0
مسیر جاری :
میخانه حسام الدین سراج

میخانه

الا ای پیر فرزانه مکن منعم ز میخانه که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم سزد کز خاتم لعلش زنم لاف سلیمانی چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم
ساز و آواز ماهور2 حسام الدین سراج

ساز و آواز ماهور2

ای عشق ای عشق ای عشق ای عشق ای عشق زمین و آسمان آیه ی توست بنیاد ستون بیستون پایه ی توست چون ره گذری خسته که می آساید آسایش آفتاب در سایه ی توست آسایش آفتاب در سایه ی توست
ساز و آواز ماهور حسام الدین سراج

ساز و آواز ماهور

پیش بیاااااااا پیش بیااااا پیــــــش تـــــر تا که بگویـــم غم دل بیـــش تــــر تا که بگوووویم غم دل بیـــش تـــــر دوست ترت دارم از هرچه دوست ای تو به من از خود من خویش تر ای تو به...
ساز و آواز دشتی حسام الدین سراج

ساز و آواز دشتی

سر زد به دل دوباره غم کودکانه ای آهسته می تراود از این غم ترانه ای ( ای دوست، خدا دلم ای یار، هآآآآآی ) باران شبیه کودکی ام پشت شیشه هاست دارم هوای گریه دارم هوای گریه خدایا بهانه ای!
زلف دوتا حسام الدین سراج

زلف دوتا

کس نیست که افتاده ی آن زلف دو تا نیست در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست ؟! از بهــر خــدا زلف مپیــرای که مــا را شب نیست که صد عربده با باد صبا نیست گر پیر مغــان مرشد ما شد چه...
حافظ خلوت نشین حسام الدین سراج

حافظ خلوت نشین

حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد ازسر پیمان گذشت ، برسر پیمانه شد شاهد عهد شباب آمده بودش بخواب باز به پیرانه سر عاشق و دیوانه شد حافظ خلوت نشین دوش به میخانه شد ازسر پیمان...
جامه دران حسام الدین سراج

جامه دران

کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند اهل نظر آنند که چشمی به ارادت با روی تو دارند و دگر بی بصرانند هر کس غم دین دارد و هرکس غم دنیا بعد از...
تیغ دلدار حسام الدین سراج

تیغ دلدار

مرا مهر سيه چشمان، مرا مهر سيه چشمان / زسر بيرون نخواهد شد، زسر بيرون نخواهد شد قضاي آسمانست اين، قضاي آسمانست اين / ديگرگون نخواهد شد، ديگرگون نخواهد شد الا يا ايها الساقي، الا يا ايها الساقي ادركسا...
بوی بهشت حسام الدین سراج

بوی بهشت

تو را نادیدن ما غم نباشد که در خیلت به از ما کم نباشد من از دست تو در عالم نهم روی ولیکن چون تو در عالم نباشد ولیکن چون تو در عالم نباشد ...
باغ آشنایی حسام الدین سراج

باغ آشنایی

به باغ عشق و آشنایی ، خزان رسیده از جدایی تو ای بهار آرزوها جدا ز ما بگو کجایی سوی جنون کشانیم ، به خاک و خون نشانیم دوباره گر نخوانیم ز راه لطف و مهربانی ز دست غم در آتشم ، چو شعله...