مسیر جاری :
#تک بیتی #اشعار سعدی در راسخون
#تک بیتی #اشعار سعدی در مقالات
#تک بیتی #اشعار سعدی در فیلم و صوت
#تک بیتی #اشعار سعدی پرسش و پاسخ
#تک بیتی #اشعار سعدی در مشاوره
#تک بیتی #اشعار سعدی در خبر
#تک بیتی #اشعار سعدی در سبک زندگی
#تک بیتی #اشعار سعدی در مشاهیر
#تک بیتی #اشعار سعدی در احادیث
#تک بیتی #اشعار سعدی در ویژه نامه
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
منزلگه عشاق دل آگاه حسین است
بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است
از مردم...
دل را اگر از حسین بگیرم چه كنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه كنم
فردا كه كسی...
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
محرم شد و دلها شکست
از غم زینب، دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد
از...
دوباره فصل غم اومد
ماه اشک و شبنم اومد
شهر ما مشکی به تن کرد
عاشقا...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
میشنیدم به حسن چون قمری
میشنیدم به حسن چون قمری
چون بدیدم از آن تو خوبتری
میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست
میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست
تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟
خدا را در فراخی خوان و در عیش و تن آسانی
خدا را در فراخی خوان و در عیش و تن آسانی
نه چون کارت به جان آید خدا از جان و دل خوانی
کدام قوت و مردانگی و برنایی
کدام قوت و مردانگی و برنایی
که خشمگیری و با نفس خویش برنایی
ای گرگ نگفتمت که روزی
ای گرگ نگفتمت که روزی
بیچاره شوی به دست یوزی
از دست کسی بستده هر روز عطایی
از دست کسی بستده هر روز عطایی
معذور بدارندش یک روز جفایی
نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت
نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت
تو زیبایی بنام ایزد چرا باید که بربندی
تو با این لطف دلبندی چرا با ما نپیوندی
تو با این لطف دلبندی چرا با ما نپیوندی
نقاب از بهر آن باشد که روی زشت بربندی
شمع کز حد به در بیفروزی
شمع کز حد به در بیفروزی
بیم باشد که خانمان سوزی
چو نفس آرام میگیرد چه در قصری چه در غاری
چو نفس آرام میگیرد چه در قصری چه در غاری
چو خواب آمد چه بر تختی چه در پایان دیواری