مسیر جاری :
در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند
در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند<br />
وقت کرم تو فقرا فرق ندارند<br />
خواندی تو دگر بار به کویت همگان را<br />
هرکس که به سرمایهی خود دیده زیان را<br />
ای امیر عرفه روح مناجات تویی
ای امیر عرفه روح مناجات تویی<br />
مشعر و سعی و صفا مروه و میقات تویی<br />
ای امیر عرفه حالِ مناجات بده<br />
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده<br />
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است<br />
مثل من شرمنده گنهکار زیاد است<br />
اما کرم توست که بسیار زیاد است<br />
بخشندگیات حضرت ستار زیاد است<br />
حالم از حال دعای عرفه بخشیدی
کرمت هیچ مرا فرصت گفتار نداد<br />
هرچه می خواستم ای دوست، عطایم کردی<br />
حالم از حال دعای عرفه بخشیدی<br />
با چنین حال تو راهی منایم کردی<br />
دل ما را به سوی خویش کشیدی یا رب
دل ما را به سوی خویش کشیدی یا رب<br />
باز از پنجهی این نفس رهایم کردی<br />
تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیاز<br />
بر در رحمت و امید گدایم کردی
عرفه آمده و باز صدایم کردی
عرفه آمده و باز صدایم کردی<br />
میهمان حرمِ جود و سخایم کردی<br />
فرصت دیگری آمد که مرا عفو کنی<br />
تا ببخشی گنهم را تو صدایم کردی<br />
ای امیر عرفه دست من و دامانت
ای امیر عرفه دست من و دامانت<br />
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت<br />
ای امیر عرفه ذکر لبت را قربان<br />
حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان<br />
عصر روز عرفه کرب و بلا میخواهم
بندگی در کنفِ کرب و بلا میخواهم<br />
شور و شین و شعفِ کرب و بلا میخواهم<br />
من که جامانده ام از رحمت ماه رمضان<br />
عصر روز عرفه کرب و بلا میخواهم<br />
امشب بخوانم ذات پاکِ کبریا را
امشب بخوانم ذات پاکِ کبریا را<br />
یارب ببخشا این گدای بی نوا را<br />
تو خواندی و من آمدم برداری از من<br />
سنگینیِ بارِ معاصیُّ و خطا را<br />
باز آمدهام توبه کنم من ز گناهم
باز آمدهام توبه کنم من ز گناهم<br />
گویم دلم از جرم و خطا باز جدا شد<br />
با دست تهی آمده ام توشه بگیرم<br />
هنگام گره وا شدن از کار گدا شد<br />
<br />