مسیر جاری :
خواهی که به طبعت همه کس دارد دوست
خواهی که به طبعت همه کس دارد دوست<br />
با هر که در اوفتی چنان باش که اوست
گر راه نمایی همه عالم راهست
گر راه نمایی همه عالم راهست<br />
ور دست نگیری هه عالم چاهست
هر که گوید کلاغ چون بازست
هر که گوید کلاغ چون بازست<br />
نشنوندش که دیدهها بازست
رفتن چو ضرورتست و منزل بگذاشت
رفتن چو ضرورتست و منزل بگذاشت<br />
من خود ننهم دلی که بر باید داشت
گوینده را چه غم که نصیحت قبول نیست
گوینده را چه غم که نصیحت قبول نیست<br />
گر نامه رد کنند گناه رسول نیست
دولت جاوید به طاعت درست
دولت جاوید به طاعت درست<br />
سود مسافر به بضاعت درست
کس نیست که مهر تو درو شاید بست
کس نیست که مهر تو درو شاید بست<br />
پس پیش تو ناچار کمر باید بست
گر سفله به مال و جاه از آزاده بهست
گر سفله به مال و جاه از آزاده بهست<br />
سگ نیز به صید از آدمیزاده بهست
خیری که برآیدت به توفیق از دست
خیری که برآیدت به توفیق از دست<br />
در حق کسی کن که درو خیری هست<br />
دانی چه گفتهاند بنی عوف در عرب
دانی چه گفتهاند بنی عوف در عرب<br />
نسل بریده به که موالید بیادب