مسیر جاری :
تب تلخ
خدا ما رو برای هم نمی خواست فقط می خواست هم رو فهمیده باشیم بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست فقط خواست نیمه مون رو دیده باشیم
تموم لحظه های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود خودش ما رو برای هم نمی...
عشق می یاد
هر کسی دنبال خبر می گرده بهش بگین عشق داره بر می گرده عشق میاد ، همین روزها خیلی زود عشق میاد ، تازه می فهمیم کی بود
وقتی میاد ، دور و برش شلوغ نیست این دفعه حتما ، خودشه ، دروغ نیست وقتی میاد ، زندگی...
رفتنی
تو می ری با یکی دیگه که قدر تو رو نمی دونه که رویات رو نمی فهمه ، نگاهت رو نمی خونه
به تو عادت کنه شاید ، یا شاید عاشقت باشه ولی قلبش می تونه رو کسی غیر از تو هم واشه تو رو اصلا نمی شناسه
براش فرقی...
خوشبختی
می خواستم بهت بگم چقدر پریشونم دیدم خود خواهیه ، دیدم نمی تونم تحمل می کنم بی تو به هر سختی به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی
به شرطی که بدونم شاد و خوشبختی به شرطی بشنوم دنیات آرومه
فال
من رو ویرون کنی ، آباد می شم تو زندونم کنی ، آزاد می شم آره مجنون می شم وقتی که تلخی
یک کم شیرین بشی ، فرهاد می شم یک کم شیرین بشی ، فرهاد می شم
حقیقت داره دلتنگی
دلیل اینکه آرومم ، امید لمس دست هاته همین لبخند پنهانی ، کنار لحن گیراته
دلیل اینکه تنهایی ، همین دست های تنهامه همین دنیای تاریکم ، همین تردید چشمامه
دچار
چه بسازی چه نسازی ، دل من کوکه با سازت همه ی اوج غرورم ، سهم قلب بی نیازت حال من خوبه با عشقت گر چه دورم از وصالت
واسه من کافیه رویات ، واسه من بسه خیالت آرزوم ، بودن کنارت ، حتی یک لحظه تو خوابه چه بپرسی...
گریه
گریه نمی کنم نه اینکه سنگم گریه غرورم رو به هم می زنه مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه ، قدم می زنه
گریه نمی کنم ، نه اینکه خوبم نه اینکه دردی نیست ، نه اینکه شادم یک اتفاق نصفه نیمه ام که ، یهو...
تمام می شوم شبی
مام می شوم شبی فقط به من اشاره کن بگو که با منی هنوز اشاره ای دوباره کن تمام میشوم شبی ازاین همه رها شدن از این سکوت تن شکن
اسیر گریه ها شدن
سرو جوون
بخون تو خواب كوچه ها ب خون به نام زندگي بخون كه بيدار بشيم از خواب بلند بچگي آينه ي قدي زمون مي گه چقدر بزرگ شدي
راهمونو گم نكنيم نذار بگن نا بلديم