو فردا ديگه ديره دل تنگ دل تنگم بي تاب بي...
مهر علی و زهرا ناصر عبدالهی

مهر علی و زهرا

باز بیا نقره بکوب طلا بریز پولک بپاش طره نور و غزل به گل نشسته خنده هاش پدر خاک به آسمون سپرده دلشو صدای بال فرشته ها میاد یواش یواش قنوت بسته آسمون به قامت ستاره رو بوم کعبه ربنا نفس نفس می باره...
خونه ناصر عبدالهی

خونه

يه جاى امن و راحته يه تكيه گاه مهربون يه سر پناه مطمئن كه ميشناسيمش همه مون اونجا لباى بستمون با خنده پر ثمر ميشه تو سايه سار خلوتش خستگيها به در ميشه هيچ جاي دنيا واسمون مثل خونه صميمي نيست با هيچ...
راز ناصر عبدالهی

راز

یه زخم کهنه روی بالم یه آسمون که چشم به رام نیست به غیر واژه غریبی چیزی توی ترانه هام نیست حتی یه آینه پیش روم نیست که اسممو یادم بیاره تنها ترین مسافر شب تو خلوتم پا نمیزاره ازم نخوا با تو بمونم تو...
يار مرا غار مرا شهرام ناظری

يار مرا غار مرا

يار مرا ، غار مرا ، عشق جگر خوار مرا يار تويي ، غار تويي ، خواجه نگه دار مرا نوح تويي ، روح تويي ، فاتح و مفتوح تويي سينه مشروح تويي ، بر در اسرار مرا نور تويي ، سور تويي ، دولت منصور تويي مرغ که طور...
سفر شهرام ناظری

سفر

به كجا چنين شتابان ؟ گون از نسيم پرسيد دل من گرفته زينجا هوس سفر نداري ز غبار اين بيابان ؟ همه آرزويم اما چه كنم كه بسته پايم به كجا چنين شتابان ؟