مسیر جاری :
عمری گذشت تا به امید اشارتی
عمری گذشت تا به امید اشارتی<br />
چشمی بدان دو گوشه ابرو نهاده ایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم<br />
از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم<br />
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت<br />
به طلبکاری این مهرگیاه آمده ایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست<br />
که در این بحر کرم غرق گناه آمده ایم
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار<br />
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم
چاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنم<br />
روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم
غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش<br />
کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
گوهر معرفت آموز که با خود ببری
گوهر معرفت آموز که با خود ببری<br />
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا<br />
ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم