0
مسیر جاری :
ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت حافظ

ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت

ز روی دوست مرا چون گل مراد شکفت<br /> حواله سر دشمن به سنگ خاره کنم
از نامه سیاه نترسم که روز حشر حافظ

از نامه سیاه نترسم که روز حشر

از نامه سیاه نترسم که روز حشر<br /> با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم
کو پیک صبح تا گله های شب فراق حافظ

کو پیک صبح تا گله های شب فراق

کو پیک صبح تا گله های شب فراق<br /> با آن خجسته طالع فرخنده پی کنم
این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست حافظ

این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست

این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست<br /> روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم
با صبا افتان و خیزان می روم تا کوی دوست حافظ

با صبا افتان و خیزان می روم تا کوی دوست

با صبا افتان و خیزان می روم تا کوی دوست<br /> و از رفیقان ره استمداد همت می کنم
دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش حافظ

دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش

دیده بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش<br /> زین دلیری ها که من در کنج خلوت می کنم
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم حافظ

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم

من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم<br /> صد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور حافظ

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور

باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور<br /> با خاک کوی دوست برابر نمی کنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است حافظ

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است

تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است<br /> گفتم کنایتی و مکرر نمی کنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن حافظ

ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن

ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن<br /> محتاج جنگ نیست برادر نمی کنم