تجربه نشان داده که نظارت بر کل امور سازمان صدا و سیما با گستردگی و حجم بالای برنامه ها و امور پرسنلی، کار ساده‌ای نیست، به ویژه باید نظارت‌ها از بررسی صحنه‌های سمعی و بصری به پشت صحنه ها معطوف شده و انگیزه‌ها، هدف‌ها، گرایش‌ها، برنامه‌ها، محاسبات و اندیشه‌هایی که در تولید محصولات روی صحنه صدا و سیما نقش دارند را مورد توجه قرار دهند و در کنترل‌ها، به تخلفات سیاسی بسنده نکنند.
 
گاه صدا و سیما ممکن است به بهانه ایجاد فرهنگ شادی و شادابی، جامعه را به ابتذال فرهنگی بکشاند و گاه با طرح توسعه سیاسی به ترویج وابستگی به غرب بپردازد و یا با رویکرد توسعه اقتصادی، روح تکاثر و اختلاف طبقاتی را دامن بزند. به این ترتیب می‌توان به اهمیت و نقش حساس شورای نظارت بر صدا و سیما پی برد. نظارتی که اگر به درستی اعمال شود می‌تواند در ایجاد تعادل و توازن فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه اسلامی به ویژه در برابر تهاجم فرهنگ بیگانه و تأمین آزادی بیان، عامل تعیین کننده ای باشد.
 
در شورای نظارت بر صدا و سیما نباید تنها به حفظ سهم تبلیغاتی هر کدام از سه قوه و آن هم در حد رؤسای سه قوه اکتفا شود و تفکر شرکت سهامی بر آن حاکم باشد، اگر نظارت شورا بر اساس استفاده حداکثر هر کدام از سه قوه از امکانات تبلیغی صدا و سیما تنظیم و برنامه ریزی شود، بی گمان اهداف سازمان صدا و سیما و اهداف و رسالت شورای نظارت محقق نخواهد شد، به نظر می رسد معنای شورایی بودن نظارت بر صدا و سیما آن است که سازمان توسط نمایندگان ملت در مجلس و نمایندگان رییس جمهور منتخب مردم و هم نمایندگان قوه قضاییه در مسیری که در جهت خدمت به اعتلای کشور است، نظارت و کنترل شود.
 
هرگز مفهوم نظارت بر صدا و سیما که رسالت تأمین آزادی بیان را بر عهده دارد، به معنای سانسور و نقض استقلال این سازمان نیست، بلکه برعکس باید گفت رسالت شورای نظارت بر صدا و سیما مراقبت و بررسی فعالیت‌های سازمان در راستای حفظ استقلال و تأمین آزادی بیان به منظور جلوگیری از تخلفات و انحراف است.
 
تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نخستین روزهای پیروزی انقلاب در کنار ارتش جمهوری اسلامی ایران که به موجب اصل 143 قانون اساسی پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را بر عهده دارد، ابهاماتی را برانگیخت که از آن جمله تداخل مسئولیت ها بود، ولی اصل ۱۰۰ قانون اساسی به صراحت تمایز راهبردی این دو سازمان دفاعی و امنیتی را بیان و همه ابهامات را برطرف و به هرگونه پرسشی در این زمینه پاسخ گفت قانون اساسی هدف و رسالت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن معرفی و بر پابرجا بودن آن تأکید کرد.
 
اصل نهم قانون اساسی ضمن بیان اصول سیاسی نظام مبنی بر آزادی، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی کشور، این اصول را تفکیک ناپذیر دانسته و حفظ آنها را بر عهده دولت و آحاد ملت قرار داده است. این اصل در فصل اول قانون اساسی از جمله اصول بنیادی جمهوری اسلامی است که تفسیر آنها در فصل‌های دیگر قانون اساسی به طور مشروح بیان شده و بر اساس این روال، پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی بر عهده ارتش جمهوری اسلامی ایران و آزادی ها بر عهده نهادهایی چون انتخابات، مطبوعات، احزاب و صدا و سیما بوده و تضمین آن به قوه قضاییه تفویض شده که برای حفظ و گسترش آزادیها و حقوق عمومی از توان خود بهره بگیرند. بی گمان این اصول، بخشی از دستاوردهای انقلاب و ارزشهای نظام اسلامی است، اما این اصول همه انقلاب نیست. انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن شامل همه اصول قانون اساسی به ویژه محتوای اصولی است که در اصل ۱۷۷ قانون اساسی تغییرناپذیر اعلام شده است.
 
اسلامی بودن نظام، جمهوریت، پایه‌های ایمانی و اهداف حکومت، امامت و ولایت امر، اداره امور کشور به اتکای آرای عمومی، دین و مذهب رسمی کشور و بالاخره ابتنای تمامی قوانین و مقررات و شرایط انتخابها بر موازین اسلامی، بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است که راهکارهای رسیدن به عدالت و خداجویی را که دو محور اصلی رسالت انبیای الهی است، برای آحاد ملت فراهم می کند.
 
با وجود این، انقلاب اسلامی حتی از کل نظام اسلامی فراتر است و نظام اسلامی در مفهوم گسترده آن، خود یکی از پدیده های برخاسته از انقلاب اسلامی است. برای نگهبانی از انقلاب، باید نخست ماهیت این انقلاب را شناخت، انقلابی که وقتی پیروز شد همه این آثار و برکات شناخته شده، به منصه ظهور رسید و نهادینه شد.
 
آنچه که به ظاهر تجلی کرد، سقوط رژیم سلطنتی و کوتاه شدن دست حامیان آن از اداره کشور بود، ولی این حالت، خود یکی از آثار انقلاب و پیروزی آن به شمار می آید، پس انقلاب اسلامی چه بود که وقتی پیروز شد این همه آثار از آن ظاهر شد؟
 
انقلاب اسلامی عبارت از مجموعه ایده‌هایی بود که امام (رحمه الله) را وادار به مبارزه با رژیم ستمشاهی کرده، خواسته ها و اراده ملت ایران را همسو و در مسیر تحقق آن آرمانها و ایده ها، بسیج کرد. شاید کلمات و ادبیات متعارف، قادر به بیان همه محتوای انقلاب اسلامی نباشد، ولی اگر بخواهیم عبارت جامعی به کار ببریم، گویاتر از «اسلام حاکم نمی‌توان یافت. البته اسلام حاکمی که با تاریخ انقلاب تفسیر و همراه آن باشد. اکنون وقتی از نگهبانی انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن به عنوان یک وظیفه بر عهده یک نهاد نظامی، مردمی، امنیتی و سیاسی گفت وگو می کنیم با محتوای حجیم ارزش ها و اصولی مواجه هستیم که بار تاریخ انقلاب را تداعی می کنند.
 
نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن را با نگهبانی یکی از این دستاوردها، یعنی انطباق قوانین و مقررات کشور با موازین اسلامی که بر عهده فقهای شورای نگهبان است، مقایسه می کنیم، بی شک این اصل که مفاد اصل چهارم قانون اساسی است، از اهداف و ارزش های مهم انقلاب اسلامی محسوب می شود، اما در مقایسه با اصل انقلاب و با همه دستاوردهای آن چون جزء در مقابل کل است. در حقیقت وظیفه سنگین نگهبانی از انقلاب و ارزش های آن رسالت رهبری انقلاب است. رسالتی که خبرگان رهبری باید آن را در کارنامه رهبری به وضوح ببینند که حجم انجام این رسالت با صفات رهبری همخوانی داشته باشد. بازوی توانای رهبری در انجام این وظیفه خطیر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
 
 چنانکه فقهای شورای نگهبان هم به نوبه خود بازوی رهبری در انجام اصل چهارم و نگهبانی از اسلامی بودن قوانین و مقررات است. این نهاد به لحاظ سازمانی و فرماندهی باید مستقل از قوای سه گانه و فارغ از جزییات و افت و خیزهای سیاسی، اساس و بنیان داشته باشد، تا جریان های داخلی و توطئه های خارجی آسیبی به انقلاب و دستاوردهای آن وارد نیاورد.
 
منبع: نظارت بر اعمال حکومت و عدالت اداری، آیت الله عباسعلی عمید زنجانی و دکتر ابراهیم موسی‌زاده، صص105-102، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1389