ما خنده را به مردم بي‌غم گذاشتيم

شاعر : صائب تبريزي

گل را به شوخ چشمي شبنم گذاشتيمما خنده را به مردم بي‌غم گذاشتيم
چون کعبه دل به چشمه‌ي زمزم گذاشتيمقانع به تلخ و شور شديم از جهان خاک
ما دست رد به سينه‌ي عالم گذاشتيممردم به يادگار اثرها گذاشتند
جز دست اختيار که بر هم گذاشتيمچيزي به روي هم ننهاديم در جهان
از بيخودي ز دست همان دم گذاشتيمدادند اگر عنان دو عالم به دست ما
از بهر يک دو دانه چو آدم گذاشتيمبي‌حاصلي نگر که حضور بهشت را
بيهوده پا به حلقه‌ي ماتم گذاشتيمصائب فضاي چرخ مقام نشاط نيست