بوی خون
بوی خون در كوچه ها آيد همی ياد يار مهربان آيد همی سفره هاي خالی از نان و نمک کو ندای خالص کنا معك امتی از نسل سفيانی به پا پس چرا بر نی شدی...
يکشنبه، 8 شهريور 1388
خاک خونین
چون قدم بر خاک خونين داشتی بذر غيرت در زمين می‌کاشتی زهر عشق حق به حمد آميختی در رکوعت می به ساغر ريختی قبلهء تو عشق و مستی، قتلگاه اين مشايخ...
يکشنبه، 8 شهريور 1388
وطن
اي وطن اي مادر تاريخ ساز اي مرا بر خاک تو روي نياز اي کوير تو بهشت جان من عشق جاويدان من ايران من اي ز تو هستي گرفته ريشه ام نيست جز انديشه...
يکشنبه، 8 شهريور 1388
خیابان خوابها
باز بوی باورم خاکستریست صفحه های دفترم خاکستریست پیش از اینها حال دیگر داشتم هر چه می گفتند باور داشتم پیرها زهر هلاهل خورده اند عشق ورزان...
شنبه، 7 شهريور 1388
نهان مکن
دوش چه خورده ای دلا راست بگو نهان مکن چون خموشان بی گنه روی بر آسمان نکن باده خاص خورده ای جام خلاص خورده ای بوی شراب می زند خربزه در دهان نکن...
شنبه، 7 شهريور 1388