0
مسیر جاری :
حافظ

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
حافظ

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو
حافظ

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
حافظ

هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی

هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو
حافظ

به عشق روی تو روزی که از جهان بروم

به عشق روی تو روزی که از جهان بروم ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه
حافظ

وصال او ز عمر جاودان به

وصال او ز عمر جاودان به خداوندا مرا آن ده که آن به
حافظ

جوانا سر متاب از پند پیران

جوانا سر متاب از پند پیران که رای پیر از بخت جوان به
حافظ

از من جدا مشو که توام نور دیده ای

از من جدا مشو که توام نور دیده ای آرام جان و مونس قلب رمیده ای
حافظ

زنهار تا توانی اهل نظر میازار

زنهار تا توانی اهل نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
حافظ

چراغ روی تو را شمع گشت پروانه

چراغ روی تو را شمع گشت پروانه مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه