دست من با طناب بسته شده حرمتم با لگد شکسته شده کوچه تاریک  و نیمه شب تنها هر دو پایم ز راه خسته شده شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد

گریه کن ای مدینه، ماتم سرای صادق ای کربلای صادق، شده عزای صادق گریه کن ای مدینه، دوباره دل حزینه دوباره قصه ی تو، آتیش زده به سینه شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد

می کشد پابرهنه آقا را  آن سواری که در برابر اوست بارها گرچه بر زمین افتاد این زمین خوردن ارث مادر اوست شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد

ما شیعه ی حلاوت یک قال صادقیم نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد

مرا شب در میان کوچه بردند و دلم سوزد که زینب را به روز روشن از بازار می بردند کسی در کوچه بر افتادنم اصلا نمی خندید ولیکن عمه را با خنده ی انظار می بردند دویدن سخت باشد بهر...

کسی بر من دلش جز آتش خانه نمی سوزد مرا در پیش چشم کودکانم زار می بردند به ضرب تازیانه بین ره بر من جسارت شد حرامیها مرا در مجلس اغیار می بردند شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت...

ببین مادر که یاست را به سوی خار می بردند مرا با این کهولت از پی آزار می بردند شبانه، پا برهنه، بی عمامه، در پی مرکب مرا با دست بسته با دلی خونبار می بردند شهادت امام صادق علیه...

تشیّع از قیامم نام گیرد دل شیعه ز من آرام گیرد به راه دین شدم راضی بر این امر که زهرِ دشمن از من کام گیرد شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد

حریمِ اشکِ کاظم هر  دو عین است به کارِ غسلِ شمس العالمین است کفن‌ها بر بدن پیچید و فرمود: خدایا بی کفن جدّم حسین است شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد

امان از دشمنانِ کینه توزم چه آوردند بر این حال و روزم عطش آتش زده لب های خشکم به یاد جدّ عطشان بسوزم شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد