مردم شهر رسیدند ولی با آتش آمده لشکرِ ابلیس سراپا آتش داشت از درد تنِ خانه به خود می پیچید داد زد کوبه ی در  وای خدایا آتش درِ این خانه و آتش!؟ چه خیالی دارند؟ جمع کردند...

صبر کن صبر که هنگامِ سفر نزدیک است منتظر باش که دیدارِ پدر نزدیک است کینه و هیزم و آتش خبر از این دارد کوچه لبریزِ هیاهوست خطر نزدیک است شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

تو که در بین آتش و دودی می روی از برم به این زودی کاش من با تو پشت در بودم کاش روز عروسی ام بودی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

به رخ خود ز ننگ رنگ زدند همه با هم به طبل جنگ زدند بار آیینه ی تو را دیدند بی هوا آمدند و سنگ زدند شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

قبله قلب حضرت حیدر پس چرا رو به قبله ای آخر کاش من بین آن در و دیوار پیش مرگ تو می شدم مادر شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

روی گلبرگ یاس ، خار افتاد پیش چشمان یار ، یار افتاد دست از دامن علی نکشید دست او عاقبت ز کار افتاد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

زهرا سلام... شکر خدا خوب و بهتری ؟ هفتاد و چند روز... چرا بین بستری؟ نشنیده ام نمی شنوم تا ابد دگر آتش بگیرد از ته مو ،  موی مادری شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

این چند شب را استراحت کن علی جان  زین بعد کم کم نوبت شب زنده داریست... دنبال مرهم بهر زخم من نباشی دیگربیا فکرکفن کن زخم کاریست... شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

حالا میان بستر خود گریه می‌کنم جز من کسی نمانده به دور و بر علی من عصمت خدایم و این است گفته‌ام عمر و جَوانیَم به فدای سر علی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد

وقتی که میخِ در وسطِ شعله داغ شد چیزی نمانده بود ز خاکستر علی خواندم نماز عشق، به عشق ابوتراب در بین شعله‌ها، پشت سر علی شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تسلیت باد