آثار تقوا در جهان آخرت از منظر قرآن

قرآن در آيات بسياري به نتايج و آثار تقوا در سراي آخرت اشاره فرموده است؛ اما از آنجا که در اين بحث، بنا را بر خلاصه گويي نهاده ايم، مي کوشيم تا عنوان هاي همه مباحثي را که قرآن کريم در اين باره بيان فرموده مطرح کنيم.
دوشنبه، 29 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آثار تقوا در جهان آخرت از منظر قرآن
 آثار تقوا در جهان آخرت از منظر قرآن

 

نويسنده: سيد کمال حيدري




 

قرآن در آيات بسياري به نتايج و آثار تقوا در سراي آخرت اشاره فرموده است؛ اما از آنجا که در اين بحث، بنا را بر خلاصه گويي نهاده ايم، مي کوشيم تا عنوان هاي همه مباحثي را که قرآن کريم در اين باره بيان فرموده مطرح کنيم. خداوند متعال مي فرمايد:
( إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيکٍ مُقْتَدِرٍ ): (1) پرهيزکاران در بهشت ها و در ميان نهرها جاي دارند. در جايگاه صدق و راستي و در نزد خداوند مالک و قدرتمند.
فخر رازي گويد:
واژه مقعد در عبارت فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ نشان دهنده مکث و درنگ است، در حالي که مجلس چنين درنگي را به همراه ندارد؛ زيرا قعود و جلوس، با وجودي که به نظر مي رسد با هم تفاوت ندارند، متفاوت هستند؛ اما اين تفاوت تنها براي آگاهان قابل درک است. تفاوت آنها در اين است که قعود، درنگ و تأمل بيشتري را نسبت به جلوس اقتضا مي کند. (2)
علامه طباطبائي در ذيل اين آيه شريف آورده است:
منظور از « صدق »، راستي و درستي پرهيزکاران در ايمان آوردن و انجام عمل صالح است و اضافه شدن واژه « مقعد » به آن چه بسا بدين معنا باشد که جايگاه و قرارگاه آنان، قرين صدق و راستي است و شائبه ناراستي و کذب در آن راه ندارد.
بدين ترتيب، آنان را حضور دائم و بدون غيبت، نزديکي هميشگي و بدون دوري، نعمت تهي از نقمت، شادماني به دور از اندوه و بقاي بدون فنا خواهد بود. (3)
اما در عبارت: (عِنْدَ مَلِيکٍ مُقْتَدِرٍ )؛ مليک صيغه مبالغه از ريشه ملک، به معناي حاکم و پادشاه بي چون و چرا و مقتدر، به معناي قدرتمند قدر قدرت است که خداوند تعالي است.
( عِنْدَ مَلِيکٍ مُقْتَدِرٍ ) ( در نزد پادشاه قدرتمند ) از اين رو گفته شده است که « دور و نزديک بودن به درگاه پادشاه لذت بخش است و هرچه که قدرت و شوکت پادشاه بيشتر باشد، نزديکي به او لذت بخش تر خواهد بود. از طرفي، به تفاوت ميان نزديکي خدا و نزديکي به پادشاهان اشاره کرده است، چرا که پادشاهان يا افراد مورد علاقه خود را به نزد خود مي آورند يا کساني را که از آنها بيم دارند به بارگاه خود مي برند، از ترس اينکه مبادا در برابر او قد علم کنند و يا به دشمن آنها تمايل نشان دهند و بر او چيره شوند. حال آنکه خداوند مقتدر، تنها از روي فضل و کرم خويش افراد را به خود نزديک مي کند ». (4) پس هيچ کس به اين مقام دست نمي يابد؛ مگر آنکه خداوند او را دوست بدارد و علم و عمل وي را بپسندد.
در مصباح الشريعه به نقل از حضرت امام صادق (عليه السّلام) آمده است که ايشان درباره تقوا فرمودند:
تقوا، شالوده ي هر عمل صالح است و با تقوا مي توان به درجات عالي دست يافت و حيات طيبه و انس و الفت جاودان را درک کرد. خداوند سبحان فرموده است:
( إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيکٍ مُقْتَدِرٍ ): (5)
در کتاب تأويل الايات الظاهره آمده است:
جابربن عبدالله انصاري نقل کرده که در مسجد و در حضور رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بوديم که عده اي از اصحاب، سخني درباره ي بهشت به ميان آوردند. پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اولين کسي که وارد بهشت مي شود، علي بن ابيطالب (عليه السّلام) است. جابر عرض کرد: اي رسول خدا! آيا اين گونه که تا تو وارد بهشت نگردي، بهشت بر ديگر پيامبران حرام است و تا زماني که امت تو به بهشت داخل شوند، ورود به بهشت بر ديگر امت ها روا نيست؟ رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بله! همين طور است، اي جابر! مگر نمي داني که خداوند، هزار سال پيش از آفرينش آسمان ها و زمين، پرچمي از نور و ستوني نوراني آفريد که بر آن پرچم نوشته شده است: لااله الا الله، آل محمد برترين خلايق هستند. صاحب و حمل کننده ي آن پرچم، علي (عليه السّلام) است که امام و پيشواي امت است. در اين هنگام علي (عليه السّلام) فرمود: سپاس خداوندي را که ما را به وسيله ي تو - اي رسول خدا- هدايت کرد و شرافت بخشيد. رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: بشارت باد تو را اي علي! به اينکه هر بنده اي محبت تو را در دل داشته باشد، خداوند روز قيامت او را با ما برانگيخته مي نمايد.
و در روايت ديگري آمده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« اي علي! آيا نمي داني که هر کس ما را دوست بدارد و در جمع دوستداران ما داخل شود، خداوند او را [ در بهشت ] در کنار ما جاي مي دهد؟ سپس اين آيه را تلاوت فرمود: ( إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيکٍ مُقْتَدِرٍ ): (6)

دوستي پايدار اهل تقوا

خداوند متعال مي فرمايد: ( الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ‌ ): (7) در آن هنگام [ قيامت ]، کساني که در دنيا با يکديگر دوست بودند، جملگي دشمن يکديگرند؛ مگر تقواپيشگان.
الاخلاء، جمع خليل به معناي دوست و رفيق است. به نظر مي رسد که منظور آيه از دوستي و رفاقت، همه انواع آن را - اعم از دوستي دينداران و اهل تقوا و نيز دوستي اهل دنيا - شامل مي شود؛ زيرا استثناي متقين، متصل است. (8)
لازمه ي دوستي و رفاقت در دنيا، آن است که دوستان يکديگر را در کارهاي خود ياري کنند. پس اگر آن کارها در راه غيرخدا باشد، در واقع همکاري آنها در راه رسيدن به تيره بختي دائمي و عذاب هميشگي خواهد بود؛ چنان که خداوند متعال در بيان حال ستمکاران در روز قيامت مي فرمايد:
( يَا وَيْلَتَا لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِيلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي ): (9)
اي واي بر من! اي کاش فلان شخص به دوستي برنمي گزيدم. زيرا پس از آنکه من متذکر شده [ و هدايت يافته ] بودم، او مرا گمراه کرد.
اما رفاقت و دوستي پرهيزکاران در قيامت تثبيت مي شود و به آنان سود مي رساند. (10) سعد بن معاذ گويد: رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« چون قيامت برپا شود، رشته هاي پيوند خانوادگي قطع مي شود، حسب و نسب افراد اندک مي شود و دوستي و برادري از ميان مي رود؛ مگر دوستي ها و برادري هايي که در راه خدا بوده است. خداوند مي فرمايد: ( الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ‌ ): (11)
حارث از حضرت اميرالمومنين علي (عليه السّلام) نقل کرده است:
« دو دوست مومن و با ايمان که در دنيا در راه عبادت و اطاعت خداوند متعال يکديگر را ياري داده اند، وقتي يکي از آنها پيش از ديگري از دنيا برود، خداوند در بهشت به او منزلي عطا مي فرمايد. او نيز يار خود را شفاعت کرده، مي گويد: پروردگارا! فلان دوست من در دنيا مرا به اطاعت تو فرمان مي داد و از نافرماني باز مي داشت. پس او را در راهي که مرا به آن هدايت کرد ثابت قدم گردان تا آنچه را که به من عطا کردي به او نيز مرحمت فرمايي. خداوند نيز خواسته او را اجابت مي کند تا آن گاه که در نزد خداوند عزوجل يکديگر را ملاقات نمايند. در اين هنگام به يکديگر مي گويند: اي دوست خوب، خداوند تو را جزاي خير دهد. تو مرا به اطاعت به خدا فرمان دادي و از نافرماني او بازداشتي.
اما دو دوست کار و بي ايمان که در راه نافرماني خدا با هم دوست بودند و يکديگر را در آن راه ياري دادند، هرگاه يکي از آنها پيش از ديگري بميرد، خداوند او را در آتش جاي دهد، پس مي گويد: پروردگار! فلان دوست من در دنيا مرا به نافرماني تو دعوت کرد و از اطاعت تو بازداشت، پس تو نيز او را در راه گناه و معصيت پايدار کن، تا او را نيز به همين عذاب من دچار سازي. آنها در روز قيامت يکديگر را در پيشگاه خداوند ملاقات کرده، به هم مي گويند: چه دوست بدي بودي! خدا تو را کيفر دهد که مرا به معصيت و نافرماني خدا امر کردي و از اطاعت او بازداشتي. سپس اين آيه را تلاوت فرمود:
( الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ‌ ): (12)
خداوند متعال مي فرمايد: ( يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً ): (13) در روز قيامت، پرهيزکاران را گروه گروه به سوي پروردگار بخشنده محشور مي کنيم.
راغب اصفهاني در مفردات آورده است:
وفد به معناي گروهي ست که براي عرض حاجت به سوي پادشاه مي روند... . (14)
اين معناي مشهور واژه « وفد » است. پس مي توان گفت که اين واژه نوعي احترام و تکريم را با خود به همراه دارد که براي تشبيه حالت پرهيزکاران در روز قيامت به کار رفته و آنها را همانند گروهي که به محضر پادشاهان وارد مي شوند دانسته است؛ اما در اينجا ساير جنبه ها، حضور يک « وفد » را در خود ندارد؛ زيرا يکي از مفاهيم « وفد » آن است که هر گروهي که بر جايي وارد مي شود، پس از مدتي بازگردد؛ حال آنکه پرهيزکاران براي هميشه در نعمت و پاداش خداوند جاودان خواهند بود. از طرفي، ( إِلَى الرَّحْمنِ ) ( به سوي پروردگار ) به معناي به سوي ثواب و پاداش و بهشت پروردگار روان مي شوند و چه بسا اينکه از ميان اسماي الهي، رحمن در اين آيه، بدان سبب آمده باشد که اشاره به نعمت هاي بي شمار الهي و شرح حال شکرگزاران و ناسپاسان دارد. گويي فرموده است:
روزي که پرهيزکاران را به سوي پروردگارشان که پيش از اين نيز رحمت و رأفت خود را شامل حال آنان کرده بود، محشور مي کنيم؛ يعني آنان را به سوي همان کسي که در دنيا متقين را با رحمت خود پرورده بود، باز مي گردانيم و بدين ترتيب اين آيه شريف بشارتي عظيم براي پرهيزکاران به همراه دارد. (15)
حضرت امام باقر (عليه السّلام) فرمود: شخصي از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) درباره معناي آيه شريف ( يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً ) سؤال کرد. حضرت در پاسخ فرمود:
اي علي! وفد گروهي را گويند که سوار بر مرکب باشند و آنان مردماني هستند که تقوا پيشه کردند و خداوند عزوجل نيز آنان را دوست داشت، اعمالشان را پذيرفت و آنها را از خاصان درگاه خود قرار داد و متقين ناميد. سپس فرمود: اي علي! سوگند به کسي که دانه را در زمين شکافت و خلايق را آفريد. هنگامي که آنها از قبر بيرون مي آيند، فرشتگاه الهي با شتراني با شکوه به استقبالشان مي روند، شتراني که جهاز آنها از طلاست و با مرواريد و ياقوت تزئين شده و خورجين آنها از سندس و استبرق و افسار آنها از بافته هاي ارغوان است. آنها سوار بر اين شتران به سوي محشر پرواز مي کنند؛ در حالي که به همراه هر يک از آنها، هزار فرشته در پيشاپيش و چپ و راست در حرکت هستند و با شادماني و سرور آنان را تا بهشت برين بدرقه مي کنند.
بر در بهشت درختي است که هر يک از برگ هاي آن، هزار نفر را زير خود جاي مي دهد و در سمت راست آن درخت، چشمه اي پاک و زلال قرار دارد که از آن مي نوشند و خداوند دل هايشان را از حسد و کينه پاک مي گرداند و موي بدن آنها زايل مي گردد و معناي آيه: ( وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً ): (16) پروردگارشان آنان را شرابي پاک و طاهر نوشانيد، نوشيدن از همين چشمه است. سپس در چشمه ديگري که در سمت چپ درخت قرار دارد و چشمه حيات و زندگي است. تن خود را مي شويند و ديگر هرگز مرگ آنها را در نمي يابد.
سپس در برابر عرش خدا مي ايستند؛ در حالي که تا ابد از آفت ها، ناخوشي ها و گرما و سرما مصون گرديده اند. پس خداوند جبار، به فرشتگاني که با آنها هستند مي فرمايد: اولياي مرا به بهشت ببريد و آنان را همراه با ديگر مردمان متوقف نکنيد که من پيشاپيش از آنها راضي گرديده ام و رحمت من بر آنان واجب گشته است. پس چگونه ممکن است آنان را در کنار مردمي که کارهاي نيک و بد دارند، نگاه دارم؟
در اين هنگام، ملائکه آنان را به سوي بهشت مي برند و چون به در بهشت برين مي رسند، فرشتگان حلقه در را مي کوبند. صدايي از آن برمي خيزد و به گوش حورياني که خداوند در بهشت براي آنان آماده کرده مي رسد. آنان با شنيدن صداي در، شادمان مي شوند و مي گويند: اولياي خدا آمدند! سپس در به روي آنان گشوده مي شود و وارد بهشت مي گردند و همسرانشان، از حوريان و آدميان به پيشواز آمده و مي گويند: خوش آمديد! مدت ها بود که منتظر شما بوديم و اولياي خدا نيز به آنها پاسخ مي گويند. (17)
خداوند متعال مي فرمايد:
( إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ‌ * فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ‌ * يَلْبَسُونَ مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقَابِلِينَ‌* کَذلِکَ وَ زَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ‌ * يَدْعُونَ فِيهَا بِکُلِّ فَاکِهَةٍ آمِنِينَ‌ * لاَ يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَ وَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ‌ * فَضْلاً مِنْ رَبِّکَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‌ ): (18) به درستي که پرهيزکاران در جايگاه استقرار و امنيت جاي دارند. در ميان بهشت ها و چشمه ها. لباس هايشان از سندس و استبرق است و در مقابل يکديگر نشسته اند. و بدين سان آنان را به حورالعين تزويج کرديم. از هر نوع ميوه اي که بخواهند براي آنان حاضر و از هر درد و رنج و زحمت ايمن و آسوده اند. و جز آن مرگ اول ديگر هيچ طعم مرگ را نمي چشند و خدا آنها را از عذاب دوزخ محفوظ خواهد داشت. اين به فضل و رحمت خداي توست و همين به حقيقت در جهان سعادت و پيروزي بزرگ است.
و در جاي ديگر مي فرمايد:
( وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاءُوهَا وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلاَمٌ عَلَيْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ‌ * وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ‌ ): (19) تقواپيشگان گروه گروه به سوي بهشت روانه شدند، تا آنکه بدان رسيدند و درهاي آن باز شده و نگهبانان آن به ايشان گويند: سلام بر شما که از پاکان هستيد، پس براي هميشه وارد بهشت شويد و آنان گويند: حمد و سپاس خداوندي را که وعده خويش را وفا کرد و ما را وارثان زمين گردانيد، تا در هر جاي بهشت که مي خواهيم، منزل کنيم، پس چه پاداش نيکويي در انتظار نيکوکاران است.
و نيز مي فرمايد:
( وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَا ذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ لَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ‌ * جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ کَذلِکَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ‌ * الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَيْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌ ): (20) به تقواپيشگان گفته مي شود که پروردگارتان چه چيزي فرو فرستاد؟ گويند: خير و نيکي. براي کساني که نيکي و احسان مي کنند، در اين دنيا خير و نيکي مقرر شده و سراي آخرت از اين هم برتر و نيکوتر است و پرهيزکاران را چه جايگاه خوبي است. بهشت هاي جاوداني که وارد آن مي شوند و از زير درختان آن، رودها جاري است و هر چه اراده کنند برايشان حاضر گردد، خداوند پرهيزکاران را اين گونه پاداش مي دهد. آنان که چون فرشتگان جانشان را مي گيرند، گويند: سلام بر شما! وارد بهشت شويد، به پاداش آنچه که انجام مي داديد.
ابواسحاق همداني روايت کرده است که حضرت اميرالمؤمنان (عليه السّلام)، هنگامي که محمدبن ابي بکر را به فرمانداري مصر برگزيد، در نامه اي مفصل خطاب به او و اهل مصر نوشت:
اي بندگان خدا! هنگامي که بنده اي طاعت خداي را به جا مي آورد و عزم توبه دارد، بيش از هر زمان ديگري به رحمت و مغفرت خداوند نزديک است. بر شما باد به تقواي الهي که موجب همه خيرات و نيکي هاست و جز آن، خيري وجود ندارد - به وسيله تقوا، خير دنيا و آخرت نصيب انسان مي شود و بدون آن، او را خيري نمي رسد. خداوند مي فرمايد: ( وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَا ذَا أَنْزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَ لَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ‌ ) (21).

پي‌نوشت‌ها:

1- قمر (54): 54-55.
2- فخر رازي، تفسير کبير، ج29، ص 80.
3- الميزان في تفسير القرآن، ج19، ص 89.
4- تفسير کبير، ج29، ص 81.
5- مصباح الشريعه، ص 163 ( به نقل از: شيخ محمدبن محمدرضا قمي، تفسير کنزالدقائق و بحر الغرائب، ج12، ص 522 ).
6- سيد شريف الدين علي حسيني غروي، تأويل الايات الظاهره في فضائل العتره الطاهره، ص 609، مؤسسه نشر اسلامي.
7- زخرف (43): 67.
8- در استثناي متصل، مستثنا از جنس مستثنا منه است. ( مترجم ).
9- فرقان (25): 29-30.
10- الميزان في تفسير القرآن، ج18، ص 120.
11- سيوطي، الدر المنثور في التفسير بالمأثور، ج7، ص 388، دارالفکر.
12- سيدهاشم بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج7، ص 146، انتشارات اعلمي.
13- مريم (19): 85.
14- المفردات في غريب القرآن، ماده « وفد ».
15- آلوسي بغدادي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و سبع المثاني، ج16، ص 136، دار احياء التراث العربي، بيروت.
16- انسان (76): 21.
17- بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج5، ص 141.
18- دخان (44): 51-57.
19- زمر (39): 73-74.
20- نحل (16): 30-32.
21- البرهان في تفسير القرآن، ج4، ص 444.

منبع مقاله :
حيدري، سيد کمال؛ (1392)، تقوا در قرآن ( پژوهشي درباره آثار فردي و اجتماعي )، تهران: نشرسخن، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط