نويسنده: Ikbal Ece Postalci, Aysegül Kuruc Ada, Imre Özbek Eren
مترجم: انوشه گوهري
مترجم: انوشه گوهري
خاطره به عنوان استعداد فکري (هوشي) براي حفظ يادآوري تجارب گذشته تعريف شده است. اين يک عمل يا به خاطر سپردن خاطره است. در روان شناسي خاطره به عنوان توانايي ذخيره تجربيات و آموخته ها با روابط گذشته در ذهن به عنوان يک نتيجه از يک فرايند آگاهانه تعريف مي شود. دانش ادراکي که با اثرات فرهنگ هاي مختلف يا محيط هاي اجتماعي تغيير مي کند در حافظه ذخيره مي شود. جوامع در تعيين خاطره ي خودشان ناتوانند اما خاطره ي افراد را مي توانند تعيين کنند.
در روشي مشابه، کانرتون نشان مي دهد که اعمال نفوذ کردن بر افراد جامعه نوعي چهارچوب است که اجازه مي دهد خاطرات شان را عملاً از طريق نگاشتن در يک محل معني دار تنظيم کنند. اين نقشه ريزي در يک زمينه ي ذهني صورت مي گيرد که توسط جامعه اراده شده است.
اگر چه يک جامعه خاطره ندارد، اما ما مي توانيم در مورد وجود "يک خاطره اجتماعي" صحبت کنيم. ارزش هاي متعلق به تجربيات گذشته از يک جامعه به عنوان يک ويژگي مهم از خاطره اجتماعي تعريف مي شود. خاطره جمعي در مقايسه با خاطرات اجتماعي داراي معناي وسيع تري است. خاطره جمعي مي تواند در مورد يک خانواده، گروه يا جهان ظاهر شود. Boyer در کتاب خود با عنوان "شهر خاطره جمعي" اعلام کرد که شهر را مي توان به عنوان يک واقعيت از خاطره جمعي تعريف کرد.
از نقطه نظر اين تعريف مي توانيم خاطره شهري را نوعي خاطره جمعي در نظر بگيريم که توسط تجربيات افراد در محل خود و در طول تاريخ و محيط هاي اجتماعي تشکيل شده است.
هم تجربه ي ناظران و هم تجربه ي ساکنين اثراتي بر خاطره ي شهري مي گذارد. در اين مقاله ما «خاطره شهري» را نه تنها از طريق خاطره ي اجتماعي ساکنان، بلکه از طريق خاطره ي جمعي افرادي که اين شهر را تجربه مي کنند نيز مطرح مي کنيم.
ما بايد هم روي تجربيات و هم شرايط فيزيکي تمرکز کنيم. اين پديده را مي توان وقتي تغيير عمده اي در محيط فيزيکي يا اجتماعي به وجود مي آيد، از روي خاطره هاي شهري از دست رفته مشاهده کرد. تغيير در محيط فيزيکي (بلاياي طبيعي، آتش سوزي هاي بزرگ و... ) يکي از حقايقي است که موجب ناپيوستگي و از دست دادن خاطره هاي شهري مي شود با اين حال جوامع نيز مي توانند در تداوم تجديد يک خاطره شهري از طريق تغييرات اجتماعي، اقتصادي و سياسي (مانند مهاجرت) يک شکاف ايجاد کنند. شکل گيري هويت شهري به پايداري بدون وقفه در خاطره هاي شهري نياز دارد.
هدف از اين مقاله توجه به خاطره هاي شهري جديد است که شامل درک جديدي است اما نه تصاوير اورجينالي که در فرايند جهاني شدن توليد مي شوند. هدف از اين مقاله بحث در مورد چشم انداز خاطره هاي شهري است که به صورت پويا اصلاح شده و درک تصوير اصلي توسط افراد در دنياي جهاني شده به جاي تجزيه و تحليل تجارب ساکنان، جايي در اين مقاله نخواهد داشت.
خاطره به صورت پويا برقرار است. چيزي که از آن به عنوان «خاطره ي شهري جديد» ياد کرديم خاطره اي شکل گرفته توسط تصاوير جديد نمي باشد؛ اما در مراجع جديد جايي که خاطرات، تصاوير جدا شده از مکان خود را به هم پيوند مي دهند، به عنوان «جديد» در نظر گرفته شده است جهاني شدن فرايندي است که مي توان از خلال آن اين موضوع را در چشم اندازهاي جديد مورد بحث قرار داد. ما بر روي اين عنوان - جهاني شدن - تمرکز مي کنيم که در جهت تفسير کردن «خاطره ي شهري جديد» امروزه مي تواند مورد انتقاد قرار گيرد. »
خاطرات
خاطره شهري توسط شناخت تاريخ شهر و جوامعي که در گذشته در آن مي زيسته اند، گذشته را در رابطه با امروز مطرح مي سازد. «معناي شهر» به توسعه ي دراز مدت شهر بستگي دارد. ( Robins, 1997)تجارب و اطلاعاتي که در خاطره ي اجتماعي شکل گرفته، در شهر گنجانده شده است. هالبواچز خاطر نشان مي سازد که «شهر منبع خاطره ي اجتماعي است». افراد جامعه در حين تجربه ي شهر تصويري قوي ايجاد مي کنند ( Rossi, 1982).
خاطره ها، به عنوان اثري از وقايع قبلي در حافظه نگه داري مي شوند که با نمايش تصاوير از طريق تجربيات شخصي افراد و شهرها، بين گذشته و امروز، رابطه برقرار مي کنند. واقعيت هاي مهم ديگري هم در مورد تغييرات دائمي محيط ساخته شده وجود دارد: بازسازي ساختمان ها، بناهاي تاريخي، بازسازي ميدان ها و خيابان ها، تغيير نام خيابان ها و تجهيزات که اغلب باعث ايجاد شکاف در خاطره ي شهر مي شوند. فضا به وسيله ي تبديل زمان به شکلي که يک «لحظه ي» امکان پذير شود، تصوير گر زمان مي شود. فضاي فيزيکي، ادراکي يا مفهومي روي خاطره ردي بر جاي مي گذارد و هر تجربه ي محيط ساخته شده تنها مي تواند روي اين تصاوير کالبدي وجود داشته باشد.» بنابراين فضا عامل مؤثر مي باشد. زيرا زمان قادر به روح بخشيدن خاطره نيست. ( Bachelard 1996).
تصور از شهر
تصور از شهر و قدرت ايجاد تصويري قوي به رابطه ي بين ناظر و شهر و ويژگي هاي محيط بستگي دارد. در شکل گيري تصويري محيطي، ويژگي هاي طبيعي و محيطي مصنوع هم مهم هستند. هر چقدر که اين تصاوير بي اثر تر شوند، تصاويري ضعيف توليد مي شوند؛ به گونه اي که به نظر مي رسد تصور از شهر کاهش يافته است. در حالي که اين ويژگي هاي محيط طبيعي به وسيله ي شکل دادن به زيستگاه به شهر شخصيت مي دهند. از ويژگي هاي محيط مصنوع اين است که با عناصري در مقياس زيستگاه، معماري و تجهيزات، به تصور از شهر کمک مي کند.محيط زيست تفاوت و برتري پيشنهادات و روابط را ارائه مي دهد. ناظر آن چيزي را که مي بيند انتخاب و آن ها را با توجه به اهداف و احتياجاتش تنظيم مي کند. محيط هاي مختلف در برابر ايجاد تصوير، پشتيباني يا مقاومت مي کنند.
تصوير شهر مي تواند وسيله اي باشد براي فراهم شدن فضايي امن تر براي جهان امروز، جايي که کالاها و نمادها مي توانند مستقل از محل ساخته شوند. هاروي ادعا مي کند که اگر تصوير شهر، پلي فونيک و هارمونيک توليد شود مي تواند احساس همبستگي اجتماعي و تمايل وابستگي به فضا را افزايش دهد. به هر حال طبق گفته ي فدرستون اين موضوع درباره ي هويت هاي «مکان بي فضا» است، جايي که معاني سنتي فرهنگ تخليه، اقتباس، کپي دوباره و تجديد و به طور دائم تغيير شکل داده شده است. از ويژگي معمول فضاها اختلال فرهنگي و سبک التقاطي گري است. اين شهري است که شامل موزه، پارک هاي موضوعي، مراکز خريد است و جايي براي صرف اوقات فراغت و مصرف به عنوان يکي از راههاي زندگي مي باشد. تصور از شهر فضا در رابطه با تصاوير قوي از شهر نيست، بلکه در مورد ظرفيت ادراک ماست. وقتي ظرفيت ما بيش از حد رايج، محدود باشد ادراک ما حسي از فضا به ما نمي دهد. مازولني مي گويد ما نمي توانيم کلان شهر را به عنوان چيزي بيش از «فضاها» در نظر بگيريم زيرا ابعاد آن محدوديت وسايل ادراکي ساکنان را در مي نوردد. ديدن، وسيع ترين ابزار حسي است. بيشتر ميدان ديد است که ابعاد شهري را تعريف مي کند: شهر چشم انداز ديگري ندارد چرا که بدنه اش از خط افق فراتر مي رود. چنان که چشم نقش خود را به عنوان کنترل کننده در زيبايي شناسي شهر از دست بدهد، گوش بعد از بيني و پوست دوباره اهميت پيدا مي کند. حواس در زمينه ي شهري هم بصري اند و هم فراتر از بصري، و اين بستر زيبايي شهر است (Mazzoleni,1986).
جهاني شدن و خاطره ي فرهنگي
جهاني شدن ادراک جهان به عنوان يک «فضاي کل» است. ابعاد فرهنگي، اقتصادي و سياسي جهاني شدن اثرهاي متفاوتي بر شکل گيري هويت شهري دارند. در اين فرايند که جهاني شدن ناميده مي شود، گردش سرمايه به طور گسترده توسعه مي يابد و به واسطه ي سرعت تکنولوژي، اطلاعات، زمان و فضا شديدتر مي شود ( Yeildizoglu, 2003).از اين رو فرد هم فضاي فيزيکي و هم فضاي مجازي را تجربه مي کند. اين وضعيت تجربه فضاهاي مختلف «در يک زمان» به عنوان فشردگي زمان و فضا توصيف شده است. امروز شهرها، مناطق و کشورها مرزهايي براي بستن بر روي انتشار سرمايه، محصولات و نمادها ندارند. رابينز کليمز مي گويد شهرها بيشتر شبيه هم و هويت شهري ضعيف تر مي شود. بنابراين شهرها به منظور به دست آوردن ويژگي هاي مختلف بايد به بازار عرضه شوند. از ويژگي هاي شهر و هويت آن تنوع محصولات و فرهنگ است که توسط بازار پشتيباني شده است. ( Robins, 1996).
براي زندگي فيزيکي شهري، دو سيستم توليد به موازات هم مهم هستند: اولين آنها توليد فضا با دخالت مفاهيم فرهنگي و تقسيم سرمايه است؛ دوم توليد نمادها که جرياني در تغيير تجارت و زباني براي هويت اجتماعي ايجاد مي کند ( Zukin, 1999). مي توانيم بگوييم شهر يک فروشگاه است براي توليد محصولاتي پايدار از توليدات قبلي. محيط زيست انسان ساخت با فناوري ها و سيستم هاي توليدي خاص ساخته شده است (Harvey, 2003). چنان که در صنعت جهاني هيچ فن آوري و توليد خاصي، الزامي به داشتن ارتباط با «مکان» ندارد.
از آن جايي که امروزه تبديل فناوري ها و همچنين سيستم هاي توليد و اطلاعات، توسعه يافته و بين المللي شده است، تقريباً هر نوع از محصولات و نمادها را مي توان در هر جامعه و در هر جايي يافت. پيدا کردن رابطه بين نمادها، محصولات و جامعه اي خاص يا دوره اي خاص تقريباً غيرممکن است. همچنين شکل محيط هاي انسان ساخت ارتباط خود را با گذشته از دست داده است. خاطره در اين شبکه ي نمادها و تصاوير به منظور درک تفاوت ها بايد به طور انتخابي درک شود. به جاي نمايش محيطي متفاوت، تصور از شهر به محيط هاي مشابه بستگي دارد.
اين خاطره ي شهري جديد که توسط آن هايي که محيط مصنوع را بدون هرگونه اثري از تصاوير و خاطرات گذشته تجربه مي کنند شکل گرفته، گذر است. در حالي که تجربه ي امروز خاطره شهري جديد، جلوه هاي موقت را مد نظر قرار مي دهد. به جاي آن که در مورد گذشته و آينده اي دور دروغ بگويد. از آنجا که ويژگي هاي محيط مصنوع عادي و بي اثر هستند خاطره ي جديد، برگرفته از ويژگي هاي محيط طبيعي که شهر در آن واقع شده و از آثار فرهنگي و نمادهاي شهري خواهد بود.
چيزي که در جهاني شدن اهميت دارد فرهنگ حمل و نقل نمادهاست نه کالا و محصولات. واترز بر اين موضوع تأکيد مي کند و مي گويد: تبادل کالا آن را محلي، تبادل سياست آن را بين المللي و تبادل نمادها آن را جهاني مي کند ( Tomlinson , 2004). دوباره بايد بپرسيم چگونه جهاني شدن فرهنگ بر رابطه ي خاطره ي شهري بسته به خاطره ي فرهنگي موجود در «مکان» تأثير مي گذارد. تعامل فرهنگ هايي که از هم جدا نيست با مرزهاي ديگر هويت هاي جديد را تعيين مي کند. امروزه تنها چند فرهنگ متروک توسط «مکان» محدود شده اند، در حالي که در جوامع قبل از مدرنيته مکان نقشي منحصر به فرد براي اقتصاد، علم و فرهنگ داشت. با توجه به اين مي توان گفت که اثر«مکان» در ساخت و ساز خاطره ي فرهنگي تضعيف شده است.
خاطره ي شهري جديد
اين مقاله در مورد نحوه ي تغييرات محيط ساخته شده در طي فرايند جهاني شدن و چگونگي تشکيل «خاطره ي شهري جديد» به وسيله ادارک تصاوير توليد شده در اين فرايند بحث کرده است. در مورد خاطره شهري جديد درباره ي موضوعات زير مي توان بحث کرد:• خاطره ي شهري جدید را بازه هاي زماني خيلي کوچک تفکيک مي کند که نه شامل خاطرات و نه شامل تصاوير خواهد شد.
• خاطره شهري جديد به صورت موقتي تنظيم مي شود؛ به صورتي که حفظ تداوم «تغييرات» به جاي تداوم «مکان» قرار دارد. گردش تجاري خوب توسط تسهيل حمل ونقل، توسعه يافته و گردش نمادها توسط تکنولوژي ارتباطات که خود محصول جهاني شدن است، افزايش مي يابد. امروزه ما مي توانيم گروهي از نمادها را مشاهده کنيم که به صورت مستقل از «فضا» در محيط ساخته شده استفاده شده اند و هيچ ارتباطي به تاريخ يک شهر ندارند. خاطره ي شهري جديد از اين نمادها تشکيل يافته است و به صورت مستقل از توسعه تاريخي يک شهر است. وجوه «مکان» درباره محيط طبيعي ممکن است نسبت به محيط مصنوع براي خاطره ي شهري جديد مشخص تر باشد؛ همان طور که خاطره براي بار اول متفاوت و با سرعت بيشتري درک مي شود. اگر محيط انسان ساخت بر اساس شکل توپولوژي يا آب و هواي منطقه نباشد، يا بازتاب روش توليد جامعه يا دوره ي زماني نباشد، «قابليت تصور» چيزها کاهش مي يابد.
• نمادهاي استفاده شده در سرتاسر جهان شهرهاي کپي پيست را مي سازند که هيچ ارتباطي با«مکان» ندارند. به جاي تداوم و پيوستگي، ساکنان يک شهر کپي- پيست، بايد محيطي زودگذر را تجربه کنند. جوامع مصرفي حاصل از جهاني شدن فقط مي توانند توسط محيط زيستي که خود را به طور دائم بازسازي مي کند، قانع شوند. در اين صورت رابطه ي بين کل و جزء، به عنوان فاکتوري مشخص کننده ي زيبايي شهر و ارزيابي کننده نقد عيني و ذهني، متفاوت خواهد بود.
• خاطره ي شهري جديد به منظور سر درآوردن از تصاوير و نمادها بدون گم کردن آن ها سطحي تر خواهد بود. ولي اين قابليت انتخاب، به جاي کيفيت در زندگي شهري، سرعت را بالا مي برد.
• ساکنان شهري که داراي خاطره ي شهري جديد هستند، به منابع محيط طبيعي و يا تأثيرات فرهنگي سوق داده مي شوند، زيرا طبيعت و انسان وقتي که با تغييرات محيط انسان ساخت مقايسه شوند تغييراتي دراز مدت را نشان خواهند داد.
• درک تناوبي زمان ضرورت مکان دار کردن ارزش هاي گمشده ي بشر را باعث مي شود. بشري که سعي در تعريف خود و مکاني که در آن زندگي مي کند دارد. نداشتن ارتباط با محيط و کمبود آن به معني کاهش کيفيت زندگي شهري است. بنابراين به منظور تقويت کيفيت زندگي شهري و براي ساختن محيط زيست معني دار، رويکردي طراحي که بين نظام هاي مختلف ارتباط برقرار مي کند بايد دنبال شود. خاطره شهري جديد فقط مي تواند با تعامل ميان طبيعت، محيط فرهنگي و محيط ساخته شده شکل گيرد.
منابع تحقيق :
Assmann ,J ,(2001),. Kültürel Bellek, _Stanbul:Ayrinti Yayinlari.
Bachelard,G. ,(1996), Mekânin Peotikasi ,_Stanbul :Ayrinti Yayinlari.
Connerton ,P. , (1999), Toplumlar nasil animsar?
_Stanbul : Ayrinti Yayinlari,
Crang, M. , (1998), "Place or Space" , Cultural Geography. London :Routhledge ,
Harvey, D. , (2003), Sosyal Adalet ve _ehir ,_Stanbul : Metis Yayinlari.
Kepes, G. , (1996)," Kent Ölce _inde D1_avurum ve lleti _im Üzerine Notlar", Cogito ,Kent Ve Kulturu ,_Stanbul :Yapi Kredi Yayinlari
Lynch, K. , (1998). The Image of the City ,Massachusetts,The Mit Press.
Mazzolleni , D. , (1996), "Kent ve -Mgelem ",Yitik Ülke Masallari,Kimlik ve Yer Sorunsal1,_Stanbul :Sarmal Yayinevi.
Robertson , R. , (1999), Kureselle_me, toplum Kürami ve Küresel Kültür, Ankara:Bilim ve Sanat Yayinlari
Robins, K. , (1996), "Kent Tutsaklari, Postmodern Kent de Ne ola Ki?" ,Yitik Ülke Masallari, Kimlik ve Yer Sorunsal1 ,_ Stanbul : Sarmal Yayinevi.
Robins, K. , Moley, D. , (1997), Kimlik Mekânlari,Stanbul: Ayrinti Yayinlari.
Rossi ,A. ,(1982), The Architecture of The City, Nw York : The MIT Press,
Tomlinson , J. , (2004), Küreselle _ me ve Kültür, _ Stanbul :Ayrinti Yayinlari
Yildizo _Iu, E. , (2002), "Dünyada ve Türkiye' de Küreselle_me ",Cevre Tümdür ,_Stanbul : Ba_Lam Yayincilik.
Yucesoy, E. Ü. , Gokbulut, Ö. , (1999). YÜCESOY, "Kentsel Tasarimda 'Mekansal Kimlik'
Tarti_Malari Üzerine Bir De-erlendirme:Mekansal Kimli_i Okumak",I. Kentsel Tasarim ve Uygulamalar Sempozyumu, _Stanbul: MSÜ _ehir ve Bölge Planlama Bölümü Yayini Zukin, S. , (1999), The Cultures of Cities ,Blackwell Publishers,oxford
منبع مقاله :
شهر، زندگي، زيبايي، ويژه نامه ي خاطره در شهر نشريه ي داخلي سازمان زيباسازي شهر تهران(معاونت برنامه ريزي و توسعه دوره ي اول، شماره ي 3، بهار 1391)
/ج