ما نقل باده را ز لب جام کرده‌ايم

شاعر : صائب تبريزي

عادت به تلخکامي از ايام کرده‌ايمما نقل باده را ز لب جام کرده‌ايم
صلح از دهان يار به پيغام کرده‌ايمدانسته‌ايم بوسه زياد از دهان ماست
بسيار صبح آينه را شام کرده‌ايماز ما متاب روي، که از آه نيم شب
هموار خويش را ز پي نام کرده‌ايمسازند ازان سياه رخ ما، که چون عقيق
در خلد نان پخته خود خام کرده‌ايمما همچو آدم از طمع خام دست خويش
ما خويش را خلاص ازين دام کرده‌ايمچشم گرسنه، حلقه‌ي دام است صيد را
چون لاله اختصار به يک جام کرده‌ايمصائب به تنگ عيشي ما نيست ميکشي