مسیر جاری :
![داستانک های عاشورا داستانک های عاشورا](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/news/ashurasastan.jpg)
داستانک های عاشورا
20 داستان کوتاه از عاشورا را در"داستانک های عاشورا" راسخون دنبال کنید
![داستانک های مادر | داستان کوتاه درباره مادر داستانک های مادر | داستان کوتاه درباره مادر](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/news/hazrat-fateme-mother-rasekhoon.jpg)
داستانک های مادر | داستان کوتاه درباره مادر
داستانک های مادر از سری داستان های کوتاه و جذاب درباره مادر و مادر هستی حضرت فاطمه سلام الله علیها در مجموعه داستانک های راسخون
![داستانک های پرستاری | داستان کوتاه پرستار داستانک های پرستاری | داستان کوتاه پرستار](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/news/roze_parastar-4.jpg)
داستانک های پرستاری | داستان کوتاه پرستار
داستانک های پرستاری را در داستان های کوتاه پرستار را در سری پنجم داستانک های راسخون دنبال کنید
![داستانک های ابوذر غفاری داستانک های ابوذر غفاری](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/news/57cfbff1-6f84-4d11-9b47-8173fc8982e9.jpg)
داستانک های ابوذر غفاری
پنج داستان های کوتاه از زندگی سراسر الگو ابوذر غفاری را در " داستانک های ابوذر غفاری" باعنوان های: داستان بت پرستی. داستان اسلام آوردن ابوذر، ارزش امام علی در بیان ابوذر، آزادگی و بندگی، ساده زیستی ابوذر...
![داستانک هایی از حضرت معصومه | ماجرای وقف پل آهنچی قم داستانک هایی از حضرت معصومه | ماجرای وقف پل آهنچی قم](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/news/dastanak1-compressed.jpg)
داستانک هایی از حضرت معصومه | ماجرای وقف پل آهنچی قم
سفر بهانه بود،
قرار بود در مدینه نمانی،
قرار بود این فاطمه حرم داشته باشد...
داستانک هایی با موضوع حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها / ماجرای جالب چگونگی ساخته شدن پل آهنچی در قم / شفای یکی از خدام...
![معجزۀ آسانسور (قسمت آخر) معجزۀ آسانسور (قسمت آخر)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/ddddsdsd.jpg)
معجزۀ آسانسور (قسمت آخر)
از شدت ناراحتی دستان کیوان میلرزید. با ناراحتی تمام به سمت درب رفت و چند بار محکم به آن لگد زد و دوباره در گوشه ای نشست. حتی تصور قیافۀ «صنوبری»، اعصابش را خراب تر میکرد. یه یاد میآورد چند ماه قبل را...
![معجزۀ آسانسور (قسمت دوم) معجزۀ آسانسور (قسمت دوم)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/dd3e4024-7c35-404a-8e75-248aca793f70.jpg)
معجزۀ آسانسور (قسمت دوم)
...کیوان که انگار تازه متوجه سرمای هوا شده بود کمی خود را جمع و جور کرد و به صفحه موبایل خود نگاه کرد تا ببیند ساعت چند است. یادش آمد که گوشی او شارژ تمام کرده و با نمکپراکنی امیر و میثم، فراموش کرده...
![معجزۀ آسانسور (قسمت اول) معجزۀ آسانسور (قسمت اول)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/7e6ed62c-baf5-4682-b175-415ad54715cf.jpg)
معجزۀ آسانسور (قسمت اول)
کلید را چرخاند و در اتاق را باز کرد. برگه ای از لای در روی زمین افتاد، بی اعتنا به برگه رفت به سمت تخت و روی آن وِلو شد. زیر لب غُرغُری کرد و چشمان خود را بست. چند دقیقه ای نگذشته بود که با صدای امیر و...
![انتظار آسان تر با این دستگاه انتظار آسان تر با این دستگاه](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/8797compressed.jpg)
انتظار آسان تر با این دستگاه
با این ماشین های فروش که به تازگی در سراسر فرانسه ظاهر شده اند، انتظار برایتان آسان خواهد بود.
![به خدا اعتماد کن! به خدا اعتماد کن!](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/31576-khoda.jpg)
به خدا اعتماد کن!
زن فقیری که شوهرش فلج بود، با اطمینان از اینکه خداوند پول و غذا و سایر مایحتاجش را فراهم خواهد کرد، وارد فروشگاهی شد و از فروشنده چیزهای مورد نیازش را خواست.