مسیر جاری :
سخن آوا | ریحانه کربلا (استاد بندانی نیشابوری)
فکَیفَ أَصبرُ عَلی فراقک؟!
تا به وصال نگاهت برسم...
مرهم این صبر یاد توست!
یاد تو میبارد بر وادی دلم...
و عطر وصال را هدیه میآورد
برای شیداییهایم!
تولدی دوباره
در آن هنگام که درهای تمام عالم اسباب به روی انسان بسته میشود، کارد به استخوانش میرسد و از هر نظر درمانده و مضطر میگردد، تنها کسی که میتواند قفل مشکلات را بگشاید و بنبستها را برطرف نماید، نور امید...