0
مسیر جاری :
بوی خون علیرضا عصار

بوی خون

بوی خون در كوچه ها آيد همی ياد يار مهربان آيد همی سفره هاي خالی از نان و نمک کو ندای خالص کنا معك امتی از نسل سفيانی به پا پس چرا بر نی شدی ای مه لقا بی تو شمشير بر خلايق می كشند تيغ بر روی حقايق می كشند
خاک خونین علیرضا عصار

خاک خونین

چون قدم بر خاک خونين داشتی بذر غيرت در زمين می‌کاشتی زهر عشق حق به حمد آميختی در رکوعت می به ساغر ريختی قبلهء تو عشق و مستی، قتلگاه اين مشايخ قبله‌هاشان بر گناه گويمت از هفت رنگان مو به مو خرقه پوشان دغل...
وطن علیرضا عصار

وطن

اي وطن اي مادر تاريخ ساز اي مرا بر خاک تو روي نياز اي کوير تو بهشت جان من عشق جاويدان من ايران من اي ز تو هستي گرفته ريشه ام نيست جز انديشه ات انديشه ام آرشي داري به تير انداختن دست بهرامي به شير انداختن...
خیابان خوابها علیرضا عصار

خیابان خوابها

باز بوی باورم خاکستریست صفحه های دفترم خاکستریست پیش از اینها حال دیگر داشتم هر چه می گفتند باور داشتم پیرها زهر هلاهل خورده اند عشق ورزان مهر باطل خورده اند باز هم بحث عقیل و مرتضی ست آهن تفدیده...
نهان مکن علیرضا عصار

نهان مکن

دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خورده ای جام خلاص خورده ای بوی شراب می زند خربزه در دهان نکن این دل پاره پاره را دیدن اوست چاره ام اوست پناه و پشت من...
مرغ ســحر محمدرضا شجریان

مرغ ســحر

مرغ ســحر ناله سر كن ، داغ مرا تازه تر كن ، زآه شرر بار، اين قفس را برشكن و زير و زبر كن بلبل پر بسته ز كنج قفس درآ ، نغمه ی آزادی نوع بشــر سرا وز نفسی عرصه ی این خاك توده را، پرشرر كن ظلم ظالم ،...
دل بردی از من به یغما محمدرضا شجریان

دل بردی از من به یغما

( دل بـردی از مـن به يغـما)۲ ، ( ای ترك غارتگر من ) ۲ ( ديدی چه آوردی ای دوسـت )۲ ، (از دسـت دل بر سـر من )۲ عشـق تو در دل نـهان شد ، ( دل زار و تن ناتوان شد) ۲ ، رفتی چو تير و كمان شد ( از بـارِ غــم...
هرچه كنی بكن محمدرضا شجریان

هرچه كنی بكن

هرچه كني بكن ، مكن ترك من اي نگار من هرچه بري ، ببر ، مبر سنگدلي به كار من هرچه بري ، ببر، مبر رشته الفت مرا هرچه كني ، بكن ، مكن خانه اختيار من
خورشيد مجلس علیرضا افتخاری

خورشيد مجلس

اگرسروی به بالای تو باشد، نه چون قد دل آرای تو باشد واگر خورشید در مجلس نشیند، نپندارم که همتای تو باشد دوعالم را به یکبار از دل تنگ، برون کردیم تا جای تو باشد
پله پله علیرضا افتخاری

پله پله

پلّه پلّه تا ملاقات خدا می روم بی تحمّل سوی عرش کبریا می روم از برکت نور عشق ببین تا کجا، تا کجا ، تا کجا می‌روم باد صبا که می‌شود هر نفسش مشک‌فشان حکایت از عشق کند آورد از دوست نشان