مسیر جاری :
عرفه، حرف من و توست که او میگوید
عرفه، حرف من و توست که او میگوید<br />
عرفه، شرط حضور است که او میگوید<br />
عرفه، سوز و گداز من بی سامان است<br />
عرفه، باغ نیازم که در این دامان است<br />
لبیک که در دل عرفات است و منایم
لبیک که در دل عرفات است و منایم<br />
لبیک که از خویش نمودند جدایم<br />
لبیک که سر تا به قدم محو خدایم<br />
لبیک که امروز ندانم به کجایم<br />
چه خوب شد عرفه دلبرم صدایم کرد
چه خوب شد عرفه دلبرم صدایم کرد<br />
خدا به خاطر ارباب این عطایم کرد<br />
به دامن جبل الرحمه پا به پای حبیب<br />
به آستان رفیع دعا رهایم کرد<br />
تنگ غروب و ساحلِ شور و نوای عرفه
تنگ غروب و ساحلِ شور و نوای عرفه<br />
شکسته کشتی دلم، به نالههای عرفه<br />
بر پرِ سجادهی دل، گره نشسته، وا نما<br />
ای گل سجاده نشین، به یک دعای عرفه<br />
آه ای خیمه نشین عرفات
آه ای خیمه نشین عرفات<br />
وارث خون قتیل العبرات<br />
در کجایی که دلم بی تاب است<br />
تشنهام وصل تو جانم ناب است<br />
ای حلقه اتصال این ارض و سما
ای حلقه اتصال این ارض و سما<br />
ای جمعه به جمعه کنج سرداب دعا<br />
با مهر شما رزق دل امضا بشود<br />
در این عرفه، همرهتان، کرب و بلا<br />
عرفه روضه زینب چقدر میچسبد
عرفه روضه زینب چقدر میچسبد<br />
عرفه دیدهی بارانی و تر میچسبد<br />
عرفه بال بگیرم ز دم روضهی تو<br />
بزنم تا حرم پاک تو پر میچسبد<br />
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین
ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین<br />
چشمهی آب حیاتی لک لبیک حسین<br />
خط پیشانی تو مظهر وجه الهی<br />
بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین<br />
عرفه نور بود معرفت و شور بود
عرفه نور بود معرفت و شور بود<br />
دل بیدار بدان جلوهای از طور بود<br />
عرفه وصف خداوند ز لبهای خود است<br />
عرفه، عشق نگر غرق به دریای خود است<br />
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات
کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات<br />
دست ما را برساند به دعای عرفات<br />
موسی من تو به دنبال کدامین خضری؟<br />
گوشهی چشم تو ابری ست پر از آب حیات<br />