0
مسیر جاری :
از بهر دل یکی به دست آوردن سعدی

از بهر دل یکی به دست آوردن

از بهر دل یکی به دست آوردن<br /> مطبوع نباشد دگری آزردن
دلت خوش باد و چشم از بخت روشن سعدی

دلت خوش باد و چشم از بخت روشن

دلت خوش باد و چشم از بخت روشن<br /> به کام دوستان و رغم دشمن
خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم سعدی

خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم

خفتی و به خفتنت پراکنده شدیم<br /> برخاستی و به دیدنت زنده شدیم
گر بلندت کسی دهد دشنام سعدی

گر بلندت کسی دهد دشنام

گر بلندت کسی دهد دشنام<br /> به که ساکن دهی جواب سلام
هر که آمد بر خدای قبول سعدی

هر که آمد بر خدای قبول

هر که آمد بر خدای قبول<br /> نکند هیچش از خدا مشغول
ای پیک نامه بر که خبر می‌بری به دوست سعدی

ای پیک نامه بر که خبر می‌بری به دوست

ای پیک نامه بر که خبر می‌بری به دوست<br /> یا لیت اگر به جای تو من بودمی رسول
بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک سعدی

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک

بد نه نیکست بی‌خلافت ولیک<br /> مرد خالی نباشد از بد و نیک
با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق سعدی

با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق

با هر کسی به مذهب وی باید اتفاق<br /> شرطست یا موافقت جمع یا فراق
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف سعدی

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف

مکن عمر ضایع به افسوس و حیف<br /> که فرصت عزیزست و الوقت سیف
گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ سعدی

گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ

گر خود همه عالم بگشایی تو به تیغ<br /> چه سود که باز می‌گذاری به دریغ؟