نويسنده: تانگوک چاو
برگردان: محمد رضا کرامتي و مهدي وفايي زاده
برگردان: محمد رضا کرامتي و مهدي وفايي زاده
جنبه هاي مربوط به برنامه ريزي
جنبه هاي اصلي برنامه ريزي آموزشي در زمينه ايدز شامل موارد زير است: الف- نقش آموزش و پرورش در کاهش شيوع بيماري ب - تأثير بيماري ايدز بر نظام آموزشيرويکردهاي مبتني بر ويژگي اول عمدتاً به مسائل برنامه ريزي درسي همچون محتواي برنامه ها و چگونگي سازمان دهي و آماده سازي آنها مرتبط مي باشند و رويکرد مبتني بر جنبه دوم عمدتاً با مسائل سازماني و نظام مندي چون تجهيزات و منابع و جنبه هاي کيفي و آماده سازي آموزشي در ارتباط هستند. اجزاي اين دو رويکرد از هم مجزا نيستند. به علاوه هر رويکرد نيازمند رويکرد ديگر است. در واقع تعيين نقشي براي آموزش و پرورش در کاهش گسترش ايدز بدون در نظر گرفتن اينکه تا چه حد اين بيماري مي تواند بر تقاضا، تجهيزات، منابع و ديگر جنبه هاي کيفي آماده سازي آموزش تأثير بگذارد ناممکن است. دلايل منطقي که تمرکز بر کودکان و جوانان را در اين زمينه تأييد مي نمايند شامل موارد زير است:
1- تعداد اين گروه سني بسيار زياد است. براي نمونه در مقطع ابتدايي و بالاتر تعداد ثبت نام کنندگان حدود 18 درصد جمعيت کل جهان را در سال 1995 شامل مي شد.
2- اين گروه نسبت به ايدز بسيار آسيب پذيرترند- طبق برآورد کميته مشترک بين الملل ايدز فقط در سال 1999، پانصد و هفتاد هزار کودک زير 15 سال به بيماري ايدز مبتلا شدند در حالي که در پايان همان سال يک سوم از 33 ميليون نفر مبتلا به ايدز کودکان و جوانان بين 15 تا 24 ساله بودند.
3- اين گروه به علت مشکلات حاصل از تجربه بيماري ايدز، چه خودشان و چه خانواده و دوستانشان و گاهي هم به عنوان بي سرپرست، دست نياز به طرف ما بلند کرده اند.
4- آنها جوان، آرمان گرا، خوشبين و اميدوار هستند و مي خواهند که دنيا را بسازند. مي خواهند دنيا مکان بهتري براي زندگي باشد، بهتر از آنچه که پيشنينان به آنها.
5. نوجوانان و جوانان در سنين بيداري نيروي جنسي خود هستند، در حال يادگيري و تجربه مي باشند بنابراين نيازمند کمک و حمايت فراوان جهت استفاده سازنده از قدرت نوظهورشان مي باشند.
6- از همه مهم تر اينکه آنها دريچه هاي اميد آينده هستند- اگر چه ممکن است برخي از آنها به اين بيماري مبتلا شده باشند. ولي اين موضوع هنوز شامل اکثريت زيادي از جوانان و نوجوانان نمي شود. تصور عمومي بر اين است که در کشورهايي که دامنه بيماري در آنها بيشتر است به احتمال زياد افراد عاري از ويروس ايدز در گروه سني 5- 14 سال قرار دارند، يعني کساني که طبيعتاً بايد در دوران ابتدائي باشند. اين مسئله براي آينده نويد بخش است و به صورت چالشي در آماده سازي برنامه هاي آموزشي رسمي و غير رسمي درآمده به طوري که بايد با اين کودکان به گونه اي برخورد شود که بتوانند پاک بمانند.
سيستم هاي آموزشي مدرسه اي يا سيستم هاي آموزشي خارج از مدرسه، راهبردهاي گوناگوني براي افزايش آگاهي در مورد اين بيماري و پيشگيري از آن در بين جوانان اتخاذ کرده اند. کانون توجه اين راهبردها کمک به شرکت کنندگان است تا آن ها به گونه اي رفتار نمايند که بتوانند از خودشان در مقابل بيماري محافظت کنند. نمونه هايي از برنامه ها و فعاليت هاي اتخاذ شده شامل موارد زير مي باشد:
1- تلفيق مهارت هاي زندگي و مهارت هاي آموزشي جديد به منظور افزايش آگاهي در مورد ايدز و پيشگيري از آن، تدارک مقدار زيادي از برنامه هاي آموزشي و مشاوره اي به همسالان به منظور مشارکت اعضاء يک گروه مشخص و تلاش براي ايجاد تغيير در اعضاء ديگر همان گروه مي باشد.
2- اشاعه پاسخ ها و راه حل هاي محلي به بحران ايدز و تأثير آن، همانگونه که رويکرد "مدارس بدون ديوار" (1) که در برنامه هاي آموزشي ايدز در آفريقاي جنوبي استفاده مي شود.
3- افزايش مشارکت دانش آموزان مدرسه در آموزش پيشگيري از ايدز، چه از طريق کلاس چه از طريق مشارکت در فعاليت هاي برنامه هاي درسي. اين گونه فعاليت ها که با آموزش همسالان همراه شده اند کودکان و نوجوانان را براي به اشتراک گذاشتن اطلاعاتي که قبلاً دريافت کرده اند تشويق مي کند. اين فعاليت ها مي تواند به شکل باشگاه هاي ضد ايدز ( زامبيا ) يا برگزاري مسابقات مقاله نويسي در مدارس يا بين مدارس ( تايلند ) باشد.
4- استفاده از يک يا چند رسانه سرگرمي و اطلاعاتي ( درام، کمدي، تئاتر، تلويزيون، راديو، روزنامه، موسيقي، خيمه شب بازي ) براي انتقال پيام در مورد ايدز و رشد نگرش ها و شيوه هايي که حفاظت از خود و ديگران را افزايش دهد.
برنامه ريزي آموزشي براي برنامه هاي تغيير رفتار
شواهد و اظهارات حاکي از کارا بودن نظام هاي آموزشي در زمينه پيشگيري از ايدز مي باشند. اما اين نظام ها مي توانند کاراتر نيز باشند. براي محقق شدن اين امر لازم است تا فعاليت ها بهتر هدف گذاري شوند و انعطاف پذيرتر، بلند مدت، بين بخشي، چند راهبردي و مشارکتي باشند. ( يونسکو، 2000 )انجام اين موارد در سه حوزه داراي اولويت مي باشد:
1. مهارت هاي پايه اي بومي درباره آموزش بهداشت و ايدز
2. خدمات بهداشتي، مشاوره اي و حمايتي مورد علاقه جوانان
3. ارتباطات اجتماعي و مشارکت در آموزش ايدز
همکاري موفقيت آميز در مهارتهاي پايه اي بومي مرتبط با آموزش بهداشت و ايدز در قالب برنامه هاي رسمي مدرسه يا خارج از مدرسه مستلزم آن است که طراحان آموزشي به مسائل ذيل توجه کنند:
- ايجاد اهداف برنامه ريزي درسي مشخص و تعيين حدود و روشها و محتوايي که جهت نيل به آن اهداف به کار گرفته خواهند شد.
- آموزش معلمان تازه وارد و نيز آموزش ديگر معلمان و مد نظر قرار دادن آنها در برنامه هاي آموزش ايدز و بهداشت و مهارت هاي اجتماعي- روان شناختي.
- ايجاد اطمينان از حمايت هاي پايدار، علايق و تشويق ها از سوي کل ساختار به شکل سيستم يا سازمان.
- اطمينان از تأييد و پشتيباني رهبران مذهبي، اجتماعي و والدين از درمان مسائل مرتبط جنسي.
- ايجاد ارتباط، سرويس هاي پشتيباني و توسعه فعاليت هاي مشاوره و خدمات بهداشتي که مورد قبول جوانان باشد، به طوري که آنها بتوانند به اطلاعات پشتيباني و خدمات ارجاعي دسترسي داشته باشند.
نقش بلند مدت آموزش ايدز
آموزش و پرورش در ايجاد شرايطي که احتمال سرايت ايدز را کمتر مي کند نقشي کليدي ايفا مي کند. راه هاي اساسي ايجاد چنين شرايطي شامل موارد ذيل مي باشد:- مشارکت در جهت رشد اقتصاد ملي و کاهش فقر افراد
- افزايش تمايل افراد در دسترسي به خدمات بهداشتي، درک اهميت و عمل به پيام هاي بهداشت عمومي
- توانمند سازي وضعيت بهداشتي از طريق تغذيه مناسب و پتانسيل اقتصادي
- کاهش نابرابري جنسي که يکي از محرک هاي اصلي همه گيري ايدز مي باشد.
- تعليم مردم براي اصرار و پافشاري بر دسترسي به بهداشت با کيفيت خوب و قابل دسترس و نيز خدمات امنيتي - اجتماعي و آموزشي
- افزايش درک و عمل بهتر در حوزه هاي حقوق فردي، ارتباطات، مسئوليت ها
به طور قطع گرچه نمي توان گفت که آموزش و پرورش تنها راه حل کاهش شيوع ايدز و مسئله فقر است. اما بايد اذعان کرد که آموزش و پرورش عنصر اصلي مبارزه بر ضد سرايت بيماري ايدز است. جمله آکسفام (2) درباره آموزش و پرورش و فقر را مي توان به درستي به کار گرفت و براي مقابله با ايدز تغييرات لازم را انجام داد: " آموزش و پرورش يکي از ابزارهاي قدرتمند بر ضد فقر است و مي تواند زندگي را حفظ کند و به مردم شانس بهبود زندگي شان را بدهد" ( آکسفام 4:1999 ).
تأثير بيماري ايدز بر فرآيند آموزش
ويروسHIV بدلايل زير بر فرآيند آموزش اثر مي گذارد:1- تعاملات جديد اجتماعي ناشي از وجود افراد مبتلا به بيماري ايدز در مدارس
2- نگراني نسبت به نرخ بالاي شيوع اين بيماري در ميان معلمان
3- حضور نامنظم دانش آموزان در سر کلاس ها بدليل ابتلاء اعضاي خانواده شان به ويروس HIV
4- فعاليت هاي نامنظم آموزشي معلمان؛ کساني ( معلماني ) که خود شخصا به اين بيماري مبتلا گشته اند يا اعضاي نزديک خانواده شان به نوعي با اين بيماري درگيرند.
تأثير بيماري ايدز بر سازماندهي آموزشي
بيماري ايدز بدليل نياز به موارد زير بر سازماندهي آموزشي اثر مي گذارد:- طراحي و اتخاذ يک تقويم يا برنامه زماني انعطاف پذير که به دانش آموز فرصت کسب درآمد بيشتر را براي بر دوش کشيدن بار مالي خانواده بدهد.
- فراهم آوردن تسهيلاتي براي يتيمان، کودکاني که اعضاي خانواده شان به ايدز مبتلا گشته اند و کودکاني که خودشان به اين بيماري مبتلا شده اند.
- ايجاد تغييرات اساسي به گونه اي که مسئوليت پذيري دانش آموزان بالا رود؛
- بازنگري در بسياري از مسائل آموزشي از قبيل سن شروع تحصيل، يا گرد هم آوردن تعداد زيادي از نوجوانان در شرايط نسبتاً پر خطر در کنار يکديگر.
انعطاف پذيري در آماده سازي برنامه هاي آموزشي
بطور مشخص آماده سازي برنامه هاي رسمي آموزش نيازمند انعطاف پذيري بالايي است. خصيصه بارزتر اين برنامه ها انسجام و پيوستگي بالايشان است. برنامه روزانه به منظور شروع و پايان کلاس ها، جدول زماني جهت هر بخش از آموزش روزمره و فعاليت هاي درسي مشترک، تقويم کلاسي براي سال تحصيلي، سازماندهي پايه اي فرآيند تدريس - يادگيري، محتواي آنچه که در سراسر منطقه آموزش داده مي شود، و گاهي اوقات موضوعات خاصي که تعليم داده مي شوند، همه و همه بايستي در يک کشور، ايالات يا استان مشابه باشند. تمام اين برنامه ها وقتي از بالاترين سطح تصميم گيري مي شوند بايد بعنوان مفاهيمي تغيير ناپذير، پا برجا و کاملا خاص مورد توجه قرار گيرند. بعلاوه اين برنامه ها نيازمند کنترل، اطلاعات و نظارت اداري خاصي هستند. به هر صورت چنين نيازي موجب بسط و گسترش مدل هاي انعطاف پذير در برخي کشورها گرديده است. بنابراين مدارس اجتماع در برخي کشورها جدول زماني انعطاف پذيرتري را طراحي نموده که قادر است انطباق پذيري بيشتري با نيازهاي کودکان بي سرپرست، کودکان خياباني و کودکاني که ابتلاي آنها به ايدز موجب شده تا نظام آموزش و پرورش را رها کنند، داشته باشد. اين مدارس علاوه بر اين برنامه هاي درسي خود را به گونه اي تدوين کرده اند که بتوانند بي درنگ پاسخگوي نيازهاي معين يادگيري دانش آموزان شان باشند.تقويت مسئوليت پذيري در دانش آموزان
تقريبا تمام برنامه هاي پيشگيري از ابتلا به ايدز براي کمک کردن به دانش آموزان جهت مسئولانه تر رفتار کردن، طراحي مي شوند. بنابراين يک برنامه آموزشي بر اساس چنين رويکردي تنظيم مي شود زيرا نوجوانان نيازمند آن هستند که در مورد خودشان بيانديشند و براي آينده از خود مسئوليت پذيري نشان دهند. آنها نيازمند آن هستند که مسئوليت پيشرفت و تعالي خود را به عهده بگيرند. نوجوانان داراي تحرک و پويايي هستند، و با داشتن مهارت ها و فراهم بودن پشتوانه قادر خواهند بود از آينده ي خود به نحو مطلوب صيانت نمايند. (3)مسئوليت پذيري مورد نظر بوسيله مديريت رفتارهاي جنسي شخصي به طريقي که خطر ناشي از شيوع ويروس HIV را از بين ببرد، نشان داده مي شود.
در برنامه هاي آموزشي ايدز ( و ديگر برنامه ها ) دانش آموزان وادار مي گردند تا مسئوليت آينده ي زندگي خود را بپذيرند و رفتاري مسئولانه در قبال اعمالشان داشته باشند. اما در رفتارهاي معمولي و روزمره ي پس از مدرسه آنها چنين فرصتي را ندارند. به جاي آن تمام کارها و امور آنها مديريت شده و تصميمات از جانب مديريت مدرسه، معلمان و قواعد و قوانين و افراد و همه افراد فرهنگي مدرسه ايجاد مي شود - همانگونه که کوهن قاطعانه تصريح مي کند، "بنابراين جاي تعجب نخواهد بود که پيشنهادهاي ارائه شده، مبني بر فعاليت مسئولانه نوجوانان در زمينه زندگي جنسي شان همچون سخن گفتن براي يک فرد ناشنوا جلوه نمايد."
مدرسه به عنوان محلي براي آموزش رفتارهاي جنسي و سلامت رواني
به دليل بروز و شيوع ويروس HIV، نقش مدارس در حال تغيير است. از مدارس- بطور سنتي - اين انتظار مي رفت که به تمام کودکان طيف وسيعي از موضوعات اجتماعي، اخلاقي، فرهنگي، فيزيکي، زيبايي شناختي، ذهني و روحي را آموزش دهند. اما در عمل اغلب مدارس پرداختن به چنين حوزه هايي را غير ممکن ديدند. در عوض مدارس تنها تمرکز خود را بر روي حوزه هاي محدودي از آنها متمرکز ساختند و بيشترين تأکيد را بر برنامه هاي درسي و گسترش موضوعات عقلاني اختصاص دادند.با ظهور ويروس HIV آموزش هاي سلامت جنسي در حال تغيير است. مدارس شروع به وارد شدن در حوزه هاي جديد کرده اند، چيزي که شايد در گذشته براي آنها يک تابو به حساب مي آمد ( و چيزي که کماکان براي بسياري از والدين و جوامع تابع محسوب مي شود ). به نظر مي رسد مدارس به شکلي فزاينده، نقشي عمده در پژوهش رويکردها و خصيصه هاي مرتبط با تماس هاي جنسي داشته و همچنين سهمي اساسي در تشويق و ترغيب الگوهاي رفتاري که حمايت کننده افراد در برابر شيوع ويروس HIV هستند. در مقام نظر چنين نقشي به والدين تعلق مي گيرد اما در اکثر کشورها والدين نسبت به انجام مسئوليت هايشان در قبال اين موضوع بقدر کافي اهتمام نمي ورزند يا از انجام آن پرهيز مي کنند. برخي جوامع آماده سازي برنامه هاي آموزشي شان را از زمان جدايي از خانواده و با شروع بکار نوجوانان جهت آموختن مسئوليت ها و انتظارات بزرگسالان به مرحله اجرا در مي آورند. در مقابل در تعداد کمي از کشورها تهديدات ضمني ويروس HIV و راه هاي پيشگيري از آن به مرحله اجرا در مي آيد. هنگامي که والدين و ساختارهاي جامعه، اين روش ها و رويکردهاي رفتاري را مورد توجه قرار نمي دهند بار چنين مسئوليتي به تدريج بر دوش مدارس قرار مي گيرد.
اين بار مسئوليت نقش جديدي را براي آموزش هاي مدرسه اي بوجود مي آورد که نيازمند پاسخ هايي قانع کننده براي پرسش هايي معين است:
- چه توازني ميان بسط و گسترش موضوعات عقلاني ( کارکرد سنتي مدارس ) و بسط و توسعه ي مؤثر هدفمند ( که بواسطه ي ساز و کارهايي جهت تحت تأثير قرار دادن رفتارها در قبال پيشگيري از ابتلا به ويروس HIV به وقوع مي پيوندد ) وجود دارد ؟ هنگامي که منابع آموزشي در ميان خانواده ها کمياب است، نيازهاي حياتي برتري پيدا مي کنند. پيشگيري از شيوع بيماري ايدز به شکلي کاملا شفاف و بعنوان نيازي حياتي براي بسياري از جوامع مطرح است. آيا چنين چيزي تحقق خواهد يافت ؟
- چه گام هايي بايستي جهت آماده نمودن معلمان براي پذيرش اين مسئوليت هاي جديد برداشته شود و چه حمايت هايي بايد از آنهايي که اين مسئوليت را پذيرفته و در مسير آن اهتمام مي ورزند بعمل آيد ؟
- چگونه مي توان والدين، جوامع، مؤسسات مذهبي ( بنيادهاي مذهبي ) و ديگر اعضاي جامعه را نسبت به اين امر متقاعد کرد که معرفي آموزش هاي سلامت جنسي به منظور تقويت سطح آگاهي افراد جامعه طراحي گرديده و نه براي تضعيف اخلاقيات در جوانان و بعلاوه اينکه چه کساني انجام دقيق اين امور را دنبال خواهند کرد ؟
- چگونه مي توان والدين، جوامع و بزرگسالان را وادار نمود که بعنوان ياري دهندگان مدرسه در حمايت از اينگونه آموزشها همراه باشند ؟
مشاوره
ظهور بيماري ايدز ضرورت حمايت هاي روانشناختي براي کودکاني که در خانواده هاي مبتلا به بيماري هستند را دو چندان مي کند. ارزشمندترين منبع براي اين قبيل حمايت ها، اعمال حمايت هاي غير رسمي است که از خانواده و جامعه نشأت مي گيرد. اين موضوع بويژه با امر مشاوره و عبارات خردمندانه اي که از زبان پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها يا بستگان مسن خارج مي شود ارتباط مي يابد. اين منبع غني حمايت از کودکان نبايد هيچگاه از نظر دور نگاه داشته شود.پژوهش ها درمورد کودکان بي سرپرست نشان داده که نياز براي کمک به بيان احساسات کودکان به طريق مناسب امري ضروري است و بعلاوه کساني که با کودکان بي سرپرست سر و کار دارند بايستي قادر باشند نقش هاي ارتباطاتي و مشاوره اي مناسبي را در اين رابطه اتخاذ کنند.
خود معلم نيز ممکن است در هنگام تلاش براي هدايت کردن کودکان در مقابل اوضاع آزار دهنده ي ابتلا به اين بيماري به مراقبت هاي روانشناختي نياز پيدا کند. علاوه بر همه اينها معلمان هنگامي که خود يا اعضاي نزديک خانواده شان به بيماري ايدز مبتلا گشته اند نياز مبرمي به مشاوره هاي شخصي پيدا مي کنند. راهبردها و قابليتهاي روانشناختي آنها بايستي تقويت شود تا از اين رهگذر بتواند به شکلي موفقيت آميز بر اين تراژدي فائق آيند.
بمنظور اينکه آموزش دهندگان آنقدر توانمند شوند که بتوانند خواسته هاي جديد را برآورده سازند، برنامه هاي تازه اي نيز در زمينه ي مشاوره در سطح دانشگاه ها و مراکز تربيت معلم در حال اجرا مي باشد. نياز جهت آموختن اين مهارت ها ( برنامه ها ) به طور فزاينده اي توسط معلماني که کودکان مبتلا به ويروس HIV را آموزش مي دهند احساس مي گردد تا از اين طريق به تلاش جهت رفع آشفتگي هاي روانشناختي دانش آموزان بپردازند. به بيان ديگر علاوه بر توجه سنتي مدارس به بسط و توسعه موضوعات عقلاني، و به خصوص مسئوليت هاي جديد آنها در قبال پيشگيري از انتقال و گسترش ويروس HIV، انتظارات بيشتر و عمده تري نيز وجود دارد که مراکز آموزشي بايد در آنها نقشي فعالانه تر ايفا کنند و در حمايت و مشاوره دادن به دانش آموزان بيشتر همت گمارند.
برنامه استراتژيک
مباحث مطرح شده نياز به تدوين رويکردي راهبردي از سوي آموزش و پرورش نسبت به بيماري ايدز را ضروري مي سازد. در اين راستا لازم است تا موارد زير به صراحت مورد تأکيد و بررسي قرار گيرد:الف. سياست سازمان در مورد بيماري ايدز
ب. ارتباط اين سياست با سياست هاي ملي کلان تر درباره بيماري ايدز
ج. تعهد وزارتخانه آموزش و پرورش جهت ورود به مباحث مربوط به سيستم هاي چند جانبه و داشتن ارتباط نزديک با جوامع، مؤسسات مذهبي و ديگر نهادهاي جامعه مدني
د. طرح هاي پيشنهادي براي فائق آمدن بر بيماري در درون مؤسسات يا درون خود سيستم
ه. راهبردهاي اين وزاراتخانه در مورد کارکنان و حمايت هاي منابع انساني و نيز جايگزيني نيروي انساني لازم
ر. خط مشي هايي براي استفاده در موقعيت هاي واقعي و عيني مدارس، حتّي در سطوح پايين تر نظام
ز. تعهد اين وزارتخانه جهت ايجاد پايگاه اطلاعاتي در زمينه ايدز براي استفاده در برنامه ريزي ها و سياست گذاري ها.
پي نوشت ها:
1. schools withoutr walls2. Oxfam.
3.Namibia. government of the republic of 1999,p1.
منبع: تانگوک چاو؛ (1389)، جمعيت شناسي در برنامه ريزي آموزشي، دکتر محمدرضا کرامتي - مهدي وفايي زاده، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول.
منبع مقاله :
تانگوک چاو؛ (1389)، جمعيت شناسي در برنامه ريزي آموزشي، دکتر محمدرضا کرامتي - مهدي وفايي زاده، تهران: مؤسسه ي انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول