مسیر جاری :
عمرتون صد شب یلدا
دلتون قدر یه دنیا
توی این شبهای سرما
یادتون همیشه...
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و دل داند و من
خاک...
مي دوني 721 يعني چه؟ يعني بين 7 آسمان و 2 دنيا،1 را دوست دارم ، اونم تويي.
رهرو آن نيست كه گه تند و گهي خسته رود... رهرو آنست كه آهسته و پيوسته رود.(سعدي)
يا مكن با پيل بانان دوستي / يا بنا كن خانه ای در خورد پيل ![ سعدي ]
دلت شاد و لبت خندان بماند
برایت عمرجاویدان بماند
خدارا میدهم سوگند برعشق
هرآن...
دایم گل این بستان شاداب نمی ماند
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
روزگارت بر مراد ، روزهایت شاد شاد ، آسمانت بی غبار ، سهم چشمانت بهار ،...
همت بلند دار که مردان روزگار / از همت بلند بجائي رسيده اند« سعدي»
بدین سپاس که مجلس منور است به دوست
بدین سپاس که مجلس منور است به دوست
گرت چو شمع جفایی رسد بسوز و بساز
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز
ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل
ز مشکلات طریقت عنان متاب ای دل
که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز
ای سرو ناز حسن که خوش می روی به ناز
ای سرو ناز حسن که خوش می روی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
ببریده اند بر قد سروت قبای ناز
آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی
پروانه را ز شمع بود سوز دل ولی
بی شمع عارض تو دلم را بود گداز
درآ که در دل خسته توان درآید باز
درآ که در دل خسته توان درآید باز
بیا که در تن مرده روان درآید باز
بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
بیا که فرقت تو چشم من چنان در بست
که فتح باب وصالت مگر گشاید باز
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است
بر رخ او نظر از آینه پاک انداز