مسیر جاری :
کنج دلم را رفت و رو می کنم
و این شب جمعه
دلم می خواهد گوشه صحن تو را جارو بزنم
اما حالا...
کنج دلم را رفت و رو می کنم
بربام دلم نور بیفشان
یک صبح دگر آمده و باز، تو خورشید/بربام دلم نور بیفشان؛ سحرم کن
جا ماندم از دعای فرج زیر قبه اش
کار دستم داد آخر قلب ناپاکم ، حسین (ع) /
اربعین ، پای پیاده ، رفت از دستم که رفت ...
اربعین گر نروم کرب و بلا میمیرم
بشـوم باز مـن انگشت نَما می میرم/ اربعین ، گَر نروم کربُ بلا میمیرم
من بمانم شک ندارم آبرویم میرود...
آقا... دوست،همسایه،غریب و آشنا عازم شدند/من بمانم شک ندارم آبرویم میرود...
اللهم ارزقنا کربلا
مرغ دلم به عشق شما پر کشیده است/
تا آسمان کرببلاتان پریده است/
من آمدم برای شما نوکری کنم/
من را خدا برای همین آفریده است
و من همان جامانده همیشگی
نقطه سر خط...
و من
همان جامانده همیشگی
امسال طلسم کربلا را بشکن...
السلام علیک یا ابا عبدالله
السلام ای پسر فاطمه یا ثارالله/
بابی انت و امی یا اباعبدالله
در دلم مانده که بگویی تو اربعین کربلا نمیخواهی...
چه شود فرصت دیدار به ما هم بدهند؟
فیض هم صحبتی یار به ما هم بدهند؟
آن قدر بر در این خانه گدا می مانیم
لقب نوکر دربار به ما هم بدهند
کاش بادهای پاییزی عطر سیب حرمت را برایمان بیاورند...
حالت عجز مرا درمانده می فهمد فقط/
درد ما را مو به مو وامانده می فهمد فقط/
کارمان از صحبت و دلداری و اینها گذشت/
حال یک جامانده را جامانده می فهمد فقط