گر قابل ملال نيم، شاد کن مرا

شاعر : صائب تبريزي

ويران اگر نمي‌کني آباد کن مراگر قابل ملال نيم، شاد کن مرا
از وعده‌ي دروغ، دلي شاد کن مراحيف است اگر چه کذب رود بر زبان تو
بر هر زمين که سايه کني، ياد کن مراپيوسته است سلسله‌ي خاکيان به هم
اي پير دير، همتي امداد کن مراشايد به گرد قافله‌ي بيخودان رسم
ديوانه‌ي قلمرو ايجاد کن مراگشته است خون مرده جهان ز آرميدگي
چون سرو و بيد ازثمر آزاد کن مرابي حاصلي ز سنگ ملامت بود حصار
يک ره تو نيز گوش به فرياد کن مرادارد به فکر صائب من گوش عالمي