ضرب المثل هاي خوزستاني

ضرب المثل ها در کنار ساير عناصر فرهنگ عامه، مانند چيستان، کنايه ها و... بخشي از زبان گفتار را شکل مي دهند که عميقاً ريشه در سنت هاي شفاهي مردم دارد. صورت کوتاه ضرب المثل نتيجه ي انتقال شفاهي آن هاست. مردمان
يکشنبه، 6 ارديبهشت 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ضرب المثل هاي خوزستاني
 ضرب المثل هاي خوزستاني

 

نويسنده: سيامک باقري چوکامي




 

 

ضرب المثل ها در کنار ساير عناصر فرهنگ عامه، مانند چيستان، کنايه ها و... بخشي از زبان گفتار را شکل مي دهند که عميقاً ريشه در سنت هاي شفاهي مردم دارد. صورت کوتاه ضرب المثل نتيجه ي انتقال شفاهي آن هاست. مردمان يک جامعه، هنگامي که تجربيات و اندوخته هاي خود و گذشتگان را به صورت حقايقي پذيرفته شده و مسلم مي يابند، آن ها را به صورت جملاتي کوتاه، در قالب هاي نظم يا نثر بيان مي کنند تا هنگام استفاده از آن ها مخاطب را به فکر عميق فروبرده و در او تأثيري ماندگار بر جاي گذارد. لذا ضرب المثل ها در واقع عصاره ي خرد جمعي يک ملت است که در گذر زمان صيقل يافته و سينه به سينه به دست ما رسيده است.
در کشور ما به دليل سابقه ي کهن، ضرب المثل هاي فراواني وجود دارد. اگرچه در اقوام مختلف ايراني اين ضرب المثل ها داراي تفاوت هايي در زبان و لهجه است، ولي بسياري از آن ها به جهت معنا و يا مفهوم مشترک هستند. به برخي از ضرب المثل ها در ميان هم وطنان عرب خوزستان اشاره مي شود:

1. َبندِالکِذبِ قَصيِرٌ.

بند، دروغ کوتاه است. اين ضرب المثل به ناپايداري دروغ اشاره دارد و در مذمت دروغ گويي است که در فرهنگ ديني نيز بسيار در مذمت آن سخن گفته شده است.

2. اَللَّحم ما يَنعَزل مِنِ العَظُم

گوشت از استخوان جدا نمي شود. يعني اقوام و خويشان مانند گوشت و استخوان هستند که پشتيبان همديگرند و از هم جدا نمي شوند.

3. فَرسَک غايَرَه

اسبت دور گرفته، و دارد تند مي دود. اين ضرب المثل را در خصوص کسي به کار مي برند که تندتند صحبت مي کند.

4. اَلفَرَسُ نَفس الفَرَسِ بَس ايلالِها اِمبَدَّل

اسب همان اسب است، تنها يال هايش تغيير کرده. اين ضرب المثل در زبان فارسي نيز به صورت هاي مختلف به کار رفته است از جمله « همان آش و همان کاسه ».

5. بَعدَهُ ما رَکَبُ هَزِّ اِرلَيه

هنوز سوار اسب نشده، پاهايش را تکان داد. اين ضرب المثل در فارسي به صورت هاي مختلف از جمله: « هنوز غوره نشده مويز شده » آمده است.ِِ

6. بَعدَهُ ما شَرالَه اِحصان حَطلَهُ مَعلَف

هنوز اسب نخريده، برايش آخور گذاشته. اين ضرب المثل که حکايت از ترجيح کارهاي فرعي بر کارهاي اصلي و پررنگ تر شدن حاشيه از متن دارد، در زبان فارسي نيز به کار مي رود.

7. اَلحصان نَفسِ الحِصانُ لَکنِ السَّريا اِمبَدَل

يعني اسب همان اسب است، فقط زينش را عوض کردند. اين مثل نيز در فارسي به اين صورت به کار رفته است: « خر همان خر است، فقط پالانش عوض شده ».

8. اِبعِدِ ذَراعُ تَعزُ گامَهُ

يک ذرع دور شو تا يک قامت عزيز شوي. اين ضرب المثل در ساير نقاط کشورمان نيز تکرار شده است از جمله: « دوري و دوستي ».

9. اَبوالبَناتِ مَرزُوگ

مرد دختردار، روزي دار است.

10.اَحَنُّ مِنِ الاُمِ دايَه المَلاگَّه

کسي که از مادر بهتر است، دايه ي مجيز گو است. اين ضرب المثل در ميان هم وطنان فارسي زبان به صورت کنايه و به صورت « دايه ي مهربان تر از مادر » به کار مي رود.

11. اِخذِ فالهَه مِن اَطفالهَ.

حرف راست را از بچه بشنو.

12. اِخذَهُ عَلي مايَهُ

با هر کسي به سياق خودش رفتار کن. اين ضرب المثل که در ادبيات ساير مناطق ايران نيز به کار رفته در واقع اشاره به رعايت شأن افراد داشته و تأکيدي است بر اينکه بايد با هرکسي مطابق رفتار خودش رفتار کرد.

13. اِذا جارَکَ بِخَيرٍ اَنتَ بِخَير

اگر همسايه ات در خير باشد تو هم در خيري. اين ضرب المثل تأکيدي است بر رعايت حقوق همسايگي و ارزش همسايه که در اسلام بسيار به آن تأکيد شده است.

14. اِسمَع وَ لاتِصَدِگ

بشنو و باور مکن.

15. اِشمَعرَفتِ الحَميرُ بِاَکلِ اَزنجَبِيلُ

خران را چه معرفتي است به خوردن زنجبيل. اين مثل در فارسي نيز گونه به کار رفته است:
« خر چه داند قيمت نقل و نبات ».

16. اَلاَصابِعُ ماهَنَّ سِوَه

انگشت ها يک اندازه نيستند. اين ضرب المثل را که هم وطنان فارسي زبان نيز به کار مي برند، تأکيدي است بر پذيرش تفاوت ها.

17. اِصبُر وَالصَّبُر مَعلُوم تاليتَهُ

صبر کن و صبر سرانجامش روشن است. اين ضرب المثل که تأکيد بر صبوري دارد روايات و آموزه هاي ديني نيز بسيار مورد تأکيد قرار گرفته است.

18. اِگعِد عَوَي وَ اِحچي عَدِل

کج بنشين و راست بگو.

19. بِالشَّدايِدُ تِنعُرُفُ الخُوّان

هنگام شدايد برادران شناخته مي شوند.

20. واحِد يِجُرُ وَ واحِد يِهلِس

يکي مي ريسد، يکي پنبه مي کند.

21. وَين شاهِدَکَ يا اَبُوالحُصَين گالَ ذَيليِ

به روباه گفتند کو شاهدت، گفت دمم.

22. يَراويِکَ حَنطَه وَ يُبايِعکَ شَعيِر

گندم نماي جوفروش ( خانچي و جواهر کلام، 1375 )
منبع مقاله :
باقري چوکامي، سيامک؛ (1391)، قوم عرب، تهران: اميرکبير، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم حلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم حلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هادی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هادی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هلن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هومن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هومن و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرجس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نرجس و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تیام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم تیام و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نازیلا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نازیلا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هارون و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هارون و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم میترا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم میترا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زهیر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زهیر و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اهورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم اهورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملودی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ملودی و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال