<br> بی تو درهر جای این دنیا اسیرغربتم تو که از اول به دلتنگى ندادى عادتم از همان روزی که از شهر خیالم پرزدی از همه دنیا گرفتی و شدی هم‌صحبتم عادتم دادى که در باران به یادت آورم عادتم دادى کنارت...

شاعر : محمدحسین ملکیان<br>

<br> دستتُ رو سرم بکش پاشو بهم یه کم بخند یه دنیا غم رو دوشمه زخمای شونه مو ببند همینکه میدونم دلت برای من دلواپسه با سختیام کنار میام همین برای من بسه پاشو ببین کی اومده ببین چقدر بزرگ شدم همونی...

شاعر : زهره زمانی<br>

<Br> عید اومد از سفر وارد خونه شده باز رسید فصل بهار با ما هم خونه شده قصه من و ما با هم اغاز شده خنده رو لبامون مثل گل باز شده رو تن این خونه برق افتاب نشست هیچ کسی در و رو به خورشید نبست باز شده...

<br> صدای پای گل میاد وا میشه چشم گلدون ابر بهاری میخونه شعر بلند بارون عید تو عید من عید همه مبارک مهمونی بهاره بهارتون مبارک مهمونی بهار تو باغ و باغچه ها به راهه تنها گذاشتن گلا تو گلخونه گناهه گلهای...

<br> باز بهار اومد گلا رو وا کرد آخر رو زمستونو سیاه کرد دیگه ابر سیاه کارش تموم شد بلبلم نغمه با گلا کرد سرما که میخواست خشک کنه باغ دید گلا میخندن اون حیا کرد دید گلا میخندن اون حیا کرد باغو بستونم...

<br> این زمستان به تماشای بهار آمده است برف با وا شدنه غنچه کنار آمده است به دل از قوله کسان که نبودند بگو بیقراری نکند روز قرار آمده است نیست جامی که دمی پر نشود از یادت ساقیا آمدن عید مبارک بادت نیست...

<br>رضا صادقی : من و تو در بهار عاشقی به صحرا می رویم من و تو در بهار عاشقی در دشت های پر گل به گشت و گذار می رویم سعید شهروز : ای یار کهنه من به کوتاهی خوابی شیرین از دستت دادم به دنبالت آمدم...

<br><br>بهار بهار ، صدا همون صدا بود / صدای شاخه ها و ریشه ها بود بهار بهار ، چه اسم آشنایی/ صدا ت میاد اما خودت کجایی وا بکنید پنجره ها رو یا نه / تازه کنید خاطره ها رو یا نه بهار اومد لباس نو تنم...