مسیر جاری :
افسوس
افسوس بر آن عمر گرامي كه هدر شد آن معبد رويايي من زير و زبر شد
دردا كه تو مرد سفر عشق نبودي افسوس دل غافل من بي خبر شد
روزي كه دل عاشق من تازه نفس بود در...
بال فرشته
حتي تماشا تاراج تيشه است ديوار حاشا محتاج ريشه است
دريا به دريا آئينه باشيم بيش از هميشه بي كينه باشيم
چون بهار ، اي نگار ، بگذر به گلشن گل بيار گل...
بنده نواز
یه شهر سبز دلنواز دامن کوه و دشت ناز
بگی نگی رو به فراز اون طرف پل نیاز
تو کوچه سوز و گداز بنبست راز محله بنده نواز
پریزاد
ولوله ي ساز با تو شد آغاز محو عبور قافله ي ناز
هلهله ي ماه ، چاره ي دلخواه ! پرنكش از من ، سلسله ي آه !
پريزادي و من دلتنگ تو نشسته به سازم آهنگ تو