0
مسیر جاری :
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 224 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 224

الهی تو آنی که از بنده نا سزا بینی و به عقوبت نشتابی، از بنده کفر می شنوی و نعمت از او باز نگیری و توبت و انابت بر او عرصه کنی و به پیغام و خطاب خود او را باز خوانی و اگر باز آمد او را وعدهٔ مغفرت دهی...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 223 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 223

الهی عارف تو را به نور تو میداند و از شعاع وجود عبارت نمیتواند در آتش مهر می سوزد و از نار باز نمی پردازد.<br /> این جهان و آن جهان و هر چه هست<br /> عاشقان را روی معشوق است و بس<br /> گر نباشد قبلهٔ...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 222 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 222

الهی او که حق بدلیل جوید به بیم و طمع پرستد او که حق را باحسان دوست دارد روز محنت برگردد، او که حق را بخویشتن جوید نا یافته یافته پندارد.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 221 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 221

الهی عظیم شانی و همیشه مهربانی، قدیم احسان و روشن برهانی هم نهانی هم عیانی از دیده ها نهانی و جانها را عیانی نه به چیزی مانی تا گویم که چنانی، آنی که خود گفتی و چنانکه خود گفتی آنی.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 220 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 220

الهی زندگی همه با یاد تو، شادی همه با یافت تو و جان آنست که در او شناخت تو است، خدایا موجود نفسهای جوانمردانی، حاضر دلهای ذکر کنندگانی ازنزدیکت نشان می دهند و بر تر از آنی، از دورت می پندارند و نزدیکتر...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 219 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 219

الهی ای نا دریافته یافته و نا دیدهٔ عیان، ای در نهانی پیدا و در پیدایی نهان یافت تو روز است که خود بر آید ناگهان یابندهٔ تو نه بشادی پرداز نه باندوهان، بر سر ما را کاری که از آن عبارت نتوان.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 218 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 218

الهی دریغا که روزگار بر باد دادیم و شکر نعمت ولی نعمت نگُذاردیم، دریغا که قدر عُمر خویشتن نشناختیم و از کار دنیا به اطاعت مولا نپرداختیم، دریغا که عُمر عزیز بسر آمد و روزگار بگُذشت.<br /> ای خداوندان...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 217 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 217

الهی چون یتیم بی پدر گریانم ف درمانده در دست خصمانم، خستهٔ گناهم و از خوزشتن بر تاوانم، خراب عمر و مفلس روزگار، من آنم. خداوندا فریاد رس که از نا کسی خود بفریادم.
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 216 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 216

الهی بقدر تو نادانم و سزای تو را ناتوانم در بیچارگی خود سرگردانم، روز بروز بر زیانم، چون منی چون بود چنانم، و از نگریستن در تاریکی بفغانم که بر هیچ چیز هست ما ندانند چشم بر روزی دارم که تو بمانی و من نمانم...
مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 215 عارفانه

مناجات نامه | خواجه عبدالله انصاری: شماره 215

الهی ذکر تو بهرهٔ مشتاق است و روشنایی دیده و دولتی جان و آیین جهان یک ذرّه فزودن به دوستی از دو جهان است یک لحظه با دوست خوشتر از جان است پس یک نفس با دوست ملک جاودان است، عزیز آن بنده که سزاوار آنست این...