0
مسیر جاری :
در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند روز عرفه

در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند

در کوی وفا شاه و گدا فرق ندارند<br /> وقت کرم تو فقرا فرق ندارند<br /> خواندی تو دگر بار به کویت همگان را<br /> هرکس که به سرمایه‌ی خود دیده زیان را<br />
ای امیر عرفه روح مناجات تویی روز عرفه

ای امیر عرفه روح مناجات تویی

ای امیر عرفه روح مناجات تویی<br /> مشعر و سعی و صفا مروه و میقات تویی<br /> ای امیر عرفه حالِ مناجات بده<br /> بر گدای حرمت وقت ملاقات بده<br />
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است روز عرفه

امروز به کوی تو گرفتار زیاد است

امروز به کوی تو گرفتار زیاد است<br /> مثل من شرمنده گنهکار زیاد است<br /> اما کرم توست که بسیار زیاد است<br /> بخشندگی‌ات حضرت ستار زیاد است<br />
حالم از حال دعای عرفه بخشیدی روز عرفه

حالم از حال دعای عرفه بخشیدی

کرمت هیچ مرا فرصت گفتار نداد<br /> هرچه می خواستم ای دوست، عطایم کردی<br /> حالم از حال دعای عرفه بخشیدی<br /> با چنین حال تو راهی منایم کردی<br />
دل ما را به سوی خویش کشیدی یا رب روز عرفه

دل ما را به سوی خویش کشیدی یا رب

دل ما را به سوی خویش کشیدی یا رب<br /> باز از پنجه‌ی این نفس رهایم کردی<br /> تا نیارم به سوی هیچ کسی روی نیاز<br /> بر در رحمت و امید گدایم کردی
عرفه آمده و باز صدایم کردی روز عرفه

عرفه آمده و باز صدایم کردی

عرفه آمده و باز صدایم کردی<br /> میهمان حرمِ  جود و سخایم کردی<br /> فرصت دیگری آمد که مرا عفو کنی<br /> تا ببخشی گنهم را تو صدایم کردی<br />
ای امیر عرفه دست من و دامانت روز عرفه

ای امیر عرفه دست من و دامانت

ای امیر عرفه دست من و دامانت<br /> جان به قربان تو و گردش آن چشمانت<br /> ای امیر عرفه ذکر لبت را قربان<br /> حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان<br />
عصر روز عرفه کرب و بلا می‌‎خواهم روز عرفه

عصر روز عرفه کرب و بلا می‌‎خواهم

بندگی در کنفِ کرب و بلا می‌‎خواهم<br /> شور و شین و شعفِ کرب و بلا می‌‎خواهم<br /> من که جامانده ام از رحمت ماه رمضان<br /> عصر روز عرفه کرب و بلا می‌‎خواهم<br />
امشب بخوانم ذات پاکِ کبریا را روز عرفه

امشب بخوانم ذات پاکِ کبریا را

امشب بخوانم ذات پاکِ کبریا را<br /> یارب ببخشا این گدای بی نوا را<br /> تو خواندی و من آمدم برداری از من<br /> سنگینیِ بارِ معاصیُّ و خطا را<br />
باز آمده‌ام توبه کنم من ز گناهم روز عرفه

باز آمده‌ام توبه کنم من ز گناهم

باز آمده‌ام توبه کنم من ز گناهم<br /> گویم دلم از جرم و خطا باز جدا شد<br /> با دست تهی آمده ام توشه بگیرم<br /> هنگام گره وا شدن از کار گدا شد<br /> <br />