مسیر جاری :
نهاد حکومتي در جامعه ي آرماني قرآن کريم
بدون ترديد هر جامعه، نيازمند حکومت است؛ براي تبيين نهاد حکومت در جامعه ي آرماني بايد به دو مطلب رهبري و مديريت و نظام سياسي آن توجه کرد:
ويژگي هاي جامعه ي آرماني قرآن کريم (3)
در جامعه ي آرماني، رفاه و برخورداري نيز مورد توجه و درخواست است؛ ولي شهروندانش هرگز رفاه و آباداني و آسايش را بدون آراستگي به ايمان و دين ورزي، بر نمي گزينند و در مقامِ تعارض، رفاه و برخورداري را بر بندگيِ...
ويژگي هاي جامعه ي آرماني قرآن کريم (2)
اتحاد در پرتو آموزه هاي وحياني را بايد يکي از ويژگي هاي بارز و عام جامعه ي آرماني تلقي کرد، زيرا يکي از آموزه هاي مؤکّد قرآن در خصوص نظام اجتماعي آرماني، اتحاد و پرهيز از اختلاف و تفرقه انگيزي است:
ويژگي هاي جامعه ي آرماني قرآن کريم (1)
جامعه ي آرماني قرآن در ابعاد و شئون گوناگون اجتماعي، ويژگي هاي خاصّ خود را دارد. برخي انديشمندان مسلمان، کنار نهادن خود مختاري در برابر حاکميت خداوند متعال، اعتقاد به حاکميت خداي متعال، احترام به اراده...
گستره ي جامعه ي آرماني قرآن
گستره ي جامعه ي آرماني قرآن، همه ي انسان ها را در بر مي گيرد و جهان وطني است، زيرا مرزهاي آن جغرافيايي نيست، بلکه همان گونه که از عنوانش يعني « امت اسلامي » و از نام شهروندان آن، يعني « مسلمانان » آشکار...
هدف جامعه ي آرماني قرآن
اغلب بلکه همه جوامع آرماني بشري، هدف کلي خود را تحقق عدالت و تأمين کمال و سعادت آدمي، معرفي کرده اند، ولي به دليل آن که سعادت، کمال و عدالت، در ديدگاه هر يک، تعريف و مصداق خاصي دارد، اهداف جزئي و تفصيلي...
نام و عنوان جامعه ي آرماني قرآن
هر مکتب، پيروان خود را به دليل انتساب آن ها به امر خاصي، با نام و عنوان ويژه اي، مشخص و نامگذاري کرده است؛ برخي عنوانِ پيروان خود را به دليل انتساب به قوم و نژادي خاص همانند يهود يا بني اسرائيل يا به...
شناخت واژگان اجتماعي قرآن و بسامد آن
در قرآن کريم واژه ي جامعه و مجتمع به کار نرفته است، ولي واژگاني هم چون: امت، ناس، اناس، شعوب، قوم، قبايل، قرن، قرون، شريعت، شرعه، شيع، منهاج، مترف، ملأ، ملوک، طاغوت، جبار، ولي، اوليا، مصلح و امام، فراوان...
انسان و زندگي اجتماعي در قرآن
دانشوران در مورد زندگي اجتماعي انسان بر يک رأي نيستند؛ برخي زيست شناسان، روان شناسان، فيلسوفان و مفسران همانند مک دوگال، فرويد ، ابونصر فارابي، علامه طباطبايي،و استاد مطهري، رويکرد به